Dictiornary-Farsi | شیشه ریخته گی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
cast glass	شیشه ریخته گی


Other Matches

ink bottle	شیشه مرکب شیشه جوهر
glassman	تاجر شیشه شیشه ساز
plate glass	شیشه سنگ شیشه تختهای
flatbed	وسیلهای با شیشه مسط ح که کار هنری روی آن قرار می گیرد نوک اسکن زیر شیشه حرکت میکند و تصویر را به فایل گرافیکی تبدیل میکند
mis run casting	ریخته گری ناقص ریخته گری نادرست
vitrify	بصورت شیشه در اوردن بصورت شیشه درامدن
ladle crane	جراثقال پاتیل ریخته گری جراثقال چمچه ریخته گری
glass wool	پشم یا براده شیشه پشم شیشه
disorganized	در هم ریخته
founders	ریخته گر
foundered	ریخته گر
hot topping	ریخته گی
founder	ریخته گر
metal founder	ریخته گر
casting	ریخته گی
caster	ریخته گر
foundering	ریخته گر
cast copper	مس ریخته گی
brass founder	ریخته گر
foundry man	ریخته گر
moulder	ریخته گر
besprent	ریخته
castellated nut	مهره ریخته گی
molten	ریخته ریختگی
chuted concrete	بتن ریخته گی
cast metal	فلز ریخته گی
cast steel	فولاد ریخته گی
cast crystal	بلور ریخته
potted	در کوزه ریخته
foundry	ریخته گری
cast concrete	بتن ریخته گی
group casting	ریخته گری
precast	پیش ریخته
founding	ریخته گری
casting	ریخته گری
sheet asphalt	اسفالت ریخته
foundries	ریخته گری
wild and woolly	درهم ریخته
casting	قطعه ریخته گی
founds	ریخته گری
skinning	پوسته ریخته گی
found	ریخته گری
investment foundry	ریخته گی بسته
iron foundry	ریخته گی اهن
investment castings	ریخته گی بسته
skin	پوسته ریخته گی
skins	پوسته ریخته گی
moulding	ریخته گری
skinned	پوسته ریخته گی
cast steel	فولاد ریخته گری
forges	ریخته گری فلز
cast molding	قالبگیری ریخته گری
plaster cast	ریخته گری گچی
foundry ladle	پاتیل ریخته گری
bottom casting	قطعات ریخته گی بسته
bottom pure ladle	پاتیل ریخته گری
debris	اشغال روی هم ریخته
art casting	ریخته گری صنعتی
plaster casts	ریخته گری گچی
chuted concrete	بتن ریخته شده
mis run casting	ریخته گری غلط
metal foundry	ریخته گری فلزات
metal casting	ریخته گری فلز
machinery castings	ریخته گری ماشینی
loam castings	ریخته گری شنی
jakes	اشغال درهم ریخته
iron casting	ریخته گری اهن
investment castings process	فرایند ریخته گی بسته
mold	قالب ریخته گری
non ferrous casting	قطعه ریخته گی غیراهنی
transfer molding	ریخته گری انتقالی
steel foundry	ریخته گری فولاد
shell casting	ریخته گری پوستهای
sand casting	ریخته گری ماسهای
press casting	ریخته گری فشاری
precision casting	ریخته گری دقیق
pouring cup	قاشق ریخته گری
olio	مخلوط چیزدرهم ریخته
investment castings	قطعات ریخته گی بسته
injection molding	ریخته گری تزریقی
eruptive rock	سنگ بیرون ریخته
ejecta	مواد بیرون ریخته
down hill casting	ریخته گری مستقیم
direct casting	ریخته گری مستقیم
die mold	فرم ریخته گی تزریقی
core sand	ماسه ریخته گری
compression molding	ریخته گری فشاری
composite casting	ریخته گری مرکب
foundry cupola	کوپول ریخته گری
foundry pit	چاله ریخته گری
ingot casting	ریخته گری شمش
group teaming	ریخته گری گروهی
group casting	ریخته گری گروهی
grey iron foundry	ریخته گری خاکستری
fusion casting	ریخته گری ذوبی
foundry sand	ماسه ی ریخته گری
foundry practice	تکنیک ریخته گری
foundry pit	جهنم ریخته گری
forge	ریخته گری فلز
litter	زایمان ریخته وپاشیده
littering	زایمان ریخته وپاشیده
litters	زایمان ریخته وپاشیده
tumultuous	شلوغ بهم ریخته
molded	قالب ریخته گری
moulded	قالب ریخته گری
moulds	قالب ریخته گری
trumpet	قیف ریخته گری
trumpeted	قیف ریخته گری
trumpeting	قیف ریخته گری
