English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (38 milliseconds)
English Persian
clearance diving شیرجه رفتن برای پاک کردن مین شیرجه برای مین روبی
Other Matches
whip stall شیرجه قائم سوت کشیدن شیرجه کردن هواپیما
smothering شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
smother شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
smothered شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
smothers شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
strufe با هواپیما شیرجه زدن شیرجه زیر اتش
nose dive ناگهان شیرجه رفتن یا تنزل کردن
flop شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
flopped شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
flopping شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
flops شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
aerial pickets شیرجه هوایی شیرجه از راه هوا
plunges شیرجه رفتن
dive شیرجه رفتن
diving شیرجه رفتن
picketing شیرجه رفتن
nosedives شیرجه رفتن
to plunge he first شیرجه رفتن
nosediving شیرجه رفتن
plunge شیرجه رفتن
nosedive شیرجه رفتن
nosedived شیرجه رفتن
plunged شیرجه رفتن
dived شیرجه رفتن
bail out پریدن و شیرجه رفتن در اب
power dive شیرجه رفتن هواپیما
clear one's ears متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
jackknife بازو بسته شونده شیرجه رفتن
weight belt کمربند با وزنه هایی برای سنگین کردن بدن غواص برای رفتن به عمق موردنظر
dive schedule جدول حداکثر زمان و عمق استخر برای شیرجه جدول نشاندهنده عمق و زمان ماندن زیر اب غواص
dive bombing بمباران کردن در حالت شیرجه
picketing شیرجه کردن هواپیما یا هلی کوپتر
plunge شیرجه
plunged شیرجه
jackknife شیرجه جک
springboarder شیرجه رو
plunges شیرجه
somersaulted شیرجه
somersault شیرجه
somersaulting شیرجه
nosedived شیرجه
dived شیرجه
headers شیرجه با سر
nosedive شیرجه
header شیرجه با سر
nosedives شیرجه
nosediving شیرجه
swan dive شیرجه
somersaults شیرجه
diver شیرجه رو
dive شیرجه
power dive شیرجه
forward dive شیرجه رو به اب با چرخش
cutaway شیرجه تو و پشت به اب
board سکوی شیرجه
diving boards تختهی شیرجه
diving board تختهی شیرجه
spring board تخته شیرجه
platforms سکوی شیرجه
springboard تخته شیرجه
boarded سکوی شیرجه
reverse dive شیرجه وارونه
springboards تخته شیرجه
platform سکوی شیرجه
somerset شیرجه معلق
squat under the ball توپگیری با شیرجه
swan dive شیرجه فرشته
layout شیرجه فرشته
layouts شیرجه فرشته
tuck شیرجه جمع
tucking شیرجه جمع
tucks شیرجه جمع
bomb out شروع شیرجه از هواپیما
full gainer شیرجه وارونه با پشتک
high board سکوی شیرجه 3 متری
low board سکوی یک متری شیرجه
dive angle زاویه شیرجه هواپیما
flopper دروازه بان شیرجه رو
armstand dive شیرجه توام با بالانس
inward dive شیرجه پشت به استخر
headlong بی پروا شیرجه رونده
header سردسته هواپیمای شیرجه
headers سردسته هواپیمای شیرجه
back dive شیرجه از پشت و فرود با پا
back flip شیرجه پشتک وارو
towers برج شیرجه به ارتفاع 01متر
tower برج شیرجه به ارتفاع 01متر
back jackknife شیرجه از جلو بصورت کارد
gainer درخت ارغوان شیرجه از پشت
towered برج شیرجه به ارتفاع 01متر
racing dive شیرجه افقی دراغاز مسابقه
belly whopper شیرجه شناگر برروی شکم
to jackknife <idiom> سیخ شیرجه زدن [شنا]
degree of difficulty درجه بندی حرکات مشکل شیرجه
diver badge نشان پرواز با هواپیماهای شیرجه و عمودرو
to go away ترک کردن برای رفتن و آوردن چیزی
to go to ترک کردن برای رفتن و آوردن چیزی
beat up شیرجه واپیمای مهاجم ونزدیک شدن ان بهدف
twist واروکردن چرخش بدن در شیرجه روی محورعمودی
beat-up شیرجه واپیمای مهاجم ونزدیک شدن ان بهدف
twists واروکردن چرخش بدن در شیرجه روی محورعمودی
twisting واروکردن چرخش بدن در شیرجه روی محورعمودی
to go catting [to look for sexual partners] <idiom> رفتن برای دختر بلند کردن [اصطلاح روزمره]
target diving شیرجه از ارتفاعات مختلف به روی اب بمنظور سنجش دقت
nose down خارج شدن هواپیما از پروازتراز بطرف شیرجه و کاهش ارتفاع
pace lap دور پیست را باهم رفتن برای گرم کردن ماشین در اغازمسابقه
kiosk فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosks فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
indexing استفاده از کامپیوتر برای کامپایل کردن اندیس برای کتاب با انتخاب کردن کلمات و موضوعات مربوطه در متن
personal متصل یا وصل در سیستم برای مشخص کردن یا تامین اجازه برای کاربر
intubation فرو کردن لوله در حنجرهای برای برای نگاه داشتن .....دیفتری و مانندان
auto توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
autos توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
potatoes and point سیب زمینی یا نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
bread and point سیب زمینی و نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
liberal education اموزش و پرورشی که برای روشن کردن فکر باشد نه برای مقاصد پیشهای
diagnostics اطلاع و پیام سیستم پس از تشخیص خطا برای کمک به کاربر برای تصحیح کردن آن
turnaround time زمان لازم برای فعال کردن برنامه برای تولید که کاربر خواسته است
conferencing اتصال چندین کامپیوتر وترمینال به هم برای اجازه دادن به گروهی از کاربران برای ارتباط برقرار کردن
skimming محصولی را با قیمت بالاعرضه کردن برای اطمینان ازمقاومت ان و متعاقبا" تخفیف تدریجی دادن برای توسعه فروش
badminton بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
trip the light fantastic <idiom> رفتن برای رقصیدن
