Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (35 milliseconds)
English
Persian
whip stall
شیرجه قائم سوت کشیدن شیرجه کردن هواپیما
Other Matches
strufe
با هواپیما شیرجه زدن شیرجه زیر اتش
picketing
شیرجه کردن هواپیما یا هلی کوپتر
aerial pickets
شیرجه هوایی شیرجه از راه هوا
dive angle
زاویه شیرجه هواپیما
bomb out
شروع شیرجه از هواپیما
power dive
شیرجه رفتن هواپیما
clearance diving
شیرجه رفتن برای پاک کردن مین شیرجه برای مین روبی
clear one's ears
متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
nose down
خارج شدن هواپیما از پروازتراز بطرف شیرجه و کاهش ارتفاع
nose dive
شیرجه ناگهانی در هواپیما تنزل ناگهانی قیمت
dive bombing
بمباران کردن در حالت شیرجه
nose dive
ناگهان شیرجه رفتن یا تنزل کردن
power dive
شیرجه
dived
شیرجه
jackknife
شیرجه جک
nosedives
شیرجه
somersaults
شیرجه
nosedived
شیرجه
springboarder
شیرجه رو
nosediving
شیرجه
plunges
شیرجه
plunged
شیرجه
plunge
شیرجه
diver
شیرجه رو
somersaulted
شیرجه
somersault
شیرجه
swan dive
شیرجه
somersaulting
شیرجه
headers
شیرجه با سر
dive
شیرجه
nosedive
شیرجه
header
شیرجه با سر
diving boards
تختهی شیرجه
plunges
شیرجه رفتن
to plunge he first
شیرجه رفتن
squat under the ball
توپگیری با شیرجه
plunged
شیرجه رفتن
diving board
تختهی شیرجه
plunge
شیرجه رفتن
somerset
شیرجه معلق
dived
شیرجه رفتن
boarded
سکوی شیرجه
layout
شیرجه فرشته
nosedived
شیرجه رفتن
board
سکوی شیرجه
layouts
شیرجه فرشته
forward dive
شیرجه رو به اب با چرخش
nosediving
شیرجه رفتن
springboard
تخته شیرجه
cutaway
شیرجه تو و پشت به اب
tucks
شیرجه جمع
tucking
شیرجه جمع
reverse dive
شیرجه وارونه
tuck
شیرجه جمع
nosedive
شیرجه رفتن
picketing
شیرجه رفتن
diving
شیرجه رفتن
dive
شیرجه رفتن
springboards
تخته شیرجه
nosedives
شیرجه رفتن
platforms
سکوی شیرجه
spring board
تخته شیرجه
platform
سکوی شیرجه
swan dive
شیرجه فرشته
inward dive
شیرجه پشت به استخر
back flip
شیرجه پشتک وارو
headlong
بی پروا شیرجه رونده
headers
سردسته هواپیمای شیرجه
header
سردسته هواپیمای شیرجه
back dive
شیرجه از پشت و فرود با پا
flopper
دروازه بان شیرجه رو
low board
سکوی یک متری شیرجه
bail out
پریدن و شیرجه رفتن در اب
full gainer
شیرجه وارونه با پشتک
high board
سکوی شیرجه 3 متری
armstand dive
شیرجه توام با بالانس
towered
برج شیرجه به ارتفاع 01متر
to jackknife
<idiom>
سیخ شیرجه زدن
[شنا]
tower
برج شیرجه به ارتفاع 01متر
gainer
درخت ارغوان شیرجه از پشت
towers
برج شیرجه به ارتفاع 01متر
racing dive
شیرجه افقی دراغاز مسابقه
belly whopper
شیرجه شناگر برروی شکم
back jackknife
شیرجه از جلو بصورت کارد
diver badge
نشان پرواز با هواپیماهای شیرجه و عمودرو
degree of difficulty
درجه بندی حرکات مشکل شیرجه
jackknife
بازو بسته شونده شیرجه رفتن
smothering
شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
smother
شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
beat-up
شیرجه واپیمای مهاجم ونزدیک شدن ان بهدف
beat up
شیرجه واپیمای مهاجم ونزدیک شدن ان بهدف
twists
واروکردن چرخش بدن در شیرجه روی محورعمودی
smothers
شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
twist
