Dictiornary-Farsi | صاحب محضر | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)

English	Persian
notary public	صاحب محضر


Other Matches

jointer	صاحب شیره کش خانه صاحب مشروب فروشی
registry	محضر
notary office	محضر
natary public's office	محضر
registries	محضر
accommodating	خوش محضر
canonry	محضر شرع
registries	جواز کشتی محضر
registry	جواز کشتی محضر
to marry at a registry office	در دفتر ثبت یا محضر رسمی ازدواج کردن
habeas corpus	میدهد مشعر بر اینکه وی را در محضر دادگاه برای رسیدگی به ادعایش حاضرکند
garnishment	میشود دائر براینکه حق تحویل اشیا یا نقودوی را به نامبرده ندارد وباید در محضر دادگاه حاضرشود و به ادعای خواهان پاسخ دهد
natarize	محضر داری کردن گواهی رسمی کردن
owners	صاحب
mastered	صاحب
owner	صاحب
ownerless	بی صاحب
masters	صاحب
master	صاحب
padrone	صاحب
lord	صاحب
lords	صاحب
innkeeper	صاحب مسافرخانه
official	صاحب منصب
signatory	صاحب امضا
signatories	صاحب امضا
landholder	صاحب ملک
lessor	صاحب ملک
licence owner	صاحب امتیاز
man of place	صاحب منصب
grantee	صاحب امتیاز
officer	صاحب منصب
officers	صاحب منصب
man of place	صاحب مقام
housemothers	زن صاحب خانه
housemother	زن صاحب خانه
innkeepers	صاحب مسافرخانه
land lady	زن صاحب ملک
liege	صاحب تیول
building owner	صاحب کار
concessionaire	صاحب امتیاز
concessionary	صاحب امتیاز
concessioner	صاحب امتیاز
assayer	صاحب عیار
feudatory	صاحب تیول
free ball	توپ بی صاحب
manufacturers	صاحب کارخانه
manufacturer	صاحب کارخانه
planters	صاحب مزرعه
feudary	صاحب تیول
in power	صاحب مقام
planter	صاحب مزرعه
in the saddle	صاحب اختیار
waif	مال بی صاحب
manufaturer	صاحب کارخانه
master of the time	صاحب الزمان
Distinguished . Titled.	صاحب عنوان
office-holders	صاحب مقام
seignior	صاحب تیول
restauranteur	صاحب رستوران
permit holder	صاحب جواز
owner of a property	صاحب ملک
officiary	صاحب منصب
of consequence	صاحب شان
nursery man	صاحب قلمستان
no man's land	سرزمین بی صاحب
sharecropper	صاحب نسق
shipowner	صاحب کشتی
office-holder	صاحب مقام
homeowners	صاحب خانه
homeowner	صاحب خانه
unowned	بی صاحب بیمالک
titlist	صاحب سندمالکیت
stock holder	صاحب سهم
slaveholder	صاحب برده
shop keeper	صاحب دکان
monopolist	صاحب انحصار
shareholders	صاحب سهم
inviolable	صاحب حرمت
licensee	صاحب جواز
masters	ارباب صاحب
mastered	ارباب صاحب
shareholder	صاحب سهم
resolute	صاحب عزم
landowner	صاحب ملک
printers	صاحب چاپخانه
clear-sighted	صاحب نظر
landladies	زن صاحب ملک
licensees	صاحب جواز
restaurateurs	صاحب رستوران
beneficent	صاحب کرم
restaurateur	صاحب رستوران
stockholder	صاحب سهم
stockholders	صاحب سهم
industrialists	صاحب صنعت
printer	صاحب چاپخانه
industrialist	صاحب صنعت
sovereigns	صاحب سیادت
master	ارباب صاحب
sovereign	صاحب سیادت
stray	جانور بی صاحب
titled	صاحب لقب
benefactors	صاحب خیر
laird	صاحب زمین
benefactor	صاحب خیر
lairds	صاحب زمین
employers	صاحب کار
landlady	زن صاحب ملک
straying	جانور بی صاحب
strays	جانور بی صاحب
employer	صاحب کار
landowners	صاحب ملک
owned	صاحب چیزی بودن
pooh bah	صاحب چندین مقام
