English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (5 milliseconds)
English Persian
fondant شیرینی ای که در دهان اب میشود
fondants شیرینی ای که در دهان اب میشود
Other Matches
It melts in the mouth در دهان آب میشود(نرم و لذیذ است )
colas ماده شیرینی که از برگ ومیوه کولا گرفته میشود
cola ماده شیرینی که از برگ ومیوه کولا گرفته میشود
slaver گلیز مالیدن بزاق از دهان ترشح کردن اب افتادن دهان
slaver اب دهان اب دهان روان ساختن چاپلوسی کردن
rictus گشادی دهان چاک دهان پرندگان
To pass the news by word of mouth . خبری را در دهان به دهان پخش کردن
kiss of life تنفس مصنوعی دهان به دهان
stomal دهان دار وابسته به دهان
expired air method روش دهان به دهان method mouth to mouth :syn
top روش نوشتن برنامه ها که کل سیستم به بلاکها یا کارهای ساده تقسیم میشود. دو واحد بلاک نوشته میشود وپیش از پردازش آزمایش میشود با بعدی
sector دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
sectors دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
universal آنچه از همه جا اعمال میشود یا در هر جایی استفاده میشود یا برای چندین کار استفاده میشود
echo هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echoed هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echoing هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echoes هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
forms ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود
formed ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود
form ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود
perfoliate درباب برگی گفته میشود که ساقه اش فاهرا ازتوی ان رد میشود
traces نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود
trace نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود
traced نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود
averaging متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
averaged متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
averages متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
average متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
loads برنامه کاپیوتری که در حا فظه اصلی باز میشود و سپس به صورت خودکار اجرا میشود
load برنامه کاپیوتری که در حا فظه اصلی باز میشود و سپس به صورت خودکار اجرا میشود
confetti شیرینی
pastry شیرینی
patisseries شیرینی
sweetmeat شیرینی
goodies شیرینی
saccharinity شیرینی
lolipops شیرینی
patisserie شیرینی
amiability شیرینی
pastries شیرینی
amiability or amiableness شیرینی
loveliness شیرینی
sugar شیرینی
marzipan شیرینی
sugar candy شیرینی
sweet stuff شیرینی
love liness شیرینی
mellifluence شیرینی
melodiousness شیرینی
nicy شیرینی
sugars شیرینی
confection شیرینی
confections شیرینی
bonbon شیرینی
goody شیرینی
sweetness شیرینی
dummies متغیری که مط ابق با اصول زبان تنظیم میشود. ولی در زمان اجرای برنامه جایگزین میشود
dummy متغیری که مط ابق با اصول زبان تنظیم میشود. ولی در زمان اجرای برنامه جایگزین میشود
softest دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود
soft دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود
softer دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود
suffix notation عملیات ریاضی که به صورت منط ق نوشته میشود و نشانه پس از عددی که عمل روی آن انجام میشود می آید
town fog نوعی مه یخ مانند که دردرجه حرارت خیلی پایین تولید میشود و معمولا درشهرهای پر جمعیت دیده میشود
throughput نرخ تولید ماشین یا سیستم که به عنوان کل اطلاعات مفید که در یک زمان پردازش میشود اندازه گیری میشود
masters و وقتی کامپیوتر روشن میشود بار میشود.
mastered و وقتی کامپیوتر روشن میشود بار میشود.
seconds که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود
master و وقتی کامپیوتر روشن میشود بار میشود.
