English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
glazing شیشه بری جام اندازی
Search result with all words
lead work شیشه اندازی
Other Matches
ink bottle شیشه مرکب شیشه جوهر
glassman تاجر شیشه شیشه ساز
plate glass شیشه سنگ شیشه تختهای
flatbed وسیلهای با شیشه مسط ح که کار هنری روی آن قرار می گیرد نوک اسکن زیر شیشه حرکت میکند و تصویر را به فایل گرافیکی تبدیل میکند
vitrify بصورت شیشه در اوردن بصورت شیشه درامدن
glass wool پشم یا براده شیشه پشم شیشه
exspuition تف اندازی
expectoration تف اندازی
filling اب اندازی
wrist wrestling مچ اندازی
arm wrestling مچ اندازی
fillings اب اندازی
diving اب اندازی
trapping بدام اندازی
gunfire تیر اندازی
sputtering بیرون اندازی
basket dam بندسله اندازی
shading سایه اندازی
starting راه اندازی
boot راه اندازی
actuation بکار اندازی
contortions ازشکل اندازی
contortion ازشکل اندازی
trapping در تله اندازی
moulting شاخ اندازی
moulting پوست اندازی
triggering راه اندازی
triggers راه اندازی
trap در تله اندازی
postponement تاخیر اندازی
postponements تاخیر اندازی
start up راه اندازی
trigger راه اندازی
sortition قرعه اندازی
snash دست اندازی
sortition پشک اندازی
supersedure تعویق اندازی
abortion بچه اندازی
firing توپ اندازی
triggered راه اندازی
cannonry توپ اندازی
abortions بچه اندازی
chrematistics علم پس اندازی
lead work جام اندازی
inbreak دست اندازی
dockage حق بار اندازی
ecdysis پوست اندازی
ejection بیرون اندازی
extrajection برون اندازی
leg pull دست اندازی
launghing براه اندازی
glaziery جام اندازی
cannonade توپ اندازی
molt پوست اندازی
gunshots تیر اندازی
gunshot تیر اندازی
encroachments دست اندازی
encroachment دست اندازی
bootstrap خودراه اندازی
tournament casting مسابقه قلاب اندازی
reset راه اندازی مجدد
encroaches دست اندازی کردن
start button تکمه راه اندازی
igniter switch کلید راه اندازی
encroach دست اندازی کردن
encroached دست اندازی کردن
resets راه اندازی مجدد
gabion سله اندازی گابیون
releasing mechanism مکانیسم راه اندازی
self assertion خودرا جلو اندازی
drainage خشک اندازی فاضلاب
starting current جریان راه اندازی
reboot راه اندازی مجدد
shadow ball تمرین گوی اندازی
casting روش قلاب اندازی
skish مسابقه قلاب اندازی
cold boot راه اندازی سرد
drivers برنامه راه اندازی
driver برنامه راه اندازی
boot record رکورد راه اندازی
ectuating switch سوئیچ راه اندازی
soft start راه اندازی نرم
operating handle دستگیره راه اندازی
attemptable قابل دست اندازی
start up disk دیسک راه اندازی
starting time زمان راه اندازی
starting torque کشتاور راه اندازی
to load off بار اندازی کردن
to lay a wager دست اندازی کردن
impinge دست اندازی کردن
cockfights جنگ اندازی خروس ها
upcast بالا اندازی تاه کش
encroach دست اندازی کردن
boot خود راه اندازی
to set intrigues on foot پشت سر هم اندازی کردن
starting procese فرایند راه اندازی
starting power قدرت راه اندازی
starting lever اهرم راه اندازی
starting motor موتور راه اندازی
cockfight جنگ اندازی خروس ها
starting position وضعیت راه اندازی
starting power توانایی راه اندازی
master boot record رکورد راه اندازی اصلی
system reset راه اندازی مجدد سیستم
