Dictiornary-Farsi | صاحب منصبی که پایین ترازشهرداراست | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (3 milliseconds)

English	Persian
portreeve	صاحب منصبی که پایین ترازشهرداراست


Other Matches

to r. any one in an office	کسی رادوباره به منصبی گماشتن
jointer	صاحب شیره کش خانه صاحب مشروب فروشی
reserve price	قیمت پنهانی [در حراجی های فرش و در بازارهای خارج استفاده می شود یعنی صاحب فرش، یک قیمت حداقل در نظر می گیرد و اگر در مزایده قیمت پیشنهادی از آن پایین تر باشد، از فروش امتناع می کند.]
downhaul	پایین کشیدن رشته پایین کشنده
depresses	پایین دادن لوله پایین اوردن
depress	پایین دادن لوله پایین اوردن
down	سوی پایین بطرف پایین
vertically	از بالا به پایین یا حرکت بالا و پایین در زاویه راست افق
masters	صاحب
padrone	صاحب
ownerless	بی صاحب
lord	صاحب
lords	صاحب
owner	صاحب
master	صاحب
mastered	صاحب
owners	صاحب
landowner	صاحب ملک
inviolable	صاحب حرمت
grantee	صاحب امتیاز
free ball	توپ بی صاحب
clear-sighted	صاحب نظر
printers	صاحب چاپخانه
printer	صاحب چاپخانه
shop keeper	صاحب دکان
land lady	زن صاحب ملک
landholder	صاحب ملک
licensees	صاحب جواز
licensee	صاحب جواز
sovereigns	صاحب سیادت
sovereign	صاحب سیادت
licence owner	صاحب امتیاز
in the saddle	صاحب اختیار
in power	صاحب مقام
industrialists	صاحب صنعت
stockholders	صاحب سهم
industrialist	صاحب صنعت
stockholder	صاحب سهم
shareholders	صاحب سهم
shareholder	صاحب سهم
restaurateurs	صاحب رستوران
restaurateur	صاحب رستوران
liege	صاحب تیول
landowners	صاحب ملک
innkeeper	صاحب مسافرخانه
planter	صاحب مزرعه
planters	صاحب مزرعه
manufacturer	صاحب کارخانه
manufacturers	صاحب کارخانه
Distinguished . Titled.	صاحب عنوان
assayer	صاحب عیار
building owner	صاحب کار
concessionaire	صاحب امتیاز
waif	مال بی صاحب
official	صاحب منصب
innkeepers	صاحب مسافرخانه
housemother	زن صاحب خانه
housemothers	زن صاحب خانه
officer	صاحب منصب
officers	صاحب منصب
signatories	صاحب امضا
lairds	صاحب زمین
laird	صاحب زمین
concessionary	صاحب امتیاز
concessioner	صاحب امتیاز
resolute	صاحب عزم
mastered	ارباب صاحب
lessor	صاحب ملک
master	ارباب صاحب
signatory	صاحب امضا
landlady	زن صاحب ملک
landladies	زن صاحب ملک
masters	ارباب صاحب
unowned	بی صاحب بیمالک
office-holders	صاحب مقام
office-holder	صاحب مقام
homeowners	صاحب خانه
homeowner	صاحب خانه
beneficent	صاحب کرم
feudary	صاحب تیول
feudatory	صاحب تیول
shipowner	صاحب کشتی
man of place	صاحب مقام
man of place	صاحب منصب
permit holder	صاحب جواز
employer	صاحب کار
owner of a property	صاحب ملک
stock holder	صاحب سهم
titled	صاحب لقب
titlist	صاحب سندمالکیت
monopolist	صاحب انحصار
employers	صاحب کار
slaveholder	صاحب برده
master of the time	صاحب الزمان
benefactor	صاحب خیر
benefactors	صاحب خیر
no man's land	سرزمین بی صاحب
of consequence	صاحب شان
notary public	صاحب محضر
sharecropper	صاحب نسق
nursery man	صاحب قلمستان
stray	جانور بی صاحب
straying	جانور بی صاحب
strays	جانور بی صاحب
manufaturer	صاحب کارخانه
officiary	صاحب منصب
restauranteur	صاحب رستوران
seignior	صاحب تیول
boniface	صاحب مهمانخانه ورستوران
proprietors	صاحب حق طبق کتاب
owner's risk	ریسک صاحب کالا
