Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
English
Persian
nurser
شیشه درجه دار برای شیردادن کودک
Other Matches
vitrescence
امادگی برای تبدیل به شیشه خاصیت شیشهای
boasts
: خرده الماسی که برای شیشه بری بکار رود
boasted
: خرده الماسی که برای شیشه بری بکار رود
boast
: خرده الماسی که برای شیشه بری بکار رود
vitrescent
اماده برای تبدیل به شیشه دارای خاصیت شیشهای
putty powder
گرد قلع و سرب که برای پاک کردن شیشه و فلز بکار می برند
jeweller's putty
گرد قلع و سرب که برای پاک کردن شیشه و فلز بکار می برند
foster
شیردادن
fosters
شیردادن
fostering
شیردادن
fostered
شیردادن
optical
شیشه یا پلاستیک محافظت شده با مواد محافظ برای ارسال پیاپی سیگنالهای نوری
breast-feeds
با پستان شیردادن
breast-fed
با پستان شیردادن
breast-feed
با پستان شیردادن
dan
درجه 1 تا 01 برای مهارت در دفاع
One point for you.
یک درجه امتیاز
[ بازی]
برای تو.
direct reading dial
درجه بندی برای قرائت مستقیم
feeding bottle
بطری سرپستانک داربرای شیردادن بچه
feeding-bottle
بطری سرپستانک داربرای شیردادن بچه
feeding-bottles
بطری سرپستانک داربرای شیردادن بچه
greats
امتحان نهایی دردانشگاه برای گرفتن درجه
great go
امتحان نهایی در دانشگاه برای گرفتن درجه
ink bottle
شیشه مرکب شیشه جوهر
glassman
تاجر شیشه شیشه ساز
plate glass
شیشه سنگ شیشه تختهای
windage
درجه تنظیم تیر برای پیشگیری اثر باد
little go
نخستین امتحانی که برای گرفتن درجه در a.b کمبریج باید داد
humidistat
اسبابی برای تنظیم ونگاهداری درجه رطوبت درحد معینی
flatbed
وسیلهای با شیشه مسط ح که کار هنری روی آن قرار می گیرد نوک اسکن زیر شیشه حرکت میکند و تصویر را به فایل گرافیکی تبدیل میکند
grader
ماشینی که برای درجه بندی کردن مواد و محصول بکارمیرودو بانها شیب منظم میدهد
v ring
تصویر شکاف درجه تفنگ روی خال سیاه هدف برای نمره دادن به تیراندازی
stair stepping
روشی که در نمایشهای تصویری برای نمایش خط رسم شده در زاویهای به غیر از 54 درجه افقی یاعمودی بکار می رود
beam attack
تک هواپیمای رهگیری که بازاویه افقی بیش از 54 درجه و کمتر از 531 درجه انجام میشود
tryout
ازمون برای گزیدن نامزدمسابقات یانمایش وغیره ازمایش درجه استعداد ازمایش
vitrify
بصورت شیشه در اوردن بصورت شیشه درامدن
elevation indicator
صفحه مدرج درجه طبلک درجه
shoulder patch
درجه روی بازوی درجه داران
kinchin
کودک
tyke
کودک
toddlers
کودک نو پا
infant
کودک
infants
کودک
bantling
کودک
child
کودک
it
ان کودک
toddler
کودک نو پا
tike
کودک
baby
کودک
babies
کودک
chits
کودک
chit
کودک
sighting bar
ستون درجه ونک مگسک میله ستون درجه دستگاه نشانه روی اموزشی
superelevation
درجه ارتفاع درجه بلندی
third-class
درجه سوم بلیط درجه 3
third class
درجه سوم بلیط درجه 3
an fitting
رابطهایی برای اتصال لولههای پخدار یا قیفی شکل که دارای زاویه 73 درجه میباشند و فاصلهای بین تمام شدن دندانه ها و شروع قسمت پخدار وجود دارد
nurseries
مهد کودک
nursery
مهد کودک
kid
کودک بچه
pediatrics
پزشکی کودک
schoolchild
کودک دبستانی
kidded
کودک بچه
child law
حقوق کودک
rejected child
کودک مطرود
child psychiatry
روانپزشکی کودک
child psychology
روانشناسی کودک
babyish
کودک مانند
pedology
کودک شناسی
kidding
کودک بچه
child study
کودک پژوهی
child centered
کودک محور
infantilism
کودک ماندگی
infanticide
کودک کشی
child development
رشد کودک
puerilism
کودک خویی
puerilism
کودک منشی
day care center
مهد کودک
carrycot
صندلی کودک
kindergartens
باغ کودک
kindergarten
باغ کودک
carrycots
صندلی کودک
suckled
کودک شیرخوار
childproof
کودک ایمن
