Dictiornary-Farsi | شیر تخلیه روغن | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 203 (11 milliseconds)

English	Persian
oil drain cock	شیر تخلیه روغن
y valve	شیر تخلیه روغن


Search result with all words

oil drain plug	توپی تخلیه روغن
Other Matches

cargo outturn message	پیام تخلیه محمولات ناو گزارش خاتمه تخلیه بارکشتی
evacuation	تخلیه یک نقطه ازاهالی یا نیرو تخلیه پزشکی
oil dent	شیار ورود روغن یا سوراخ عبور روغن
clearings	تخلیه محل تخلیه بیماران
clearing	تخلیه محل تخلیه بیماران
oils	روغن کاری کردن روغن ساختن
oil	روغن کاری کردن روغن ساختن
oiling	روغن کاری کردن روغن ساختن
air cooled oil cooler	نوعی خنک کننده روغن که ازجریان هوا برای خنک کردن روغن استفاده میکند
oil can	حلب روغن , روغن دان
creosotes	روغن قیر روغن قطران
creosoting	روغن قیر روغن قطران
creosoted	روغن قیر روغن قطران
creosote	روغن قیر روغن قطران
cutting oil	روغن سردکننده روغن برش
aeromedical unit	یکان تخلیه پزشکی هوایی یکان مسئول تخلیه پزشکی
cargo outturn report	گزارش تخلیه محمولات ناو گزارش تخلیه ناو
evacuated	تخلیه
evacuating	تخلیه
exhaust	تخلیه
exhausts	تخلیه
unloading	تخلیه
emptying	تخلیه
discharged	تخلیه
evacuate	تخلیه
depletion	تخلیه
evacuates	تخلیه
stripping	تخلیه
evacuation	تخلیه
landing, storage, delivery	تخلیه
unstuffing	تخلیه
disembarkation	تخلیه
discharges	تخلیه
LSD	تخلیه
discharge	تخلیه
unload	تخلیه کردن
bank sluice	دریچه تخلیه
glow discharge	تخلیه تابنده
electrostatic discharge	تخلیه الکتروستاتیکی
lightning discharge current	جریان تخلیه
battlefield evacuation	تخلیه پزشکی
high rate discharge	تخلیه شدید
area evacuation	تخلیه منطقهای
glow discharge	تخلیه تابناک
escape channel	مجرای تخلیه اب
corona discharge	تخلیه الکتریکی
debarkation net	تور تخلیه
flaming discharge	تخلیه مشتعل
evacuant	تخلیه کننده
exhaust stroke	مرحله تخلیه
corona discharge	تخلیه کورونا
electron discharge	تخلیه الکترونها
corollary discharge	تخلیه تبعی
internal discharge	تخلیه داخلی
medical recovery	تخلیه پزشکی
neural discharge	تخلیه عصبی
non self maintained discharge	تخلیه وابسته
brush discharge	تخلیه جارویی
chain of evacuation	سیستم تخلیه
vacating	تخلیه کردن
vacates	تخلیه کردن
vacated	تخلیه کردن
vacate	تخلیه کردن
medical evacuation	تخلیه بیماران
blow off	شیر تخلیه
cooling water discharge	تخلیه اب سرد
coefficient of discharge	ضریب تخلیه
discharge valve	سوپاپ تخلیه
lightning discharge	تخلیه اتمسفری
discharge nozzle	فواره تخلیه
main discharge	تخلیه اصلی
exhaust chute	ناودان تخلیه
medical evacuation	تخلیه بهداری
medical evacuation	تخلیه پزشکی
impulse discharge	تخلیه ضربهای
disembarkation	تخلیه کردن
catharsis	تخلیه هیجانی
discharge opening	مجرای تخلیه
discharge pressure	فشار تخلیه
discharge recorder	تخلیه نگار
discharge resistance	مقاومت تخلیه
discharge spout	ناودانه ی تخلیه
drain cock	لوله تخلیه
discahrge pipe	لوله تخلیه
air evacuation	تخلیه هوایی
discharge opening	راهگاه تخلیه
discharge of chips	تخلیه براده ها
discharge chute	سرسره تخلیه
abreaction	تخلیه هیجانی
discharge cock	شیر تخلیه
discharge conveyor	نوار تخلیه
discharge currect	جریان تخلیه
discharge end	سمت تخلیه
discharge end	محل تخلیه
discharge gate	دریچه تخلیه
discharge head	ارتفاع تخلیه