mould	قالب ریخته گری
pig	قالب ریخته گری
pig	اهن تازه ریخته
pigs	قالب ریخته گری
pigs	اهن تازه ریخته
molds	قالب ریخته گری
littered	زایمان ریخته وپاشیده
slip casting	روش ریخته گری لغزشی
die casting machine	دستگاه ریخته گری حدیدهای
die casting process	فرایند ریخته گری حدیدهای
steel casting foundry	ریخته گری پروفیل فولاد
brass and bronze foundry	ریخته گری برنج و برنز
diecasting	ریخته گری با قالب فلزی
rate of die casting	سرعت ریخته گری حدیدهای
core molding machine	دستگاه ریخته گری هسته
continous casting plant	تاسیسات ریخته گری دائمی
continous casting method	روش ریخته گری دائمی
steel casting	پروفیل فولادی ریخته گری
centrifugally cast pipe	لوله ریخته گی گریز از مرکز
dissarranged sentences test	ازمون جملههای درهم ریخته
pressure die casting	ریخته گری حدیدهای فشاری
direct chill casting	ریخته گری مستقیم تبریدی
green concrete	بتن تازه ریخته شده
group teaming plate	صفحه ریخته گری گروهی
hot mold centrifugal casting process	فرایند ریخته گی گریز از مرکزگرم
jetsam	کالاهای به دریا ریخته شده
littery	ریخته و پاشیده درهم برهم
foundry pig iron	اهن خام ریخته گری
lost wax process	ریخته گری با مدلهای مومی
mallable casting	ریخته گری چکش خوار
foundry furnace	بوته یا کوره ریخته گری
pig bed	شن ویژه ریخته گری اهن
pig casting machine	دستگاه ریخته گری شمش
pouring bay	کارگاه کوچک ریخته گری
press cast process	فرایند ریخته گری فشاری
pressure casting	قطعه ریخته گری فشاری
dry sand casting	ریخته گری ماسهای خشک
dissected sentences test	ازمون جملههای درهم ریخته
gravity die casting	ریخته گری حدیدهای ثقلی
ingot casting car	واگن ریخته گری شمش
He has collected what the other person. <proverb>	هر چه این ریخته او جمع کرده.
die casting alloy	الیاژ ریخته گری حدیدهای
potted	کوزه کرده ذدزفرف ریخته
top pour ladle	کفچه یا پاتیل ریخته گری
I am inundated with work.	هزار جور کارسرم ریخته
mallable iron foundry	ریخته گری اهن چکش خوار
centrifugal casting	ریخته گری گریز از مرکز سانتریفوژ
centrifugal casting machine	دستگاه ریخته گری گریز ازمرکز
centrifugal casting process	فرایند ریخته گری گریز ازمرکز
centrifugal casting process	طریقه ریخته گری گریز از مرکز
centrifugally cast concrete	بتن ریخته گی به روش گریزاز مرکز
overshot wheel	چرخی که اب از بالا ریخته انرا می گرداند
pressure die casting process	فرایند ریخته گری حدیدهای فشاری
She had let her hair down .	موهایش را ریخته بود روی شانه اش
pressure die casting machine	دستگاه ریخته گری حدیدهای فشاری
It was a mess . Everything was scattered all over the place.	همه چیز ریخته وپاشیده بود
die0casting die	حدیده ریخته گری تحت فشار
bullybeef	گوشت گاویکه درحلبی ریخته نگهدارند
plate	شیشه
glass cutter	شیشه بر
glassblower	شیشه گر
bottles	شیشه
bottle	شیشه
plates	شیشه
glazier	شیشه بر
glass blower	شیشه گر
pane	شیشه
glazier	شیشه گر
glass	شیشه
water glass	اب شیشه
panes	شیشه
sand casting	ریخته گری قطعات فلزی باقابهای ماسهای
shell molding type foundry	ریخته گری نوع قالب گیری پوستهای
sodium silicate	شیشه مایع
panes	قاب شیشه
panes	جام شیشه
sodium metasilicate	شیشه مایع
pane	جام شیشه
silicate of soda	شیشه مایع
vitrification	تبدیل به شیشه
lead glass	شیشه سربی
lead work	شیشه اندازی
lime glass	شیشه اهکی
hyaline	شیشه مانند
glass cloth	شیشه پاک کن
hard glass	شیشه سخت
stock bottle	شیشه ذخیره
stined glass	شیشه رنگی
tempered glass	شیشه ابداده
vial	شیشه نمونه
glaziery	شیشه بری