feral child
کودک وحشی
suckling
کودک شیرخواره
suckles
کودک شیرخوار
suckle
کودک شیرخوار
schoolchildren
کودک دبستانی
glass wool
پشم یا براده شیشه پشم شیشه
sighting leaf
ستون درجه تفنگ یا دستگاه نشانه روی شاخص درجه تفنگ
enelicomorphism
بزرگسال انگاری کودک
pedometer
رشد سنج کودک
child abuse
بهره کشی از کودک
problem child
کودک مشکل افرین
wolf child
کودک گرگ پرورده
eros
صورت کودک بالدار
backward child
کودک عقب مانده
pedimeter
رشد سنج کودک
child guidance clinic
درمانگاه راهنمایی کودک
suckling
کودک شیر خوار
child rearing practices
شیوههای پرورش کودک
babes
کودک شخص ساده و معصوم
toddles
کودک تازه براه افتاده
toddling
کودک تازه براه افتاده
toddlers
کودک تازه براه افتاده
babe
کودک شخص ساده و معصوم
toddled
کودک تازه براه افتاده
weanling
کودک تازه از شیر گرفته
toddle
کودک تازه براه افتاده
pedagogy
فن اموزش وپرورش کودک للگی
toddler
کودک تازه براه افتاده
dewy eyed
معصوم و پاک چون کودک بی گناه
childlike
ساده وبی الایش کودک مانند
dewy-eyed
معصوم و پاک چون کودک بی گناه
teething ring
حلقه لاستیکی مخصوص گازگرفتن کودک تا دندان در اورد
Like every child, she has only limited vocabulary at her disposal.
مانند هر کودک، او
[زن]
وسعت واژگان محدودی در اختیار دارد.
Cupid
خدای عشق که بصورت کودک برهنه مجسم شده
cupids
خدای عشق که بصورت کودک برهنه مجسم شده
I am thinking of baby number two as I am not getting any younger.
من به فکر داشتن کودک شماره دو هستم چون من که جوانترنمی شوم .
brevet
درجه افتخاری دادن فرمان درجه افتخاری
panes
شیشه
plate
شیشه
bottle
شیشه
bottles
شیشه
glass
شیشه
pane
شیشه
plates
شیشه
glazier
شیشه گر
glass blower
شیشه گر
water glass
اب شیشه
glazier
شیشه بر
glass cutter
شیشه بر
glassblower
شیشه گر
kiosk
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosks
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
fiberglass
پشم شیشه
case-bottle
شیشه چارپر
sight glass
شیشه مرئی
colored glass
شیشه رنگی
silicate of soda
شیشه مایع
safety glass
شیشه اطمینان
plate glass
شیشه لوحی
glasshouse
شیشه گرخانه
glazing
شیشه بری
glasshouses
شیشه گرخانه
safety glass
شیشه ایمنی
glazing
شیشه کاری
glassy
شیشه مانند
safety glass
شیشه نشکن
safety glass
شیشه بی خطراتومبیل
vitriform
شیشه مانند
glass
شیشه الات
glassware
شیشه الات
fibreglass
پشم شیشه
fibreglass
شیشه لیفی
sandiver
ریم شیشه
sandiver
خلط شیشه
obsidian
شیشه معدنی
sheetglass
شیشه ورق
obscured glass
شیشه مات
sheetglass
ورق شیشه
obscured glass
شیشه تار
foamglass
شیشه اسفنجی
foamglass
شیشه کفی
focusing screen
شیشه مات
sheet glass
شیشه ورقی
lead glass
شیشه سربی
glassware
فروف شیشه
glaziery
شیشه بری
vitrification
تبدیل به شیشه
tempered glass
شیشه ابداده
vitrification
شیشه سازی
hyaline
شیشه مانند
anti dazzle screen
شیشه ضد نور
anti dazzle screen
شیشه نورگیر
opaque glass
شیشه کدر
glass
شیشه گرفتن
opalline
شیشه مات
scent bottle
شیشه عطری
optic
شیشه عینک
opaline
شیشه مات
granulated glass
شیشه اج دار
case bottle
شیشه چارپهلو
cast glass
شیشه ریخته گی
lead work
شیشه اندازی
sodium metasilicate
شیشه مایع
glass fibers
الیاف شیشه
glazes
شیشه انداختن
crown glass
شیشه گردیاچرخی
glaze
شیشه انداختن
glassman
شیشه فروشی
mirror glass
شیشه اینه
glasswool
پشم شیشه
glasswork
شیشه سازی
brush
شیشه شور
glaze
لعاب شیشه
water glass
شیشه مایع
stined glass
شیشه رنگی
stock bottle
شیشه ذخیره
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com