Dictiornary-Farsi | صاحب مسافرخانه | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 203 (3 milliseconds)

English	Persian
innkeeper	صاحب مسافرخانه
innkeepers	صاحب مسافرخانه


Search result with all words

innholder	صاحب مهمانخانه یا مسافرخانه
Other Matches

jointer	صاحب شیره کش خانه صاحب مشروب فروشی
hostler	مسافرخانه چی
hotels	مسافرخانه
hospice	مسافرخانه
inn	مسافرخانه
inns	مسافرخانه
hospices	مسافرخانه
hotel	مسافرخانه
imaret	مسافرخانه
alms house	مسافرخانه خیریه
innyard	حیاط مسافرخانه
lodging house	محل کرایه دادن اطاق مسافرخانه
mastered	صاحب
lord	صاحب
owners	صاحب
masters	صاحب
master	صاحب
padrone	صاحب
ownerless	بی صاحب
owner	صاحب
lords	صاحب
signatories	صاحب امضا
in power	صاحب مقام
officers	صاحب منصب
in the saddle	صاحب اختیار
officer	صاحب منصب
permit holder	صاحب جواز
manufacturers	صاحب کارخانه
housemothers	زن صاحب خانه
housemother	زن صاحب خانه
land lady	زن صاحب ملک
landholder	صاحب ملک
concessionary	صاحب امتیاز
signatory	صاحب امضا
concessionaire	صاحب امتیاز
building owner	صاحب کار
concessioner	صاحب امتیاز
assayer	صاحب عیار
feudary	صاحب تیول
feudatory	صاحب تیول
free ball	توپ بی صاحب
manufacturer	صاحب کارخانه
grantee	صاحب امتیاز
planters	صاحب مزرعه
planter	صاحب مزرعه
waif	مال بی صاحب
official	صاحب منصب
lessor	صاحب ملک
licence owner	صاحب امتیاز
Distinguished . Titled.	صاحب عنوان
office-holders	صاحب مقام
office-holder	صاحب مقام
homeowners	صاحب خانه
homeowner	صاحب خانه
unowned	بی صاحب بیمالک
nursery man	صاحب قلمستان
notary public	صاحب محضر
no man's land	سرزمین بی صاحب
monopolist	صاحب انحصار
master of the time	صاحب الزمان
manufaturer	صاحب کارخانه
man of place	صاحب مقام
man of place	صاحب منصب
of consequence	صاحب شان
officiary	صاحب منصب
titlist	صاحب سندمالکیت
stock holder	صاحب سهم
slaveholder	صاحب برده
shop keeper	صاحب دکان
shipowner	صاحب کشتی
sharecropper	صاحب نسق
seignior	صاحب تیول
restauranteur	صاحب رستوران
owner of a property	صاحب ملک
liege	صاحب تیول
restaurateur	صاحب رستوران
licensee	صاحب جواز
landowners	صاحب ملک
landowner	صاحب ملک
inviolable	صاحب حرمت
straying	جانور بی صاحب
sovereigns	صاحب سیادت
stray	جانور بی صاحب
licensees	صاحب جواز
clear-sighted	صاحب نظر
landladies	زن صاحب ملک
masters	ارباب صاحب
mastered	ارباب صاحب
master	ارباب صاحب
printers	صاحب چاپخانه
sovereign	صاحب سیادت
landlady	زن صاحب ملک
strays	جانور بی صاحب
beneficent	صاحب کرم
industrialist	صاحب صنعت
industrialists	صاحب صنعت
resolute	صاحب عزم
stockholders	صاحب سهم
stockholder	صاحب سهم
restaurateurs	صاحب رستوران
employer	صاحب کار
shareholders	صاحب سهم
laird	صاحب زمین
lairds	صاحب زمین
shareholder	صاحب سهم
employers	صاحب کار
titled	صاحب لقب
benefactors	صاحب خیر
printer	صاحب چاپخانه
benefactor	صاحب خیر
to come into a property	مالی را صاحب شدن
polygraph	صاحب تالیفات بسیار
infeoff	صاحب ملک کردن
wharfinger	صاحب لنگرگاه یابارانداز
croupiers	کمک صاحب بانک
