Dictiornary-Farsi | صاحب امضا | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (10 milliseconds)

English	Persian
signatories	صاحب امضا
signatory	صاحب امضا


Other Matches

jointer	صاحب شیره کش خانه صاحب مشروب فروشی
hand	امضا
handing	امضا
signature	امضا
execution	امضا
cosignatory	هم امضا
signatures	امضا
endorsements	امضا
endorsement	امضا
to have signed	به امضا رساندن
forgeries	جعل امضا
signatory	امضا کننده
forgery	جعل امضا
autograph [a document transcribed entirely in the handwriting of its author]	امضا یادگاری
under my hand and seal	به امضا و مهر من
toa one's signature to	امضا کردن
signatories	امضا کننده
signed	امضا شده
cosignatory	شریک در امضا
sign manual	امضا پادشاه
put one's signature to	امضا کردن
forging signatures	امضا سازی
we the under signed	امضا کنندگان زیر
under signed	امضا کننده زیر
porotocol of signature	مقاوله نامه امضا
pay to self	به امضا کننده بپردازید
Please sign here.	لطفا اینجا را امضا کنید.
endorse	درپشت سندنوشتن امضا کردن
i,the under signed	اینجانب امضا کننده زیر
endorses	درپشت سندنوشتن امضا کردن
iŠthe undersigned	اینجانب امضا کننده زیر
endorsed	درپشت سندنوشتن امضا کردن
endorsing	درپشت سندنوشتن امضا کردن
subscribes	امضا کردن پای سند
subscribing	امضا کردن پای سند
subscribe	امضا کردن پای سند
subscribed	امضا کردن پای سند
syngraph	سندی که به مهر و امضا کلیه
to make one's mark	مشهور شدن نشان بجای امضا گذاشتن
gentelmen's agreement	کلیه توافقهایی که مستند به اسنادرسمی و امضا شده نباشد
attestation clause	عبارتی که در ذیل اسنادبلافاصله قبل از اسامی گواهی کنندگان امضا
cheque to a person's order	چکی که گیرنده وجه باید پشت انرا امضا کند
attestation clause	ذکر میشود ومفادا حاکی از ان است که ایشان امضا وی را از هرجهت تصدیق می کنند
parol contract	قرارداد کتبی امضا نشده قرارداد شفاهی
to sign up	قراردادی را امضا کردن [اسم نویسی کردن]
mastered	صاحب
padrone	صاحب
masters	صاحب
lords	صاحب
master	صاحب
lord	صاحب
owner	صاحب
owners	صاحب
ownerless	بی صاحب
sans recours	عبارتی که فهرنویس وقتی به نمایندگی ازجانب دیگری فهر نویسی میکند قبل ار امضا می نویسد وبنابراین شخصا" مسئوولیتی در قبال نکول نخواهد داشت
brian kellogg	پیمانی که مبتکر ان بریان کلوگ وزیرخارجه امریکا در 8291 بودو امضا کنندگان ان جنگ را به عنوان وسیله حل اختلافات بین المللی محکوم و تحریم کردند
shipowner	صاحب کشتی
sharecropper	صاحب نسق
titled	صاحب لقب
seignior	صاحب تیول
building owner	صاحب کار
concessionary	صاحب امتیاز
restauranteur	صاحب رستوران
benefactors	صاحب خیر
concessionaire	صاحب امتیاز
stock holder	صاحب سهم
shop keeper	صاحب دکان
official	صاحب منصب
strays	جانور بی صاحب
waif	مال بی صاحب
planter	صاحب مزرعه
planters	صاحب مزرعه
straying	جانور بی صاحب
manufacturer	صاحب کارخانه
manufacturers	صاحب کارخانه
titlist	صاحب سندمالکیت
assayer	صاحب عیار
slaveholder	صاحب برده
benefactor	صاحب خیر
in the saddle	صاحب اختیار
officiary	صاحب منصب
of consequence	صاحب شان
man of place	صاحب منصب
land lady	زن صاحب ملک
landholder	صاحب ملک
lessor	صاحب ملک
nursery man	صاحب قلمستان
licence owner	صاحب امتیاز
