English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
saponated صابون زده دارای محلول صابونی
Other Matches
soap solution محلول صابون
suspensoid محلول سریشمی دارای ذرات معلق
soapy صابونی
soap suds اب صابونی
saponaceous صابونی
soapwort غاسول صابونی
saponify صابونی شدن
opodeldoc مرهم صابونی
saponification صابونی شدن
saponification value مقدار صابونی شدن
saponification equivalent هم ارز صابونی شدن
saponification number عدد صابونی شدن
soap solution اب صابون
soap صابون
soap maker صابون پز
soap boiler صابون پز
soaps صابون
lather کف صابون
Soap lather . کف صابون
soaped صابون
suds اب صابون
soapsuds کف صابون
soapless بی صابون
suds کف صابون
soap suds کف صابون
soaping صابون
soaped صابون زدن
some soap چند تا صابون
soaps صابون زدن
soaping صابون زدن
washing powders صابون رختشویی
washing powder گرد صابون
washing powder صابون رختشویی
animal soap صابون حیوانی
abrasive soap صابون سایا
water soak در اب صابون زدن
wash ball صابون دستشویی
saponification با صابون شستن
lathery مثل کف صابون
liquid soap صابون مایع
soapboxes جعبه صابون
metallic soap صابون فلزی
opodeldoc صابون کافوری
soapy صابون دار
soapbox جعبه صابون
washing powders گرد صابون
scoured صابون زدن
A bar of soap. A cake of soap. یک قالب صابون
soapbark درخت صابون
soap bubble حباب کف صابون
saponification صابون سازی
saponated صابون دار
scour صابون زدن
soapmaking صابون سازی
scours صابون زدن
soap صابون زدن
saponaceous صابون دار
detergents گرد صابون قوی
detergent گرد صابون قوی
barilla قلیای صابون پزی
lather کف یا عرق اسب صابون زدن
dilution محلول
solution محلول
antifreezing solution محلول ضد یخ
solutions محلول
solution حل محلول
solvable محلول
solutions حل محلول
Soap doest lather in salty water . صابون رآب شور کف نمی کند
He latherd his chin before shaving. قبل از اصلاح صورتش را کف صابون مالید
lye قلیاب صابون پزی قلیا زدن
solid solution محلول جامد
soild solution محلول جامد
buffer محلول تامپون
pseudosolution شبه محلول
ammonia محلول امونیاک
stock solution محلول ذخیره
solvate ماده محلول
saline محلول نمک
water glass شیشه محلول
normal solution محلول نرمال
standard solution محلول استاندارد
acid soluble محلول در اسید
acid solution محلول اسید
ideal solution محلول ایده ال
alkaline solution محلول قلیایی
ammonia water محلول امونیاکی
benedict's solution محلول بندیکت
battery solution محلول باتری
dissolved solids مواد محلول
emulsoid محلول سریشمی
buffer solution محلول بافر
caustic solution محلول سوزاور
soluble حل شدنی محلول
cutting solution محلول برش
May I have some soap? ممکن است چند تا صابون برایم بیاورید؟
green soap صابون ملایمی که ازروغنهای گیاهی تهیه میشود
To lick ones lips . شکم خود را برای چیزی صابون زدن
substitutional solid solution محلول جامد جانشینی
ammonia محلول یا بخار امونیاک
wine of opium محلول تریاک وشراب
javelle water محلول هیپوکلریت سدیم
slow curing قیرهای محلول دیرگیر
rapid curing قیرهای محلول زودگیر
medium curing قیرهای محلول کندگیر
metastable solution محلول شبه پایدار
saturated solution محلول سیر شده
oleoresin محلول رزین در روغن
aromatic vinegar محلول سرکه و کافور
cut back bitumens قیرهای محلول پس بریده
solution heat treatment عملیات حرارتی محلول
solate بصورت محلول دراوردن
soda solution محلول جوش شیرین
tailor's chalk گچ یا صابون خیاطی مخصوص علامت گذاری روی پارچه
syrup محلول غلیظ قندی دارویی
supersaturated solution محلول فوق سیر شده
salvolatile محلول معطر اب امونیاک والکل
solute جسم حل شده موجود در محلول
alkali proof مقاومت محلول سوزش اور
supersaturated solution محلول ابر سیر شده