martyologist	صاحب تذکره شهدا
mansion house	خانه صاحب تیول
placeman	صاحب منصب اداری
proprietors	صاحب حق طبق کتاب
owner's risk	ریسک صاحب کالا
lord paramount	صاحب تیول عمده
proprietor	صاحب حق طبق کتاب
res nullius	مال بلا صاحب
to have something	صاحب چیزی بودن
to have something at one's disposal	صاحب چیزی بودن
staffs	افسران صاحب منصبان
staffed	افسران صاحب منصبان
prosecuting attorney	صاحب منصب پارکه
title-holders	صاحب سند مالکیت
title-holder	صاحب سند مالکیت
polygraphs	صاحب تالیفات بسیار
polygraph	صاحب تالیفات بسیار
to come into a property	مالی را صاحب شدن
wharfinger	صاحب لنگرگاه یابارانداز
licensees	صاحب جواز یا امتیاز
office-holder	صاحب منصب دولت
office-holders	صاحب منصب دولت
licensee	صاحب جواز یا امتیاز
staff	افسران صاحب منصبان
newspaperman	صاحب وگرداننده روزنامه
own	صاحب چیزی بودن
yachtsman	صاحب کشتی تفریحی
estray	جانوراواره وبی صاحب
housemothers	زن صاحب پانسیون یا مهمانخانه
publican	بیگانه صاحب میخانه
publicans	بیگانه صاحب میخانه
signatories	صاحب امضاء امضایی
cotton spinner	صاحب کارخانه نخ ریسی
peer	صاحب لقب اشرافی
peered	صاحب لقب اشرافی
chartered companies	شرکتهای صاحب الامتیاز
signatory	صاحب امضاء امضایی
challenge round	مبارزه با صاحب عنوان
peering	صاحب لقب اشرافی
housemother	زن صاحب پانسیون یا مهمانخانه
boniface	صاحب مهمانخانه ورستوران
owning	صاحب چیزی بودن
owns	صاحب چیزی بودن
yachtsmen	صاحب کشتی تفریحی
newspapermen	صاحب وگرداننده روزنامه
innholder	صاحب مهمانخانه یا مسافرخانه
infeoff	صاحب ملک کردن
endowed	صاحب مال و مکنت
croupiers	کمک صاحب بانک
i own that house	من صاحب ان خانه هستم
holding company	شرکت صاحب سهم
at owner's risks	به هزینه صاحب مال
in the saddle	یراق صاحب مقام
croupier	کمک صاحب بانک
old guard	صنوف صاحب اعتبار قدیم
licensee	صاحب جواز دارنده پروانه
gastrologist	صاحب سر رشته درپختن وخوردن
abandonee	صاحب اشیاء ترک شده
batons	عصا یا چوپ صاحب منصبان
waif	بچه بی صاحب ادم دربدر
he is the owner of this house	او صاحب این خانه است
atentee	صاحب اختراع ثبت شده
barkeep	باده فروش صاحب میکده
licensees	صاحب جواز دارنده پروانه
barkeeper	باده فروش صاحب میکده
barton	حیاط رعیتی صاحب ملک
confidnetial relationship with client	حفظ اسرار صاحب کار
evangelist	صاحب انجیل مژده رسان
play the ball	با دریبل صاحب توپ شدن
equites	سواره نظام صاحب امتیاز
manor house	خانه ارباب یا صاحب تیول
patentee	صاحب اختراع ثبت شدن
portreeve	صاحب منصبی که پایین ترازشهرداراست
stockholder	صاحب موجودی ذخیره نگهدار
stockholders	صاحب موجودی ذخیره نگهدار
manor houses	خانه ارباب یا صاحب تیول
patentee	صاحب اختراع ثبت شده
nursery man	درخت کار صاحب تلمبار
baton	عصا یا چوپ صاحب منصبان
evangelists	صاحب انجیل مژده رسان
proprietorship	صاحب ملک یامغازه بودن
militarists	صاحب روح سربازی یانظامی گری
to have a title [ to be titled]	لقب دار [صاحب عنوان] بودن
owner's risk	خطر یاخطرات به عهده صاحب کالا
seignorage	حق الضرب حق ویژه ارباب صاحب تیول
He is an authority on medical science .	درعلم پزشکی صاحب نظر است

notary public

صاحب محضر