proprietor	صاحب حق طبق کتاب
croupier	کمک صاحب بانک
yachtsmen	صاحب کشتی تفریحی
chartered companies	شرکتهای صاحب الامتیاز
own	صاحب چیزی بودن
owned	صاحب چیزی بودن
owning	صاحب چیزی بودن
owns	صاحب چیزی بودن
challenge round	مبارزه با صاحب عنوان
title-holder	صاحب سند مالکیت
title-holders	صاحب سند مالکیت
at owner's risks	به هزینه صاحب مال
res nullius	مال بلا صاحب
cotton spinner	صاحب کارخانه نخ ریسی
yachtsman	صاحب کشتی تفریحی
office-holders	صاحب منصب دولت
placeman	صاحب منصب اداری
estray	جانوراواره وبی صاحب
newspaperman	صاحب وگرداننده روزنامه
prosecuting attorney	صاحب منصب پارکه
peer	صاحب لقب اشرافی
peered	صاحب لقب اشرافی
peering	صاحب لقب اشرافی
office-holder	صاحب منصب دولت
to have something at one's disposal	صاحب چیزی بودن
housemothers	زن صاحب پانسیون یا مهمانخانه
in the saddle	یراق صاحب مقام
to come into a property	مالی را صاحب شدن
mansion house	خانه صاحب تیول
polygraph	صاحب تالیفات بسیار
newspapermen	صاحب وگرداننده روزنامه
polygraphs	صاحب تالیفات بسیار
wharfinger	صاحب لنگرگاه یابارانداز
lord paramount	صاحب تیول عمده
croupiers	کمک صاحب بانک
licensee	صاحب جواز یا امتیاز
licensees	صاحب جواز یا امتیاز
staffs	افسران صاحب منصبان
staffed	افسران صاحب منصبان
staff	افسران صاحب منصبان
innholder	صاحب مهمانخانه یا مسافرخانه
infeoff	صاحب ملک کردن
housemother	زن صاحب پانسیون یا مهمانخانه
to have something	صاحب چیزی بودن
martyologist	صاحب تذکره شهدا
i own that house	من صاحب ان خانه هستم
publican	بیگانه صاحب میخانه
holding company	شرکت صاحب سهم
pooh bah	صاحب چندین مقام
publicans	بیگانه صاحب میخانه
endowed	صاحب مال و مکنت
signatories	صاحب امضاء امضایی
signatory	صاحب امضاء امضایی
abandonee	صاحب اشیاء ترک شده
confidnetial relationship with client	حفظ اسرار صاحب کار
evangelists	صاحب انجیل مژده رسان
licensee	صاحب جواز دارنده پروانه
barkeeper	باده فروش صاحب میکده
licensees	صاحب جواز دارنده پروانه
nursery man	درخت کار صاحب تلمبار
waif	بچه بی صاحب ادم دربدر
evangelist	صاحب انجیل مژده رسان
barton	حیاط رعیتی صاحب ملک
barkeep	باده فروش صاحب میکده
batons	عصا یا چوپ صاحب منصبان
baton	عصا یا چوپ صاحب منصبان
equites	سواره نظام صاحب امتیاز
play the ball	با دریبل صاحب توپ شدن
stockholder	صاحب موجودی ذخیره نگهدار
patentee	صاحب اختراع ثبت شدن
patentee	صاحب اختراع ثبت شده
manor houses	خانه ارباب یا صاحب تیول
proprietorship	صاحب ملک یامغازه بودن
old guard	صنوف صاحب اعتبار قدیم
gastrologist	صاحب سر رشته درپختن وخوردن
manor house	خانه ارباب یا صاحب تیول
atentee	صاحب اختراع ثبت شده
he is the owner of this house	او صاحب این خانه است
stockholders	صاحب موجودی ذخیره نگهدار
He is an authority on medical science .	درعلم پزشکی صاحب نظر است
occupancy	تملک اموال بلا صاحب متصرف
to have a title [ to be titled]	لقب دار [صاحب عنوان] بودن
gourmand	صاحب سر رشته در خوراک شکم پرست
militarists	صاحب روح سربازی یانظامی گری
militarist	صاحب روح سربازی یانظامی گری
turfman	صاحب اسب و علاقه مند به اسبدوانی
owner's risk	خطر یاخطرات به عهده صاحب کالا
quitrent	اجازه مقطوع تیولدارجز به صاحب تیول
seigniorage	حق الضرب حق ویژه ارباب صاحب تیول