English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
men of place صاحبان مقام یا منصب
Other Matches
men of position صاحبان مقام
baronetage مقام و منصب بارونی
close corporation شرکتی با صاحبان سهام محدود که معمولا" همین صاحبان سهام نیز مدیریت وسایر امور شرکت را بر عهده دارند
equity حق صاحبان شرکت
equities حق صاحبان شرکت
men of property صاحبان املاک
chamber of shipping انجمن صاحبان کشتی
general meeting of share holders مجمع عمومی صاحبان سهام
cartels اتحادیه صاحبان صنایع مشابه
cartel اتحادیه صاحبان صنایع مشابه
handicap stake مسابقهای که مبلغ شرطبندی از صاحبان اسبهاست
corporative state حکومتی که صاحبان کلیه مشاغل در ان شریک باشند
miracle play نمایش بخشی از زندگی پیغمبران یا صاحبان کشف وکرامت
position منصب
office منصب
offices منصب
positioned منصب
proxy نماینده صاحب سهم در مجمع عمومی صاحبان سهام وکیل
official صاحب منصب
judgeship منصب قضا
officers صاحب منصب
officiary صاحب منصب
officer صاحب منصب
man of place صاحب منصب
investiture with an office اعطای منصب
appointment منصب گماشت
appointments منصب گماشت
placeman صاحب منصب اداری
abbotship منصب رئیس دیر
office-holder صاحب منصب دولت
office-holders صاحب منصب دولت
to i. anyone with an office به کسی منصب دادن
prosecuting attorney صاحب منصب پارکه
plate milling stand مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
habiliments جامهای که مخصوص منصب یاموقعی باشد
vicarages محل اقامت خلیفه نوعی منصب مذهبی
vicarage محل اقامت خلیفه نوعی منصب مذهبی
accolade سختی مراسم اعطای منصب شوالیه یا سلحشوری و یاشهسواری
accolades سختی مراسم اعطای منصب شوالیه یا سلحشوری و یاشهسواری
to take orders منصب روحانیت را گرفتن بیکی از درجات روحانی گماشته شدن
embassage مقام سفارت مقام ایلچی سفارت
approval by acclamation تصویب به وسیله کف زدن وابراز احساسات این گونه تصویب زمانی مصداق پیدامیکند که مخالف جدی وجودنداشته باشد و طبعا" مسئله شمردن صاحبان اصوات تحسین امیز منتفی است
guild socialism سوسیالیسم صنفی عقیده کسانی که درعین اعتقاد به سوسیالیسم معتقد به ایجاد سیستم عدم تمرکز در مورد اصناف ودادن ازادی بیشتر به انهابودند و کنترل دولتی صاحبان حرف را جایز نمیشمردند واز این نظر گرایش ایشان به سندیکالیسم قابل توجه است
eminence مقام
positioned مقام
standing مقام
eminency مقام
paripassu هم مقام
foothole مقام
equipotential هم مقام
pank مقام
stand مقام
position مقام
functions مقام
functioned مقام
opposite number هم مقام
stature مقام
connection مقام
authority مقام
connexions مقام
stages مقام
status مقام
pews مقام
pew مقام
place مقام
setting مقام
rete مقام
stage مقام
office مقام
placing مقام
places مقام
settings مقام
function مقام
offices مقام
receivership مقام امانت
preferment مقام افتخاری
attorneyship مقام وکالت
professorships مقام استادی
eminent والا مقام
professorship مقام استادی
vice-chancellors قائم مقام
vice-chancellor قائم مقام
officiate مقام رسمی
officiated مقام رسمی
officiates مقام رسمی
officiating مقام رسمی
successor قائم مقام
peerages مقام سناتوری
defensive مقام تدافع
peerage مقام سناتوری
editorship مقام سردبیری
knighthoods مقام سلحشوری
knighthood مقام سلحشوری
vice chancellor قائم مقام
much عالی مقام
priorate مقام اسبق
office-holders صاحب مقام
office-holder صاحب مقام
high-class والا مقام
wardenship مقام ریاست
viziership مقام وزارت
vizierate مقام وزارت
viscounty مقام ویکنت
subsitute قائم مقام
shrievalty مقام ومنصب
senatorship مقام سناتوری
status symbol علامت مقام
status symbols علامت مقام
doctors of eminence پزشکان پر مقام
A musical tone . مقام ( درموسیقی )
see of rome مقام پاپ
roll stand مقام نورد
professoriat مقام استادی
khedivate مقام خدیو
kaiserdom مقام قیصر
in power صاحب مقام
first water بالاترین مقام
duumvir شریک مقام
devil may care بی توجه به مقام
deplume از مقام انداختن
commandery مقام فرماندهی
colonelcy مقام سرهنگی
bishopric مقام اسقفی
khediviate مقام خدیو
kingship مقام سلطنت
prelacy مقام اسقفی
placer مقام دار
papal dignity مقام پاپ
oldman مقام فرماندهی
officeholder شاغل مقام
mastership مقام استادی
man of place صاحب مقام
locumtenens قائم مقام
knight errantry مقام سلحشوری
baronage مقام بارونی
deputy قائم مقام
dignity مقام رتبه
positioned مرتبه مقام
marquess مقام مارکیز
substituted قائم مقام
marquesses مقام مارکیز
substitute قائم مقام
marquis مقام مارکیز
marquises مقام مارکیز
posts مقام مسئولیت
infra dig دون مقام
posted مقام مسئولیت
post- مقام مسئولیت
post مقام مسئولیت
stations مقام مستقرکردن
stationed مقام مستقرکردن
ducal مقام دوک
eminently با علو مقام
Highness بلندی مقام
Highnesses بلندی مقام
deputies قائم مقام
substituting قائم مقام
dignitaries عالی مقام
dignitary عالی مقام
vicars قائم مقام
vicar قائم مقام
locums قائم مقام
locum قائم مقام
position مرتبه مقام
surreptitiously قائم مقام
reinstatement تثبیت در مقام
priesthood مقام کشیش
station مقام مستقرکردن
state- مقام ورتبه
surrogates قائم مقام
surrogate قائم مقام
papacy مقام پاپی
titles اسم مقام
rank سلسله مقام
ranked سلسله مقام
ranks سلسله مقام
capacities استعداد مقام
capacity استعداد مقام
stating مقام ورتبه
states مقام ورتبه
stated مقام ورتبه
directorate مقام مدیریت
directorates مقام مدیریت
state مقام ورتبه
place مقام رتبه
places مقام رتبه
title اسم مقام
placing مقام رتبه
unmake خلع مقام کردن
ultra vires بسیار عالی مقام
in the saddle یراق صاحب مقام
intermediate roll stand مقام نورد میانی
tribuneship مقام حامی ملت
surrogate قائم مقام شدن
tribunate مقام یامسند قضاوت
vicegerent جانشین قائم مقام
deputy نایب قائم مقام
deputies نایب قائم مقام
four high rolling stand مقام چهار غلطکی
using agency مقام استفاده کننده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com