sirup محلول غلیظ قندی دارویی
syrups محلول غلیظ قندی دارویی
ether extract ماده الی محلول دراثر
cn solution محلول گاز اشک اور
anodization به وسیله عمل الکترولیز در محلول اسیدکرومیک
pickling غوطه ور ساختن در محلول رقیق اسید
pigments رنگ غیر محلول ماده رنگی
pigment رنگ غیر محلول ماده رنگی
chlorinated hydrocarbon ماده حلال هیدروکلروکربن محلول هیدروژن و کلروکربن
fibrin ماده پروتئینی رشته مانند وغیر محلول
liquid crystal displays صفحه نمایش دو جداره شیشهای با محلول کریستال مایع
liquid crystal display صفحه نمایش دو جداره شیشهای با محلول کریستال مایع
listerine یکجور محلول که برای پلشت بری بکار میبرند
to paynize wood چوب را با محلول ویژه شیمیایی اندون برای اینکه زودنپوسد
danc solution نوعی محلول شیمیایی برای رفع الودگی عوامل تاول زا
lotions محلول طبی مخصوص شستشویا ضدعفونی کردن صورت وغیره لوسیون
lotion محلول طبی مخصوص شستشویا ضدعفونی کردن صورت وغیره لوسیون
isobars دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
amphetamines مادهای بفرمول N31H9C که بصورت بخور یا محلول بعنوان مسکن استعمال میشود
amphetamine مادهای بفرمول N31H9C که بصورت بخور یا محلول بعنوان مسکن استعمال میشود
LCD Display Crystal Liquid صفحه نمایش دو جداره شیشهای با محلول کریستال مایع
cementitious دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
ringent دارای دهن باز دارای لبان برگشته
calendaring قرار دادن الیاف کتان یاپارچه در محلول داغ و غلیظ سود برای افزایش مقاومت وشفافیت ان
low tension دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
galleried دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
virile دارای نیروی مردی دارای رجولیت
acinaseous دارای تخم و بذر دارای تخمدان
gravel blind دارای چشم تار دارای دید کم
age hardening سخت گردانی همبسته ها به وسیله تشکیل محلول جامد فوق اشباع و رسوب مقادیراضافی در اثر گذشت زمان
outrigged دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
slurry تبدیل به محلول ابکی کردن ابکی
fat soluble قابل حل در چربی محلول در حلالهای چربی
idiomorphic دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
isotropic solutions دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
end stopped دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
Indo-persian rug قالی هندی با طرح ایرانی [اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
monadelphous دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
polyisotopic دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
off colored دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
winey شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winy شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
solvate حل شدن محلول شدن
pentadactyl دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
glochidiate دارای مو
three legged دارای سه پا
odoriferous دارای بو
three-legged دارای سه پا
iodic دارای ید
bilabiate دارای دو لب
footy دارای پا
trilinear دارای سه خط
fraught with دارای
primipara دارای یک اولاد
polygamous دارای چند زن
deadbeats دارای سکون
bisulcate دارای دوشکاف
bodied دارای بدن
biramous دارای دو شاخه
portentous دارای فال بد
pre emptive دارای حق شفعه
deadbeat دارای سکون
prerogatived دارای حق ویژه
bumpiness دارای برامدگی
bizonal دارای دومنطقه
calcic دارای اهک
plumose دارای دسته پر
calcareous دارای کلسیم
buckish دارای خوی بز
fibrinous دارای مودلیفی
floaty دارای اب نشین کم
social minded دارای افکاراجتماعی
febile دارای حالت تب
foliolate دارای برگچه
preemptor دارای حق شفعه
capitated دارای سرمجزا
self abnegating دارای کف نفس
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com