seconding که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود
seconded که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود
second که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود
confectionary شیرینی سازی
custard pie یکجور شیرینی
box suitmeats جعبه شیرینی
bakemeat نان شیرینی
corn ball شیرینی چس فیل
blintze نوعی شیرینی
baked meat نان شیرینی
elecampane نوعی شیرینی
puff pastry شیرینی پفکی
blintz نوعی شیرینی
cooky شیرینی بیسکویت
costs arabicus قسط شیرینی
cookie شیرینی بیسکویت
confectioner شیرینی فروش
sweet tooth علاقمند به شیرینی
cookies شیرینی خشک
confectioners شیرینی فروش
cooky شیرینی خشک
wafers شیرینی پنجرهای
wafer شیرینی پنجرهای
cookies شیرینی بیسکویت
cookie شیرینی خشک
crackers یکجور شیرینی
sugared شیرینی زده
ingratiation خود شیرینی
kissing comfit شیرینی معطر
cracker یکجور شیرینی
sweet tooth شیرینی دوست
freshness شیرینی بی نمکی
tucks شیرینی مربا
tucking شیرینی مربا
tuck شیرینی مربا
sweetmeat شیرینی جات
workgroup خصوصیتی که به بستههای نرم افزاری استاندارد اضافه میشود که باعث کارایی بهتر آن در گروه کاربران شبکه میشود
fax کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند
faxing کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند
faxed کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند
faxes کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند
horned scully مانع افقی زیرابی که برای سوراخ کردن بدنه کشتیهاکار گذاشته میشود و معمولابا بتون و تیراهن ساخته میشود
mouths دهان
jib دهان
chops دهان
saliva اب دهان
unmuffle دهان
polystomatous دهان
slobbers اب دهان
slobbered اب دهان
mouth دهان
mouthing دهان
puss دهان
mouthed دهان
polystome دهان
astomatal بی دهان
potato box دهان
gobs دهان
slobber اب دهان
gob دهان
astomatous بی دهان
spittle اب دهان
slobbering اب دهان
OS دهان
jibbed دهان
jibs دهان
jibbing دهان
marchpane نان شیرینی بادامی
patisserie مغازهی شیرینی پزی
minted شیرینی معطر با نعناع
confectionery صنعت شیرینی سازی
mint شیرینی معطر با نعناع
pasting نوعی شیرینی چسباندن
pastes نوعی شیرینی چسباندن
pasted نوعی شیرینی چسباندن
paste نوعی شیرینی چسباندن
minting شیرینی معطر با نعناع
confectionary شیرینی ساز قنادی
bagel نان شیرینی حلقوی
ingratiating خود شیرینی کردن
french pastry شیرینی اردینه فرانسوی
ingratiatingly ازراه خود شیرینی
tarts نان شیرینی مربایی
ingratiated خود شیرینی کردن
tart نان شیرینی مربایی
insinuative مبنی بر خود شیرینی
insinuator خود شیرینی کننده
ingratiate خود شیرینی کردن
custard یکجور شیرینی یا فرنی
kuchen نان شیرینی کاکائودار
mints شیرینی معطر با نعناع
nougat شیرینی بادام دار
ingratiates خود شیرینی کردن
douceur شیرینی وفرافت رفتار
ratafee نان شیرینی بادامی
shine up to <idiom> خود شیرینی کردن
pasties شیرینی میوه دار
pasty شیرینی میوه دار
sweetshop شیرینی فروشی قنادی
Too much sweetnes cloys. شیرینی زیاد دل را می زند
buttercup نوعی شیرینی کوچک
to pick thanks خود شیرینی کردن
buttercups نوعی شیرینی کوچک
puff paste نان شیرینی پف کردن
patisseries مغازهی شیرینی پزی
ratafia نان شیرینی بادامی
to have a sweet tooth شیرینی دوست بودن
marshmallows نوعی شیرینی خمیرمانند
marshmallow نوعی شیرینی خمیرمانند
auto کلمه رمز و نام کاربر که پس از تمام شدن صفحه وقتی توسط یک سیستم از راه دور تقاضا میشود ارسال میشود
autos کلمه رمز و نام کاربر که پس از تمام شدن صفحه وقتی توسط یک سیستم از راه دور تقاضا میشود ارسال میشود
standards نامهای که بدون تغییر به متن اصلی فرستاده میشود ولی سپس با درج نام و آدرس افراد مختلف مشخص میشود
standard نامهای که بدون تغییر به متن اصلی فرستاده میشود ولی سپس با درج نام و آدرس افراد مختلف مشخص میشود
spit اب دهان خدو
say a mouthful <idiom> حرف دهان پر کن
mum's the word <idiom> دهان قرص
halitosis گند دهان
fetid گند دهان
reeking بخار دهان
reeks بخار دهان
palate سقف دهان
palates سقف دهان
cyclostomate دهان گرد
cyclostomatous دهان گرد
spits اب دهان خدو
astomatal فاقد دهان
mouthed در دهان گذاشتن
gags دهان باز کن
gagging دهان باز کن
mouths در دهان گذاشتن
gagged دهان باز کن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com