Dictiornary-Farsi | شیوه نقاشی با نقطه رنگ نقطه چین کاری | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (7 milliseconds)

English	Persian
pointillism	شیوه نقاشی با نقطه رنگ نقطه چین کاری


Other Matches

junction	محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
junctions	محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
pointillism	نقاشی نقطه نقطه
reference point	نقطه برگشت نقطه نشانی نقطه مبدا دهانه بندر
control point	نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
pull up point	نقطه بالا کشیدن هواپیما نقطه صعود برای تک یا رهاکردن بمب
foot spot	نقطه ای بین نقطه مرکزی و وسط جداره عقبی میز بیلیارد
triple point	نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی
picture point	نقطه نشانی یا نقطه بازرسی موجود در روی عکس هوایی
bearing	موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر جهت قطب نما
ti;me to go	زمان حرکت هواپیمای رهگیراز نقطه شروع هدایت زمینی تا نقطه رهگیری
oil on canvas [painting technique]	رنگ روغنی نقاشی روی کرباس [شیوه نقاشی]
line of vision	خط مستقیمی که نقطه زردچشم را به نقطه ثابتی وصل نماید
free drop	برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
switching	مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
zero	پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeroes	پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeros	پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
approach	فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
azimuth	موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر
approached	فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
approaches	فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
mark	هدف نقطه اغاز نقطه فرود
marks	هدف نقطه اغاز نقطه فرود
load point	نقطه بارگذاری نقطه بار کردن
pyramid spot	نقطه روی میز اسنوکر یابیلیارد انگلیسی میان فاصله نقطه مرکزی و وسط لبه بالایی میز
crossing point	نقطه تقاطع نقطه تلاقی
crossing points	نقطه تقاطع نقطه تلاقی
flash point	نقطه الوگیری نقطه افروزش
holding point	نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
roll in point	نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
litter relay point	نقطه تعویض برانکاردکشها نقطه تعویض حمل مجروحین
punctuation mark	علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
punctuation marks	علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
point-to-point connection	اتصال نقطه به نقطه
point to point network	شبکه نقطه به نقطه
break up point	نقطه رهایی هلی کوپتر نقطه رهایی
lies	زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lie	زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lied	زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
speckle	نقطه نقطه یا خال خال کردن
polkadot	طرح نقطه نقطه خال خال
divisinism	تجزیه کاری رنگ در نقاشی
jots	نقطه
tittle	نقطه
ellipsis	سه نقطه [...]
speckle	نقطه
ice point	نقطه یخ
ice melting point	نقطه یخ
jot	نقطه
speck	نقطه
specks	نقطه
full stops	نقطه
spot	نقطه
full stop	نقطه
spots	نقطه
two dots one dash line	خط دو نقطه یک خط
punctate	نقطه نقطه
pricks	نقطه
dot	نقطه
pricking	نقطه
dotting	نقطه
punchation	نقطه
pricked	نقطه
prick	نقطه
jotted	نقطه
point to point	نقطه به نقطه
point to point line	خط نقطه به نقطه
dotty	نقطه نقطه
period	نقطه
neel point	نقطه نل
periods	نقطه
punctation	نقطه
punctum	نقطه
stpular	نقطه نقطه
point	نقطه
punctulate	نقطه نقطه
spotter	نقطه نقطه
gall	نقطه ضعف
fire point	نقطه شعله
marks	پایه نقطه
semicolon	واوک و نقطه
quiescent point	نقطه استراحت
radix point	نقطه مبنا
galls	نقطه ضعف
fire point	نقطه اشتعال
solstice	نقطه انقلاب
scotoma	نقطه کور
mark	پایه نقطه
counterpoint	نقطه مقابل
radix point	نقطه ممیز
reentry point	نقطه بازگشت
reference point	نقطه مبنا
furthermost	اقصی نقطه
running fix	نقطه انتقالی
rivet point	نقطه پرچ
furthest	دردورترین نقطه
farthest	دورترین نقطه
crotch	نقطه انشعاب
crotches	نقطه انشعاب
face off spot	نقطه رویارویی
dotting	نقطه گذاشتن
punctuator	نقطه گذار
dotting	نقطه دارکردن
dot	نقطه دارکردن
dot	نقطه گذاشتن
saddle point	نقطه زینی
release point	نقطه رهایی
apexes	نقطه اوج
drop point	نقطه چکه
elsewhere	نقطه دیگر
stay	نقطه اتکاء
stayed	نقطه اتکاء
end point	نقطه پایانی
endmost	اقصی نقطه 0
entry point	نقطه دخول
point of view	نقطه نظر
points of view	نقطه نظر
entry point	نقطه ورود
equilibrium point	نقطه تعادل
drop point	نقطه پرش
dpi	نقطه در هر اینچ
distributing point	نقطه توزیع
decimal point	نقطه اعشار
decimal points	نقطه اعشار
spot welding	نقطه جوش
dot pitch	درجه نقطه
blind spot	نقطه کور
blind spot	نقطه ضعف
blind spots	نقطه کور
blind spots	نقطه ضعف
dot prompt	نقطه اعلان
dots per inch	نقطه در هر اینچ
dotter	نقطه گذار
plot	نقطه موقعیت
plots	نقطه موقعیت
fleck	نقطه خال
flecks	خط خط کردن نقطه نقطه کردن
flecks	نقطه خال
solstitial point	نقطه انقلاب
solidifying point	نقطه انجماد
extreme point	نقطه حدی
solidification point	نقطه انجماد
softening point	نقطه نرمش
softening point	نقطه نرمی
smoke point	نقطه دود
singular point	نقطه تکین
singular point	نقطه منفرد
f.n.p	نقطه گداز
shut down point	نقطه تعطیل
fleck	خط خط کردن نقطه نقطه کردن
exit point	نقطه خروجی
plotted	نقطه موقعیت
spot distortion	اغتشاش نقطه
equivalence point	نقطه هم ارزی
estimated position	نقطه تخمینی
estimated position	نقطه براوردی
eutectic point	نقطه اوتکتیک
splotch	نقطه وصله
break	نقطه فرودپرنده
breaks	نقطه فرودپرنده
eutetic point	نقطه اتکتیک
exchange point	نقطه تعویض
exit point	نقطه خروج
exit point	نقطه مرگ
foible	نقطه ضعف
foibles	نقطه ضعف
seperation point	نقطه جدایی
impact point	نقطه اصابت
neutral point	نقطه صفر
point	نقطه نوک
neutral point	نقطه خنثی
neutral point	نقطه بی اثر
near point	نقطه نزدیک
initial point	نقطه اولیه
initial point	نقطه شروع
mote	نقطه خرده
initial point	نقطه اغاز
injection point	نقطه پاشش
injection point	نقطه تزریق
intercept point	نقطه رهگیری
intersection point	نقطه تقاطع
neutral point	نقطه نول
optimum point	نقطه ایده ال
optimum point	نقطه مطلوب
optic disk	نقطه کور
operating point	نقطه کار
impact point	نقطه فرود
impact point	نقطه بارریزی
null point	نقطه صفر
noontide	بالاترین نقطه
indifference point	نقطه خنثی
inflection point	نقطه عطف
inflexion point	نقطه عطف
nodal point	نقطه گرهی
nodal point	نقطه ایست
nodal point	نقطه اغاز
intersection point	نقطه تلاقی
punctual	ثابت در یک نقطه
hot spot	نقطه داغ