prompt to go اماده برای رفتن
dive bomber هواپیمای بمب افکن شیرجه هواپیمای عمودرو
nose dive شیرجه ناگهانی در هواپیما تنزل ناگهانی قیمت
pearl شیرجه با دماغه تخته موج به گودی موج
to stretch one's legs برای ورزش راه رفتن
fluctuability امادگی برای بالاوپایین رفتن
sick call تجمع برای رفتن به بهداری
gressorial مناسب برای راه رفتن
ikon نشانه گرافیکی یا تصویری روی صفحه نمایش که در سیستم محاورهای به کار می رود برای تامین یک روش ساده برای مشخص کردن یک تابع
turn out <idiom> رفتن برای دیدن یا انجام کاری
to approach به طرف کسی رفتن برای برخورد
to step out برای مدت کوتاهی بیرون رفتن
to be coming up to meet به طرف کسی رفتن برای برخورد
to come towards به طرف کسی رفتن برای برخورد
shop around <idiom> به مغازههای مختلفی برای خریدچیزی رفتن
to come to meet به طرف کسی رفتن برای برخورد
sand shoes یکجور گیوه برای رفتن در شن زار
timed 1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
time 1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
times 1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
plug compatible دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
to scramble for something هجوم کردن با عجله برای چیزی [با دیگران کشمکش کردن برای گرفتن چیزی]
to be after somebody پی [دنبال] کسی رفتن [برای کیفری مجازاتی]
hypnotizable اماده برای خواب رفتن بوسائل مصنوعی
to ride on the bus سوار اتوبوس شدن [برای رفتن به جایی]
shore leave مرخصی ملوانان وافسران برای رفتن بخشکی
to go clubbing به باشگاه [های] شب رفتن [برای رقص و غیره]
Where do I change for ... ? برای رفتن به ... کجا باید عوض کنم؟
to send round the hat برای کسی اعانه جمع کردن کشکول گدایی برای کسی دست گرفتن
microsoft بزرگترین طراحی و ناشر نرم افزار برای PC و Macintosh. ماکروسافت سیستم عامل را برای IBM PC سافت و پس برای ماکروسافت با مجموعهای از نرم افزارهای کاربردی
coach dog یکجورسگ که برای رفتن دنبال درشکه تربیت میکنند
Where do I change for ... ? برای رفتن به ... کجا باید مترو را عوض کنم؟
Which bus do I take for the opera? برای رفتن به اپرا کدام اتوبوس را باید سوار شوم؟
zone ride کنار رفتن بعضی از بازیگران حریف برای دفاع از یک منطقه
Which bus do I take to Victoria Station? کدام اتوبوس را برای رفتن به ایستگاه ویکتوریا باید سوار شوم؟
B register 1-ثبات آدرس که به آدرس مرجع اضافه شده که محل مورد نظر را مشخص میکند 2-ثباتی که برای گسترده تر کردن اکومولاتور برای ضرب و تقسیم به کار می رود
leader بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
leaders بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
delete کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleting کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deletes کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleted کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
drive چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drives چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
vetoes حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
veto حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
vetoed حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
vetoing حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
strategies طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategy طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
infra red link روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
IrDA روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
c استفاده از کامپیوتر برای کمک به دانش آموزان برای یادگیری یک موضوع
Ackerman's function تابع بازگشتی برای بررسی توانایی کامپیوتر برای اجرای بازگشت
recall برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
narrative یادداشتها یا دستورات اضافی برای کمک به کاربر برای اجرای سیستم
recalls برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
recalled برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
narratives یادداشتها یا دستورات اضافی برای کمک به کاربر برای اجرای سیستم
iil دستگاه کنترل برای برای تولیدات صنعتی و سیستمهای کامپیوتر
teacloth رومیزی برای میز چای دستمال برای خشکاندن فنجانها
teacloths رومیزی برای میز چای دستمال برای خشکاندن فنجانها
bins محلی برای کاغذهایی که باید آماده برای چاپ شوند
no show مسافری که جا برای خودمحفوظ کرده ولی برای سفرحاضر نمیشود
bin محلی برای کاغذهایی که باید آماده برای چاپ شوند
permanent آنچه برای مدت طولانی یا برای همیشه باقی بماند
revenue tax مالیاتی که برای افزایش درامد کشور است نه برای تاثیردربازرگانی
grammar امکان نرم افزاری برای بررسی متن یا حرف برای صحت گزاری آن
redundancies بررسی داده دریافتی برای کدهای افزوده صحیح برای تشخیص خطا
redundancy بررسی داده دریافتی برای کدهای افزوده صحیح برای تشخیص خطا
grammars امکان نرم افزاری برای بررسی متن یا حرف برای صحت گزاری آن
FDDI اختصاری برای استاندارد FDD1 برای ارسال داده آنالوگ به صورت دیجیتال
open سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
cat استفاده از کامپیوتر برای بررسی یک ابزار یا برنامه برای یافتن خطاهای موجود
cats استفاده از کامپیوتر برای بررسی یک ابزار یا برنامه برای یافتن خطاهای موجود
feedback اطلاعاتی از یک منبع که برای تغییر دادن چیزی یا تامین پیشنهادی برای آن میباشد
HTTP دستوری که جستجوگر برای درخواست وب سرور اینترنت برای اطلاعات صفحه وب میدهد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com