واروکردن چرخش بدن در شیرجه روی محورعمودی
twisting
واروکردن چرخش بدن در شیرجه روی محورعمودی
smothered
شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
target diving
شیرجه از ارتفاعات مختلف به روی اب بمنظور سنجش دقت
flopping
شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
flops
شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
flop
شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
flopped
شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
dive bomber
هواپیمای بمب افکن شیرجه هواپیمای عمودرو
pearl
شیرجه با دماغه تخته موج به گودی موج
rakes
زاویه بین قائم محل و محورچرخ دم هواپیما
rake
زاویه بین قائم محل و محورچرخ دم هواپیما
raking
زاویه بین قائم محل و محورچرخ دم هواپیما
gust alleviation
سیستم دینامیکی برای کاهش اثر تندبادهای قائم روی هواپیما
ventral
تیغه قائم یا مایل بصورت ثابت یا لولایی در زیر یا عقب هواپیما
dive schedule
جدول حداکثر زمان و عمق استخر برای شیرجه جدول نشاندهنده عمق و زمان ماندن زیر اب غواص
yawed
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yaw
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
hurdle step
جهش کوتاه روی یک پا پیش از شیرجه جهش کوتاه پیش از پریدن از روی خرک
barometric leveling
تراز کردن هواپیما از نظرفشار جو تعادل بارومتری هواپیما
pull up
بالا کشیدن هواپیما بالا کشیدن
space charter
اختصاص جا در هواپیما رزرو کردن جا در هواپیما
bouse
بوسیله طناب وقرقره کشیدن بزور باطناب کشیدن میگساری کردن
pull up point
نقطه بالا کشیدن هواپیما نقطه صعود برای تک یا رهاکردن بمب
staked
قائم کردن
stake
قائم کردن
stakes
قائم کردن
substitute
قائم مقام جایگزین کردن
subrogate
قائم مقام تعیین کردن
substituting
قائم مقام جایگزین کردن
substituted
قائم مقام جایگزین کردن
landing gear
چرخ هواپیما که هنگام نشستن هواپیما وزن انراتحمل میکند
approach end
نقطه شروع تقرب هواپیما ابتدای محوطه دویدن هواپیما
altitude sickness
حال به هم خوردگی در اثرارتفاع هواپیما مرض ناشی از زیاد شدن ارتفاع هواپیما
touchdown
تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
touchdowns
تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
aircraft scrambling
دستور پرواز هواپیما ازوضعیت اماده باش زمینی صدور فرمان درگیری هواپیما با هدف
aircraft arresting barrier
وسیله بازدارنده هواپیما ازحرکت مهار هواپیما
air mileage indicator
کیلومتر شمار هواپیما مسافت سنج هواپیما
plane director
نفر هدایت کننده هواپیما هادی هواپیما
aft
قسمت انتهایی هواپیما بطرف عقب هواپیما
spoiler
صفحه دراز و باریک روی سطح بالایی هواپیما که برای کاستن سرعت یا اوج گرفتن هواپیما بلند میشود
compounding a felony
سازش کردن در دعوی ناشی از جنایت با پرداخت مبلغی به عنوان غرامت به مجنی علیه یا قائم مقام او
screwpropeller
پروانه هواپیما ملخ کشتی یا هواپیما
coordinated turn
دورزدن هواپیما بطوریکه کنترلهای مربوط به دوران حول هر سه محور مورداستفاده قرار گرفته و مانع سر خوردن هواپیما به داخل یا خارج پیچ میشوند
jigs
ابزار یا چارچوب سخت وصلبی برای سوار کردن وسرهم کردن یک قطعه از بدنه هواپیما
jig
ابزار یا چارچوب سخت وصلبی برای سوار کردن وسرهم کردن یک قطعه از بدنه هواپیما
