Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (10 milliseconds)
English	Persian
metallic soap	صابون فلزی
Other Matches
ball bearing	چرخ فلزی که روی ساچمههای فلزی کوچکی باسانی میلغزد
ball bearings	چرخ فلزی که روی ساچمههای فلزی کوچکی باسانی میلغزد
transitory shelter	پناهگاه یا سنگر پیش ساخته فلزی سرپناه فلزی
birdcage	چهارچوب فلزی کانتینرها چهارچوب فلزی اطاق کنترل هواپیما
birdcages	چهارچوب فلزی کانتینرها چهارچوب فلزی اطاق کنترل هواپیما
BNC connector	متصل کننده فلزی استوانهای شکل با هسته مسی که در انتهای کابل Coaxial قرار دارد و برای اتصال کابل ها به هم اسفاده میشود و با فشار دادن و چرخاندن استوانه فلزی دور دو سوزن قفل کنند و و صل میشود
suds	کف صابون
soap suds	کف صابون
soaps	صابون
soap boiler	صابون پز
soap maker	صابون پز
soap solution	اب صابون
soapless	بی صابون
soaping	صابون
soapsuds	کف صابون
soap	صابون
suds	اب صابون
soaped	صابون
lather	کف صابون
Soap lather .	کف صابون
plate	: روکش فلزی کردن ابکاری فلزی کردن
plates	: روکش فلزی کردن ابکاری فلزی کردن
liquid soap	صابون مایع
washing powder	گرد صابون
opodeldoc	صابون کافوری
soaping	صابون زدن
soapbox	جعبه صابون
soaped	صابون زدن
A bar of soap. A cake of soap.	یک قالب صابون
some soap	چند تا صابون
soap	صابون زدن
saponification	با صابون شستن
washing powders	صابون رختشویی
scours	صابون زدن
scoured	صابون زدن
scour	صابون زدن
soapy	صابون دار
lathery	مثل کف صابون
washing powder	صابون رختشویی
soaps	صابون زدن
soap bubble	حباب کف صابون
wash ball	صابون دستشویی
abrasive soap	صابون سایا
soap solution	محلول صابون
washing powders	گرد صابون
soapbark	درخت صابون
animal soap	صابون حیوانی
soapmaking	صابون سازی
water soak	در اب صابون زدن
soapboxes	جعبه صابون
saponification	صابون سازی
saponaceous	صابون دار
saponated	صابون دار
detergents	گرد صابون قوی
detergent	گرد صابون قوی
barilla	قلیای صابون پزی
lather	کف یا عرق اسب صابون زدن
lye	قلیاب صابون پزی قلیا زدن
saponated	صابون زده دارای محلول صابونی
He latherd his chin before shaving.	قبل از اصلاح صورتش را کف صابون مالید
Soap doest lather in salty water .	صابون رآب شور کف نمی کند
May I have some soap?	ممکن است چند تا صابون برایم بیاورید؟
To lick ones lips .	شکم خود را برای چیزی صابون زدن
green soap	صابون ملایمی که ازروغنهای گیاهی تهیه میشود
tailor's chalk	گچ یا صابون خیاطی مخصوص علامت گذاری روی پارچه
cladding	اب فلزی
bimetallic	دو فلزی
monometallism	یک فلزی
metallic	فلزی
metalloid	فلزی
metal rule	خط کش فلزی
metallic bond	پیوند فلزی
thimble eye	چشمی فلزی
strategic concentration by rail	نشرمسکوکات فلزی
shim	لایی فلزی
bimetalism	سیستم دو فلزی
sheet piling	سپر فلزی
bimetallic wire	سیم دو فلزی
protective plating	حفاظ فلزی
pannikin	فنجان فلزی
nonmetallic	غیر فلزی
non metallic	غیر فلزی
armature	میله فلزی
cleat	تسمه فلزی
metal rod	میله فلزی
wire mesh	شبکه فلزی
marlinspike	پاروی فلزی
try square	گونیای فلزی
truss bridge	پل اسکلت فلزی
all metal type tube	لامپ فلزی
metal type tube	لامپ فلزی