discharge velocity	سرعت تخلیه
discharge voltage	ولتاژ تخلیه
discharging berth	اسکله تخلیه
discharging wharf	اسکله تخلیه
disruptive discharge	تخلیه جرقهای
drain plug	پیچ تخلیه
defecation	تخلیه شکم
education pipe	لوله تخلیه
electric discharge	تخلیه الکتریکی
discharger of a capacitor	تخلیه خازن
dejecta	تخلیه مدفوع
depletion layer	ناحیه تخلیه
depletion zone	ناحیه تخلیه
unloads	تخلیه کردن
depletion barrier	ناحیه تخلیه
unloaded	تخلیه کردن
depletion area	ناحیه تخلیه
electrical discharge	تخلیه برقی
sluiceway	دهانه تخلیه
disembarking	تخلیه کردن
disembarks	تخلیه کردن
discharge	تخلیه الکتریکی
to offload	تخلیه کردن
drains	تخلیه کردن
draining	تخلیه کردن
drained	تخلیه کردن
evacuate	تخلیه کردن
drain	تخلیه کردن
roll-on/roll-off	بارگیری- تخلیه
disembarked	تخلیه کردن
surging discharge	تخلیه نوشی
tipper	تخلیه کننده
site clearance	تخلیه کارگاه
depopulation	تخلیه جمعیت
clearing out [of a place]	تخلیه [فضایی]
quit	تخلیه خانه
quitting	تخلیه خانه
self maintained discharge	تخلیه ناوابسته
disembark	تخلیه کردن
oscillating discharge	تخلیه مواج
road clearance	تخلیه جاده
sluices	دریچه تخلیه
evacuated	تخلیه کردن
discharges	تخلیه بار
rotary discharger	تخلیه گر گردان
roll on/roll off	بارگیری- تخلیه
sluiced	دریچه تخلیه
residual discharge	تخلیه مانده
relief well	چاه تخلیه
sluice	دریچه تخلیه
discharges	تخلیه الکتریکی
point discharge	تخلیه نقطهای
ozone depletion	تخلیه اوزون
undulatory discharge	تخلیه مواج
discharge	تخلیه بار
evacuating	تخلیه کردن
evacuates	تخلیه کردن
discharges	شلیک عصبی تخلیه
corona discharge current	جریان تخلیه کورونا
abnormal glow discharge	تخلیه تابناک نامتعارف
aeromedical evacuation	تخلیه پزشکی هوایی
to discharge goods	کالا را تخلیه کردن
unloading takes place in ...	بار در ... تخلیه می شود.
tail escape	نهر تخلیه انتهائی
discharge	اخراج تخلیه الکتریکی
exhaust	تخلیه کردن خروج
discharges	اخراج تخلیه الکتریکی
evacuees	پرسنل تخلیه شده
evacuee	پرسنل تخلیه شده
discharge	شلیک عصبی تخلیه
degasify	تخلیه کردن گاز
automatic tipper	تخلیه کننده خودکار
exhausts	تخلیه کردن خروج
discharge capacity	فرفیت تخلیه بار
discharge capacity	فرفیت تخلیه بارانداز
defecate	تخلیه کردن شکم
overdischarge of battery	تخلیه فرساینده باتری
implusive discharge	تخلیه غیر متناوب
high frequency discharge	تخلیه فرکانس بالا
evacuated	تخلیه مزاج کردن
glow discharge lamp	لامپ تخلیه کنتاکتی
clearing station	ایستگاه تخلیه بیماران
gas exhauster	تخلیه کننده گاز
gas discharge relay	رله تخلیه گازی
evacuate	تخلیه مزاج کردن
gas filled tube	لامپ تخلیه گازی
gas discharge lamp	لامپ تخلیه گازی
inbound cargo	کالای تخلیه نشده
incandescent cathode discharge	تخلیه کاتد ملتهب
evacuates	تخلیه مزاج کردن
sanitation	سیستم تخلیه فاضل اب
diffusion	تخلیه کردن بافشار
clearance capacity	فرفیت تخلیه بار
normal glow discharge	تخلیه تابناک متعارف
road clearance	تخلیه کردن جاده
second townsend discharge	تخلیه دوم تاونزند
low pressure discharge	تخلیه ی فشار ضعیف
evacuating	تخلیه مزاج کردن
landing weight	وزن با هنگام تخلیه
landing order	اجازه تخلیه بار
gas discharge arrester	برقگیر تخلیه گازی
furnace discharged end	انتهای تخلیه کوره
defecated	تخلیه کردن شکم
luminous discharge lamp	لامپ تخلیه الکتریکی