weight
بالا کشیدن لنگر نیروی لازم برای کشیدن زه
moment
ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
moments
ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
holding point
نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
cocooning
رنگ کردن هواپیما
crash-lands
سقوط کردن هواپیما
crashed
سقوط کردن هواپیما
crash-landing
سقوط کردن هواپیما
crash-landed
سقوط کردن هواپیما
crash-land
سقوط کردن هواپیما
crashes
سقوط کردن هواپیما
crashingly
سقوط کردن هواپیما
crash land
سقوط کردن هواپیما
change over
عوض کردن
[هواپیما]
crashing
سقوط کردن هواپیما
crash
سقوط کردن هواپیما
azimuth indicator
شاخص سمتی هواپیما وسیله نشان دهنده زاویه سمتی هواپیما
roll in point
نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
transition altitude
ارتفاع استاندارد هواپیما ارتفاع هواپیما طبق جداول فنی پرواز
arresting gear
دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
to scrape down
تراشیدن وکوچک کردن بوسیله کشیدن پابرزمین سخن کسیراپایمال کردن
ejection
خارج کردن وسیله یا نیروها بخارج پرتاب کردن یا کشیدن
peg
میخ زدن میخکوب کردن محکم کردن زحمت کشیدن
pegs
میخ زدن میخکوب کردن محکم کردن زحمت کشیدن
turn off guidance
راهنمای تاکسی کردن هواپیما
take off
برداشتن پرواز کردن هواپیما
aborting
سقوط کردن موشک یا هواپیما
abort
سقوط کردن موشک یا هواپیما
aborted
سقوط کردن موشک یا هواپیما
aborts
سقوط کردن موشک یا هواپیما
To pamper ( solicit ) someone . To play up to someone .
ناز کسی را کشیدن ( منت کشیدن )
apron
محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
aprons
محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
aircraft cross servicing
سرویسهای متقابله دستگاههای هواپیما سرویس جنبی دستگاههای هواپیما
airlift
بوسیلهء هواپیما حمل و نقل کردن
airlifting
بوسیلهء هواپیما حمل و نقل کردن
airlifts
بوسیلهء هواپیما حمل و نقل کردن
cocooning
اب بندی کردن درز وسایل هواپیما
airlifted
بوسیلهء هواپیما حمل و نقل کردن
aircraft arresting reset unit
وسیله اماده کردن مجددسیستم مهار هواپیما
ramps
محل توقف و پیاده سوار کردن هواپیما
ramp
محل توقف و پیاده سوار کردن هواپیما
steering
روانه کردن راندن ناو یا هواپیما یاخودرو
wreck
لاشه کشتی و هواپیما و غیره خراب کردن
wrecks
لاشه کشتی و هواپیما و غیره خراب کردن
wrecking
لاشه کشتی و هواپیما و غیره خراب کردن
parking
پارک کردن هواپیما یا وسیله توقفگاه خودرو
To smell. To sniff.
بو کشیدن ،بو کردن
troop space
جای انفرادی در هواپیما یاکشتی محوطه لازم برای تامین جا برای حمل پرسنل وبارهای انفرادی انها درکشتی یا هواپیما
goldie
علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
vectors
راه یا مسیر هواپیما بازگشتن در حال طی کردن بودن
bow line
نوعی گره برای متصل کردن هواپیما به زمین
aircraft turn around
اماده کردن هواپیما برای پرواز یا اجرای عملیات
vector
راه یا مسیر هواپیما بازگشتن در حال طی کردن بودن
straps
کشیدن تیز کردن
lengthen
طولانی کردن کشیدن
lengthened
طولانی کردن کشیدن
traces
ضبط کردن کشیدن
experience
تجربه کردن کشیدن
experiences
تجربه کردن کشیدن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com