Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
clarion
شیپور بلند
Other Matches
bugle call
علامت دادن به وسیله شیپور شیپور جمع
tabard
نوار تزیینی ترمپت یا شیپور پرچم شیپور
clackvalve
دریچه لولاداروسفت که چون بلند کنندباصدای بلند بجای خودمیافتد
touts
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touting
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touted
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
tout
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
dirndl
نوعی دامن بلند با کمر بلند
trumpeted
شیپور
clarion
شیپور
cone
شیپور
cones
شیپور
key bugle
شیپور
trumpet
شیپور
trom'ba
شیپور
tooter
شیپور زن
bugle
شیپور
trumpeters
شیپور زن
trumpeter
شیپور زن
trumpeting
شیپور
trombonist
شیپور زن
bugles
شیپور
trombonists
شیپور زن
cornu
شیپور
to sound a parley
با زدن شیپور
cornets
نوعی شیپور
last port
شیپور خاموشی
heave out
شیپور بیداری
last port
شیپور عزا
to the color
شیپور احترام
turn out
شیپور بیداری
turn in
شیپور خاموشی
curfew
شیپور خاموشی
curfews
شیپور خاموشی
trumps
صدای شیپور
clanged
صدای شیپور
clanging
صدای شیپور
clangs
صدای شیپور
reveille
شیپور بیدارباش
French horn
نوعی شیپور
cornet
نوعی شیپور
clang
صدای شیپور
taps
شیپور خاموشی
trump
صدای شیپور
tuba
شیپور بزرگ
tubas
شیپور بزرگ
tantara
شیپور زدن
air operated horn
شیپور بادی
last post
شیپور خاموشی
salpingitis
اماس شیپور
tantara
صدای شیپور
syrint
شیپور بیداری
service calls
شیپور خدمت
trumpeted
شیپور زدن
drill call
شیپور مشق
trumpet
شیپور زدن
eustachian tube
شیپور استاش
first call
شیپور جمع
cornett
نوعی شیپور
trumpeting
شیپور زدن
call to quarters
شیپور احضار
horn
شیپور پیاله
to blow atrumpet
نواختن شیپور
clarion
شیپور جنگ
chamade
شیپور امان
the sound of a bugle
صدای شیپور
assembly
شیپور جمع
officers call
شیپور افسر پیش
alarmingly
شیپور حاضرباش اشوب
trumpeted
شیپورچی شیپور زدن
alarms
شیپور حاضرباش اشوب
alarm
شیپور حاضرباش اشوب
pipe down
بوسیله شیپور یا نای
alarum
اخطار شیپور حاضرباش
trumpeting
شیپورچی شیپور زدن
alarmed
شیپور حاضرباش اشوب
blast
صدای شیپور بادزدگی
blasts
صدای شیپور بادزدگی
to the color
شیپور احترام پرچم
trom'ba
شاخ شیپور زدن
first seargeant's call
شیپور سرگروهبان پیش
first post
شیپور خبر شبانه
trumpet
شیپورچی شیپور زدن
general muster
شیپور جمع عمومی
starke
با شیپور علامت دادن
warison
پاداش شیپور حمله
campanula
[شبیه شیپور مینیاتوری]
service calls
شیپور جمع عمومی
sousaphone
شیپور زنگوله دار
call up
شیپور احضار بخاطر اوردن
to sound a retreat
شیپور عقب نشینی زدن
call-up
شیپور احضار بخاطر اوردن
to sound the retire
شیپور عقب نشینی زدن
assembly
شیپور خاموشی دستگاه مرکب
saxtuba
شیپور برنجی دارای صدای بم
drill call
شیپور شروع مشق صف جمع
call-ups
شیپور احضار بخاطر اوردن
sennet
شیپور علامت شروع نمایش یا ختم ان
foghorn
شیپور اعلام خطرمه گرفتگی اژیر مه
trombone
شیپور دارای قسمت میانی متحرک
foghorns
شیپور اعلام خطرمه گرفتگی اژیر مه
alarm
اعلام خطر شماطه ساعت شیپور اشوب
alarmingly
اعلام خطر شماطه ساعت شیپور اشوب
alarmed
اعلام خطر شماطه ساعت شیپور اشوب
alarms
اعلام خطر شماطه ساعت شیپور اشوب
monofilament
الیاف تک رشته بلند
[این نوع از لیف که دارای طول بسیار بلندی است بصورت طبیعی فقط در الیاف ابریشم وجود داشته ولی الیاف مصنوعی یا شیمیایی می توانند بصورت الیاف بلند یا کوتاه تهیه شوند.]
toots
صدای تیزشیپور وبوق یاسوت بطور منقطع شیپور زدن
tooting
صدای تیزشیپور وبوق یاسوت بطور منقطع شیپور زدن
toot
صدای تیزشیپور وبوق یاسوت بطور منقطع شیپور زدن
tooted
صدای تیزشیپور وبوق یاسوت بطور منقطع شیپور زدن
shaggy ugs
فرش های با پرز بلند
[این گونه فرش علاوه بر داشتن پرز بلند در سطح فرش، دارای مقداری پرز در پشت فرش نیز می باشد و در مناطق سردسیر بافته می شود تا گرم بوده و عایق سرما در کف اتاق باشد.]
retreats
مراسم شامگاه شیپور شامگاه
retreat
مراسم شامگاه شیپور شامگاه
retreating
مراسم شامگاه شیپور شامگاه
retreated
مراسم شامگاه شیپور شامگاه
eminent
بلند
tall
بلند
fortes
بلند
forte
بلند
high
بلند
skyscrapers
بلند
skyscraper
بلند
eton collan
بلند
loudspeaker
بلند گو
loftily
بلند
highs
بلند
soaring
بلند
willowy
بلند
highfalutin
بلند
talll
بلند
uplands
بلند
vociferous
بلند
highest
بلند
lengthwise
بلند
long
بلند
long-
بلند
longed
بلند
rumbustious
بلند
legged
پا بلند
longer
بلند
longest
بلند
longs
بلند
upland
بلند
talll
قد بلند
loudly
بلند
megaphone
بلند گو
pointers
خط کش بلند
pointer
خط کش بلند
aloud
بلند
towering
بلند
amplifiers
بلند گو
amplifier
بلند گو
megaphones
بلند گو
loud speaker
بلند گو
high (1 9 to 36)
بلند
mouth filling
بلند
high grown
بلند قد
tall
قد بلند
tallest
بلند
taller
قد بلند
grandiose
بلند
taller
بلند
tallest
قد بلند
hessian boot
چکمه بلند
loudish
کمی بلند
boisterous laughter
خنده بلند
louden
بلند شدن
aquacade
فوارهء بلند
coamings
لبه بلند
lop sided
کوتاه و بلند
tossed
ضربه بلند
capote
شنل بلند
long term
بلند مدت
levitating
بلند شدن
alp
قله بلند
alto relievo
برجسته بلند
levitates
بلند شدن
levitated
بلند شدن
loudmouthed
بلند اواز
loudish
اندکی بلند
levitate
بلند شدن
elevated ground
زمین بلند
arises
بلند شدن
banquette
زمین بلند
arising
بلند شدن
elevate
بلند کردن
heightens
بلند کردن
heightening
بلند کردن
long thrust
سخمه بلند
heighten
بلند کردن
heightened
بلند کردن
downland
چراگاه بلند
anchor at short stay
لنگر بلند
elevating
بلند کردن
elevates
بلند کردن
ascends
بلند شدن
exalt
بلند کردن
exalting
بلند کردن
exalts
بلند کردن
ascend
بلند شدن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com