Dictiornary-Farsi | شیرجه دروازه بان برای مهار گوی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 204 (15 milliseconds)

English	Persian
smother	شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
smothered	شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
smothering	شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
smothers	شیرجه دروازه بان برای مهار گوی


Other Matches

flopping	شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
flop	شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
flopped	شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
flops	شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
flopper	دروازه بان شیرجه رو
clearance diving	شیرجه رفتن برای پاک کردن مین شیرجه برای مین روبی
whip stall	شیرجه قائم سوت کشیدن شیرجه کردن هواپیما
strufe	با هواپیما شیرجه زدن شیرجه زیر اتش
bolster plate	صفحه برای مهار کردن
shifted	تغییر محل برای مهار بازیگرخطرناکتر
shift	تغییر محل برای مهار بازیگرخطرناکتر
shifts	تغییر محل برای مهار بازیگرخطرناکتر
aerial pickets	شیرجه هوایی شیرجه از راه هوا
mooring line	طناب برای مهار کردن قایق به ساحل
cabled	طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
cable	طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
inverter	دروازه منط قی برای امکانات بر عکس کردن
slot	منطقه جلو دروازه برای حمله مناسب
slotting	منطقه جلو دروازه برای حمله مناسب
slots	منطقه جلو دروازه برای حمله مناسب
rugby point	امتیاز 3 یا 4 برای رساندن توپ به پشت خط پایان امتیاز 2 برای ضربه با پاوفرستان توپ از روی دروازه
goal light	چراغ قرمز پشت دروازه لاکراس برای نشان دادن امتیاز در هر بار
ttl	استفاده از طراحی TTL و قط عات برای پیاده سازی مدارهای منط قی و دروازه ها
team handball court	مربع مستطیل 04 در 02 متر که باخطی به موازات خط دروازه به دو قسمت تقسیم شده وهر منطقه یک دروازه دارد
passout	پاس از پشت دروازه به یاردر جلوی دروازه
kick save	نجات دروازه با پای دروازه بان
find touch	بیرون فرستادن توپ نزدیک خط دروازه برای تجمع نزدیک
propagation delay	1-زمان لازم برای فاهر شدن خروجی در دروازه منط قی پس از اعمال ورودی . 2-زمانی که بیت داده روی شبکه از مبدا به مقصد می رود
clear one's ears	متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
goal judge	داور پشت دروازه لاکراس داور دروازه واترپولو
dive schedule	جدول حداکثر زمان و عمق استخر برای شیرجه جدول نشاندهنده عمق و زمان ماندن زیر اب غواص
CMOT	استفاده از پروتکلهای مدیریت شبکه CMIS , CMIP برای مدیریت دروازه ها در یک شبکه TCP / IP
elements	دروازه یا ترکیبی از دروازه ها
element	دروازه یا ترکیبی از دروازه ها
ties	متصل کردن مهار کردن مهار
tie	متصل کردن مهار کردن مهار
goalpost	تیر دروازه تیر عمودی دروازه
goalposts	تیر دروازه تیر عمودی دروازه
diver	شیرجه رو
plunges	شیرجه
nosediving	شیرجه
nosedived	شیرجه
swan dive	شیرجه
dived	شیرجه
nosedives	شیرجه
plunged	شیرجه
header	شیرجه با سر
somersaults	شیرجه
jackknife	شیرجه جک
somersaulting	شیرجه
somersault	شیرجه
headers	شیرجه با سر
springboarder	شیرجه رو
somersaulted	شیرجه
nosedive	شیرجه
dive	شیرجه
plunge	شیرجه
power dive	شیرجه
tucks	شیرجه جمع
forward dive	شیرجه رو به اب با چرخش
somerset	شیرجه معلق
boarded	سکوی شیرجه
layout	شیرجه فرشته
board	سکوی شیرجه
platforms	سکوی شیرجه
spring board	تخته شیرجه