in the saddle	یراق صاحب مقام
placeman	صاحب منصب اداری
i own that house	من صاحب ان خانه هستم
pooh bah	صاحب چندین مقام
licensees	صاحب جواز یا امتیاز
mansion house	خانه صاحب تیول
proprietor	صاحب حق طبق کتاب
proprietors	صاحب حق طبق کتاب
lord paramount	صاحب تیول عمده
owner's risk	ریسک صاحب کالا
prosecuting attorney	صاحب منصب پارکه
martyologist	صاحب تذکره شهدا
to have something at one's disposal	صاحب چیزی بودن
res nullius	مال بلا صاحب
polygraphs	صاحب تالیفات بسیار
holding company	شرکت صاحب سهم
newspaperman	صاحب وگرداننده روزنامه
owns	صاحب چیزی بودن
staff	افسران صاحب منصبان
croupier	کمک صاحب بانک
owned	صاحب چیزی بودن
own	صاحب چیزی بودن
staffed	افسران صاحب منصبان
staffs	افسران صاحب منصبان
at owner's risks	به هزینه صاحب مال
signatory	صاحب امضاء امضایی
signatories	صاحب امضاء امضایی
newspapermen	صاحب وگرداننده روزنامه
endowed	صاحب مال و مکنت
housemother	زن صاحب پانسیون یا مهمانخانه
yachtsmen	صاحب کشتی تفریحی
housemothers	زن صاحب پانسیون یا مهمانخانه
yachtsman	صاحب کشتی تفریحی
publican	بیگانه صاحب میخانه
publicans	بیگانه صاحب میخانه
owning	صاحب چیزی بودن
office-holder	صاحب منصب دولت
estray	جانوراواره وبی صاحب
title-holders	صاحب سند مالکیت
title-holder	صاحب سند مالکیت
office-holders	صاحب منصب دولت
licensee	صاحب جواز یا امتیاز
cotton spinner	صاحب کارخانه نخ ریسی
peer	صاحب لقب اشرافی
boniface	صاحب مهمانخانه ورستوران
peered	صاحب لقب اشرافی
chartered companies	شرکتهای صاحب الامتیاز
challenge round	مبارزه با صاحب عنوان
peering	صاحب لقب اشرافی
to have something	صاحب چیزی بودن
licensee	صاحب جواز دارنده پروانه
proprietorship	صاحب ملک یامغازه بودن
evangelists	صاحب انجیل مژده رسان
evangelist	صاحب انجیل مژده رسان
licensees	صاحب جواز دارنده پروانه
portreeve	صاحب منصبی که پایین ترازشهرداراست
nursery man	درخت کار صاحب تلمبار
baton	عصا یا چوپ صاحب منصبان
confidnetial relationship with client	حفظ اسرار صاحب کار
atentee	صاحب اختراع ثبت شده
barkeep	باده فروش صاحب میکده
barkeeper	باده فروش صاحب میکده
barton	حیاط رعیتی صاحب ملک
equites	سواره نظام صاحب امتیاز
manor houses	خانه ارباب یا صاحب تیول
old guard	صنوف صاحب اعتبار قدیم
he is the owner of this house	او صاحب این خانه است
manor house	خانه ارباب یا صاحب تیول
stockholders	صاحب موجودی ذخیره نگهدار
batons	عصا یا چوپ صاحب منصبان
abandonee	صاحب اشیاء ترک شده
play the ball	با دریبل صاحب توپ شدن
patentee	صاحب اختراع ثبت شدن
gastrologist	صاحب سر رشته درپختن وخوردن
patentee	صاحب اختراع ثبت شده
waif	بچه بی صاحب ادم دربدر
stockholder	صاحب موجودی ذخیره نگهدار
gourmands	صاحب سر رشته در خوراک شکم پرست
occupancy	تملک اموال بلا صاحب متصرف
militarists	صاحب روح سربازی یانظامی گری
He is an authority on medical science .	درعلم پزشکی صاحب نظر است
to have a title [ to be titled]	لقب دار [صاحب عنوان] بودن
power struggle	مبارزه برای صاحب مقام شدن
gourmand	صاحب سر رشته در خوراک شکم پرست
militarist	صاحب روح سربازی یانظامی گری