surf cast قلاب اندازی از ساحل در موج
sagittary سهمی وابسته به تیر اندازی
starting winding سیم پیچی راه اندازی
cold starting راه اندازی در حالت سرد
cranking capacity of battery فرفیت راه اندازی باتری
innate releasing mechanism مکانیسم راه اندازی فطری
offhand position حالت ایستاده در تیر اندازی
device driver برنامه راه اندازی دستگاه
drayage هزینه بارگیری وبار اندازی
instant start lamp لامپ با راه اندازی در حالت سرد
navy yard محوطه مخصوص لنگر اندازی ناوگان
pie alley مسیر اسان برای گوی اندازی
centrifugal starting switch سوئیچ راه اندازی گریز ازمرکز
outfox در حقه بازی وپشت هم اندازی جلوتربودن از
outfoxing در حقه بازی وپشت هم اندازی جلوتربودن از
outfoxed در حقه بازی وپشت هم اندازی جلوتربودن از
outfoxes در حقه بازی وپشت هم اندازی جلوتربودن از
hardware reset باز راه اندازی سخت افزاری
grid current starting point نقطه راه اندازی جریان شبکه
to bring a bout by intrigue بدسیسه یا پشت هم اندازی فراهم کردن
servomechanism مکانیسم خودکار جهت راه اندازی ماشین ها
offense توپ اندازی وتلاش برای انداختن میله
skips ازقلم اندازی سفید گذاردن قسمتی ازنقاشی
skipped ازقلم اندازی سفید گذاردن قسمتی ازنقاشی
dartboard صفحه دایرهای هدف پیکان اندازی با 02 قسمت
surfcasting rod چوب ماهیگیری برای قلاب اندازی در موج
dartboards صفحه دایرهای هدف پیکان اندازی با 02 قسمت
skip ازقلم اندازی سفید گذاردن قسمتی ازنقاشی
glazier شیشه بر
pane شیشه
water glass اب شیشه
glassblower شیشه گر
glazier شیشه گر
glass cutter شیشه بر
glass blower شیشه گر
bottles شیشه
bottle شیشه
plate شیشه
plates شیشه
glass شیشه
panes شیشه
gun-loop [دهانه بیضی شکل در دیوار برای تیر اندازی]
to take a pot shot [pot shots] at somebody [something] به کسی [چیزی] مثل دیوانه ها تیر اندازی کردن
sodium silicate شیشه مایع
silicate of soda شیشه مایع
vitrification تبدیل به شیشه
sodium metasilicate شیشه مایع
lead glass شیشه سربی
watch glss شیشه ساعت
soluble glass شیشه مایع
glassworker شیشه ساز
stined glass شیشه رنگی
stock bottle شیشه ذخیره
glasswork شیشه سازی
hyaline شیشه مانند
glaziery شیشه بری
granulated glass شیشه اج دار
tempered glass شیشه ابداده
spun glass شیشه ریسیده
hard glass شیشه سخت
vial شیشه نمونه
vitrification شیشه سازی
lime glass شیشه اهکی
liquid glass شیشه مایع
opalline شیشه مات
opaque glass شیشه کدر
security glass شیشه نشکن
ornamental glass شیشه تزئینی
security glass شیشه ایمنی
quartzite brick سنگ شیشه
scent bottle شیشه عطری
sandiver ریم شیشه
sandiver خلط شیشه
rough cast glass شیشه خام
safety glass شیشه ایمنی
safety glass شیشه بی خطراتومبیل
safety glass شیشه نشکن
opaline شیشه مات
water glass شیشه مایع
obsidian شیشه معدنی
sight glass شیشه مرئی
mirror glass شیشه اینه
sheetglass شیشه ورق
muscovy glass شیشه معدنی
sheetglass ورق شیشه
vitriform شیشه مانند
sheet glass شیشه ورقی
obscured glass شیشه تار
sheet glass شیشه جام
watch glass شیشه ساعت
case-bottle شیشه چارپر
obscured glass شیشه مات
water glass شیشه محلول
safety glass شیشه اطمینان
glasswool پشم شیشه
bottle brush شیشه پاک کن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com