squat under the ball	توپگیری با شیرجه
platform	سکوی شیرجه
picketing	شیرجه رفتن
swan dive	شیرجه فرشته
dive	شیرجه رفتن
cutaway	شیرجه تو و پشت به اب
dived	شیرجه رفتن
reverse dive	شیرجه وارونه
tucking	شیرجه جمع
springboard	تخته شیرجه
diving boards	تختهی شیرجه
diving board	تختهی شیرجه
diving	شیرجه رفتن
springboards	تخته شیرجه
plunges	شیرجه رفتن
plunged	شیرجه رفتن
plunge	شیرجه رفتن
layouts	شیرجه فرشته
nosedived	شیرجه رفتن
nosedive	شیرجه رفتن
nosedives	شیرجه رفتن
nosediving	شیرجه رفتن
tuck	شیرجه جمع
to plunge he first	شیرجه رفتن
back dive	شیرجه از پشت و فرود با پا
headers	سردسته هواپیمای شیرجه
bail out	پریدن و شیرجه رفتن در اب
armstand dive	شیرجه توام با بالانس
inward dive	شیرجه پشت به استخر
full gainer	شیرجه وارونه با پشتک
back flip	شیرجه پشتک وارو
header	سردسته هواپیمای شیرجه
bomb out	شروع شیرجه از هواپیما
dive angle	زاویه شیرجه هواپیما
high board	سکوی شیرجه 3 متری
headlong	بی پروا شیرجه رونده
low board	سکوی یک متری شیرجه
power dive	شیرجه رفتن هواپیما
towered	برج شیرجه به ارتفاع 01متر
dive bombing	بمباران کردن در حالت شیرجه
to jackknife <idiom>	سیخ شیرجه زدن [شنا]
tower	برج شیرجه به ارتفاع 01متر
back jackknife	شیرجه از جلو بصورت کارد
belly whopper	شیرجه شناگر برروی شکم
towers	برج شیرجه به ارتفاع 01متر
gainer	درخت ارغوان شیرجه از پشت
racing dive	شیرجه افقی دراغاز مسابقه
picketing	شیرجه کردن هواپیما یا هلی کوپتر
degree of difficulty	درجه بندی حرکات مشکل شیرجه
nose dive	ناگهان شیرجه رفتن یا تنزل کردن
diver badge	نشان پرواز با هواپیماهای شیرجه و عمودرو
jackknife	بازو بسته شونده شیرجه رفتن
spans	مهار
anchorages	مهار
spanning	مهار
frenum	مهار
guide rope	مهار
anchorage	مهار
chainage	مهار
bond	مهار
guy	مهار
guys	مهار
anchors	مهار
anchoring	مهار
anchor	مهار
spanned	مهار
bearing rein	مهار
unbridle	بی مهار
controls	مهار
halters	مهار
make fast	مهار
restraint	مهار
chucking	مهار
brace	مهار
control	مهار
braced	مهار
halter	مهار
controlling	مهار
span	مهار
restraints	مهار
belaying pin	مهار
beat-up	شیرجه واپیمای مهاجم ونزدیک شدن ان بهدف
beat up	شیرجه واپیمای مهاجم ونزدیک شدن ان بهدف
twists	واروکردن چرخش بدن در شیرجه روی محورعمودی
twisting	واروکردن چرخش بدن در شیرجه روی محورعمودی
twist	واروکردن چرخش بدن در شیرجه روی محورعمودی
clamp	مهار کردن
bollard	میله مهار
mooring swivel	مدور مهار
drogue	مهار چتری
chucked	مهار کردن
wiring harness	مهار سیم
guy wire	سیم مهار
angle-tie	مهار گوشه
clamping	مهار کردن
angle-tie	مهار قطری
clamped	مهار کردن
controlled	مهار شده
raker	تیر مهار
bridled	زنجیر مهار
bridles	مهار ناو
topping lift	مهار بالایی
tie rod	میل مهار
bridles	زنجیر مهار
bollard	تیر مهار
bridling	مهار ناو
bridling	زنجیر مهار
prony brake	مهار پرونی
gripping jaw	فک مهار کننده
uncontrolled	مهار نشده
chuck	مهار کردن
knee-brace	مهار زانویی
tractable	سست مهار
bridle	مهار ناو
electrical shant	مهار برقی
bridle	زنجیر مهار
bridled	مهار ناو
bollards	میله مهار
clamps	مهار کردن
chucks	مهار کردن
stayed	تکیه مهار
holdfast	مهار گیر
sagrod	مهار عرضی
daedman	مهار وزنی
cross brace	مهار عرضی
foot trap	مهار توپ با کف پا
sag rod	مهار عرضی
mooring line	سیم مهار
span wire	سیم مهار
stay	تکیه مهار
mooring buoy	بویه مهار
stayband	حلقه مهار
martingale	مهار جلو
arresting sheave	پل مهار هواپیما