Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 110 (7 milliseconds)
English
Persian
animal soap
صابون حیوانی
Other Matches
brutish
حیوانی
creaturely
حیوانی
bestial
حیوانی
organic
بنیانی حیوانی
animal oil
روغن حیوانی
animal psychology
روانشناسی حیوانی
zoophysics
فیزیک حیوانی
animal strach
نشاسته حیوانی
animal magnetism
مغناطیس حیوانی
animal fat
چربی حیوانی
animal content
محتوای حیوانی
animal black
ذغال حیوانی
zooparasite
انگل حیوانی
zoogeography
جغرافیای حیوانی
instinct
شعور حیوانی
animalism
عالم حیوانی
animality
طبیعت حیوانی
animalize
حیوانی کردن
animal
حیوانی جانوری
animals
حیوانی جانوری
glycogen
نشاسته حیوانی
zoochemistry
شیمی حیوانی
instincts
شعور حیوانی
animally
بطور حیوانی
cataplexy
هیپنوتیزم حیوانی
cataplexy
خواب حیوانی
boneblack
کلس حیوانی
soap suds
کف صابون
soap boiler
صابون پز
soap maker
صابون پز
soapless
بی صابون
soap solution
اب صابون
soapsuds
کف صابون
suds
کف صابون
suds
اب صابون
soaped
صابون
soaping
صابون
Soap lather .
کف صابون
soaps
صابون
soap
صابون
lather
کف صابون
echinoderm
حیوانی ازدسته خارپوستان
glycogenic
تولیدکننده شکردربافتههای حیوانی
sarcode
سفیده یاخته حیوانی
zoogeographer
کارشناس جغرافیای حیوانی
herd book
نسب نامه حیوانی
adipose tissue
چربی حیوانی پیه
animalization
وجود مواد حیوانی
animalization
واجد صفات حیوانی
zoogeographic
وابسته به جغرافیای حیوانی
zoogeographical
وابسته به جغرافیای حیوانی
wash ball
صابون دستشویی
soap bubble
حباب کف صابون
water soak
در اب صابون زدن
saponification
با صابون شستن
saponification
صابون سازی
washing powder
صابون رختشویی
some soap
چند تا صابون
soap solution
محلول صابون
washing powder
گرد صابون
soapbark
درخت صابون
washing powders
صابون رختشویی
soapmaking
صابون سازی
A bar of soap. A cake of soap.
یک قالب صابون
washing powders
گرد صابون
saponated
صابون دار
saponaceous
صابون دار
opodeldoc
صابون کافوری
soapbox
جعبه صابون
soaped
صابون زدن
abrasive soap
صابون سایا
metallic soap
صابون فلزی
soaps
صابون زدن
soaping
صابون زدن
soap
صابون زدن
soapboxes
جعبه صابون
scours
صابون زدن
scoured
صابون زدن
lathery
مثل کف صابون
liquid soap
صابون مایع
soapy
صابون دار
scour
صابون زدن
dapple
حیوانی که بدنش خالخال باشد
excrescency
اماس گیاهی یا حیوانی برامدگی
detergents
گرد صابون قوی
detergent
گرد صابون قوی
barilla
قلیای صابون پزی
stud
حیوانی که برای اصلاح نژادنگهداری میشود
lather
کف یا عرق اسب صابون زدن
cynocephalus
[مجسمه حیوانی با بدن میمون و سری شبیه سگ]
biology
زیست شناسی زندگی حیوانی وگیاهی هرناحیه
Soap doest lather in salty water .
صابون رآب شور کف نمی کند
lye
قلیاب صابون پزی قلیا زدن
saponated
صابون زده دارای محلول صابونی
He latherd his chin before shaving.
قبل از اصلاح صورتش را کف صابون مالید
glomerule
خوشه متراکم ازمویرگهای کوچک و بافتهای حیوانی و غیره
arrdwolf
[حیوانی شبیه کفتار بومی جنوب و شرق آفریقا]
To lick ones lips .
شکم خود را برای چیزی صابون زدن
May I have some soap?
ممکن است چند تا صابون برایم بیاورید؟
green soap
صابون ملایمی که ازروغنهای گیاهی تهیه میشود
guinea pig
خوکچه هندی انسان یا حیوانی که روی ان ازمایش بعمل میاید
guinea pigs
خوکچه هندی انسان یا حیوانی که روی ان ازمایش بعمل میاید
tailor's chalk
گچ یا صابون خیاطی مخصوص علامت گذاری روی پارچه
epizootiology
علم مطالعه خواص و بوم شناسی و علل شیوع امراض حیوانی
epizoology
علم مطالعه خواص وبوم شناسی و علل شیوع امراض حیوانی
epizootology
علم مطالعه خواص و بوم شناسی و علل شیوع امراض حیوانی
horse sense
شعور حیوانی شعور ذاتی وطبیعی
zoo ecology
قسمتی از علم جانور شناسی که در باره روابط جانور بامحیط خود بحث میکند بوم شناسی حیوانی
natural dyes
رنگینه های طبیعی
[که عموما از گیاهان و بعضی حیوانات تهیه می شوند. نمونه گیاهی رنگ قرمز گیاه روناس و نمونه حیوانی رنگ قرمز، حشره قرمزدانه می باشد.]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com