liege	صاحب تیول
notary public	صاحب محضر
man of place	صاحب مقام
no man's land	سرزمین بی صاحب
manufaturer	صاحب کارخانه
owner of a property	صاحب ملک
in power	صاحب مقام
master of the time	صاحب الزمان
permit holder	صاحب جواز
employers	صاحب کار
feudary	صاحب تیول
feudatory	صاحب تیول
employer	صاحب کار
free ball	توپ بی صاحب
stray	جانور بی صاحب
grantee	صاحب امتیاز
monopolist	صاحب انحصار
landowner	صاحب ملک
beneficent	صاحب کرم
resolute	صاحب عزم
stockholders	صاحب سهم
stockholder	صاحب سهم
shareholders	صاحب سهم
shareholder	صاحب سهم
Distinguished . Titled.	صاحب عنوان
restaurateurs	صاحب رستوران
restaurateur	صاحب رستوران
printer	صاحب چاپخانه
printers	صاحب چاپخانه
landowners	صاحب ملک
landladies	زن صاحب ملک
landlady	زن صاحب ملک
master	ارباب صاحب
inviolable	صاحب حرمت
clear-sighted	صاحب نظر
masters	ارباب صاحب
office-holders	صاحب مقام
mastered	ارباب صاحب
licensee	صاحب جواز
innkeepers	صاحب مسافرخانه
housemother	زن صاحب خانه
unowned	بی صاحب بیمالک
housemothers	زن صاحب خانه
industrialists	صاحب صنعت
industrialist	صاحب صنعت
licensees	صاحب جواز
concessioner	صاحب امتیاز
officer	صاحب منصب
innkeeper	صاحب مسافرخانه
homeowner	صاحب خانه
office-holder	صاحب مقام
sovereign	صاحب سیادت
officers	صاحب منصب
laird	صاحب زمین
lairds	صاحب زمین
sovereigns	صاحب سیادت
homeowners	صاحب خانه
prosecuting attorney	صاحب منصب پارکه
to have something at one's disposal	صاحب چیزی بودن
to come into a property	مالی را صاحب شدن
title-holders	صاحب سند مالکیت
to have something	صاحب چیزی بودن
res nullius	مال بلا صاحب
title-holder	صاحب سند مالکیت
office-holder	صاحب منصب دولت
pooh bah	صاحب چندین مقام
placeman	صاحب منصب اداری
wharfinger	صاحب لنگرگاه یابارانداز
owner's risk	ریسک صاحب کالا
office-holders	صاحب منصب دولت
owning	صاحب چیزی بودن
croupier	کمک صاحب بانک
signatory	صاحب امضاء امضایی
proprietors	صاحب حق طبق کتاب
proprietor	صاحب حق طبق کتاب
newspaperman	صاحب وگرداننده روزنامه
at owner's risks	به هزینه صاحب مال
boniface	صاحب مهمانخانه ورستوران
challenge round	مبارزه با صاحب عنوان
chartered companies	شرکتهای صاحب الامتیاز
polygraphs	صاحب تالیفات بسیار
publicans	بیگانه صاحب میخانه
polygraph	صاحب تالیفات بسیار
signatories	صاحب امضاء امضایی
croupiers	کمک صاحب بانک
owns	صاحب چیزی بودن
own	صاحب چیزی بودن
peering	صاحب لقب اشرافی
peered	صاحب لقب اشرافی
peer	صاحب لقب اشرافی
owned	صاحب چیزی بودن
yachtsman	صاحب کشتی تفریحی
yachtsmen	صاحب کشتی تفریحی
endowed	صاحب مال و مکنت
newspapermen	صاحب وگرداننده روزنامه
housemother	زن صاحب پانسیون یا مهمانخانه
housemothers	زن صاحب پانسیون یا مهمانخانه
publican	بیگانه صاحب میخانه
licensees	صاحب جواز یا امتیاز
licensee	صاحب جواز یا امتیاز
staffed	افسران صاحب منصبان
i own that house	من صاحب ان خانه هستم
holding company	شرکت صاحب سهم
estray	جانوراواره وبی صاحب
in the saddle	یراق صاحب مقام
infeoff	صاحب ملک کردن
innholder	صاحب مهمانخانه یا مسافرخانه
lord paramount	صاحب تیول عمده
staffs	افسران صاحب منصبان
martyologist	صاحب تذکره شهدا
cotton spinner	صاحب کارخانه نخ ریسی
mansion house	خانه صاحب تیول