aneroid	جوسنج فلزی
aneroid barometer	جوسنج فلزی
tip staff	عصای سر فلزی
thimbles	چشمی فلزی
minted money	پول فلزی
metallic arc	قوس فلزی
hard ware	فروف فلزی
hollow ware	ادوات فلزی
ladder scaffold	داربست فلزی
lapping head	سمبه فلزی
metal ware	ضرف فلزی
metal ware	آلات فلزی
metal spraying	تزریق فلزی
metal coat	روکش فلزی
metal industries	صنایع فلزی
metal lamp	لامپ فلزی
metal lath	شبکه فلزی
gratling	نرده فلزی
flitter	پولک فلزی
elephant shelter	پناهگاه فلزی
metallizo	فلزی کردن
metallic paints	رنگهای فلزی
metallic packing	پوشش فلزی
metallic packing	لایی فلزی
metallic luster	جلای فلزی
metallic filament	افروزه فلزی
metallic electrode	الکترود فلزی
metallic currency	پول فلزی
metallic conduction	رسانش فلزی
metallic circuit	مدار فلزی
brummagem	مسکوک فلزی
carcase	اسکلت فلزی
metal ornament	پولک فلزی
titanium	عنصر فلزی
metal	فلزی کردن
metal	جسم فلزی
locker	کابینت فلزی
ribbons	نوار فلزی
lockers	کابینت فلزی
stave	نوار فلزی
ribbon	نوار فلزی
cladding	روکش فلزی
galvanizes	اب فلزی دادن
metals	جسم فلزی
galvanize	اب فلزی دادن
buckle	تسمه فلزی
clasps	گره فلزی
clasping	گره فلزی
clasp	گره فلزی
straps	تسمه فلزی
clasped	گره فلزی
buckles	تسمه فلزی
buckled	تسمه فلزی
scaffold	داربست فلزی
cabled	طناب فلزی
sheet	ورق فلزی
strap	تسمه فلزی
galvanises	اب فلزی دادن
sheets	ورق فلزی
thimble	چشمی فلزی
metals	فلزی کردن
cable	طناب فلزی
galvanising	اب فلزی دادن
galvanised	اب فلزی دادن
scaffolds	داربست فلزی
galvanises	ابکاری فلزی کردن
metal sheathing	روکش کاری فلزی
metal foil	ورق نازک فلزی
tungsten	فلزی از جنس کروم
metal planting	روکش کاری فلزی
metal sheathing	پوشش کاری فلزی
galvanising	ابکاری فلزی کردن
ferrule	بست فلزی زدن
metal gauze	بافت توری فلزی
reinforced grillage	ارماتور مشبک فلزی
metal cone tube	لامپ مخروطی فلزی
metal cutting saw	اره فلزی [ابزار]
luggage net	باربند فلزی مشبک
galvanised	ابکاری فلزی کردن
invar struts	قطعات فلزی ضد انبساط
incandescent metallic oxid cathode	کاتد اکسید فلزی
metal filament	[رشته مارپیچ فلزی]
mesh reinforcement	ارماتور مشبک فلزی
hardwareman	فروشنده افزارواسباب فلزی
ferrules	بست فلزی زدن
heavy plate	ورق فلزی سنگین
metal slitting saw	اره قدکن فلزی
metal stamping	قالب گیری فلزی
structuring	ساختمان اسکلت فلزی
tin hat	کلاه خود فلزی
structures	ساختمان اسکلت فلزی
structure	ساختمان اسکلت فلزی
wires	هادی فلزی نازک
wire	هادی فلزی نازک
accessory shoe	صفحه فلزی ضمائم
cable	مفتول فلزی بافته
Crittal windows	[پنجره لولادار فلزی]
templates	قالب چوبی یا فلزی
symmetallism	سیستم دو فلزی مختلط
surface plate	تراز فلزی یا اهنی
metalic arch welding	جوش قوسی فلزی
washers	انواع واشر فلزی
washer	انواع واشر فلزی
metallography	مطالعه الیاژهای فلزی
cabled	مفتول فلزی بافته
oarlock	جایگاه فلزی پارو
intermetallic compounds	ترکیبات بین فلزی
perforated metal basket	سبد فلزی مشبک
reverse side of metal work	پشت کار فلزی

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com