Dictiornary-Farsi | صافی تداخل | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 166 (8 milliseconds)

English	Persian
interference eliminator	صافی تداخل
interference filter	صافی تداخل


Other Matches

absolute filter	صافی میکرونی صافی میکروسکپی
antivignetting filter	صافی هماهنگ کننده نور صافی تطبیق نور
interference	تداخل
beat	تداخل
beats	تداخل
interference	تداخل امواج
anti interference device	دستگاه ضد تداخل
beat frequency	فرکانس تداخل
constructive interference	تداخل فزاینده
intercurrent	تداخل کننده
suppressor	مقاومت ضد تداخل
interfrometry	تداخل سنجی
electrical interface	تداخل الکتریکی
electronic interfrence	تداخل الکترونیکی
interferometer	تداخل سنج
anti interference capacitor	خازن ضد تداخل
cross talk	تداخل صدا
cross talk	تداخل صحبت
interfrometer	تداخل سنج
interference zone	ناحیه ی تداخل امواج
interference area	ناحیه ی تداخل امواج
radio frequency interference	تداخل فرکانس رادیویی
impenetrableness	خاصیت عدم تداخل
bleeding	باند تداخل امواج
diathermy interference	تداخل امواج دیاترمی
adjacent channel interfernce	تداخل کانال مجاور
monkey chatter	تداخل کانال مجاور
cross talk	تداخل صداها در تلفن
cross talk	تداخل صدا در اثرنزدیکی دو فرستنده
inductive interference voltage	ولتاژ تداخل امواج القائی
babbles	تداخل سیگنالها در تعدادزیادی از کانالهای یک سیستم
babbled	تداخل سیگنالها در تعدادزیادی از کانالهای یک سیستم
babble	تداخل سیگنالها در تعدادزیادی از کانالهای یک سیستم
cross fire	تداخل دومکالمه تلفنی یا تلگرافی باهم
high frequency interference	تداخل امواج فرکانس بالا سیگنال مزاحم
biplane interference	تداخل ایرودینایکی بین دو بال که روی یکدیگر قرار گرفته اند
interlocks	وسیله حفافتی که از تداخل دستگاه یا عملیات با دیگری ممانعت به عمل می اوردهمبند شدن
interlock	وسیله حفافتی که از تداخل دستگاه یا عملیات با دیگری ممانعت به عمل می اوردهمبند شدن
interlocked	وسیله حفافتی که از تداخل دستگاه یا عملیات با دیگری ممانعت به عمل می اوردهمبند شدن
interlocking	وسیله حفافتی که از تداخل دستگاه یا عملیات با دیگری ممانعت به عمل می اوردهمبند شدن
line filter	صافی خط
filters	صافی
limpidity	صافی
filter bed	صافی اب
limpidity or limpidness	صافی
oaleaceous	صافی
defecator	صافی
filter	صافی
leach	صافی
sleekness	صافی
strainers	صافی
strainer	صافی
colanders	صافی
colander	صافی
smoothness	صافی
pureness	صافی
scumble	صافی
water filter	صافی اب
absolute filter	صافی صد در صد
planeness	صافی
simulation	روشی درتحقیق عملیات که بر اساس ان رفتار یک سیستم بر مبنای تداخل بین اجزاء ان ترسیم میشود
simulations	روشی درتحقیق عملیات که بر اساس ان رفتار یک سیستم بر مبنای تداخل بین اجزاء ان ترسیم میشود
crosstalk	سیگنالهی ناخواسته درمجموعهای از مدارات ارتباطی یا کامپیوتری که ازوجود ترافیک در کانالهای دیگر یا از تداخل ناشی میشود
filter curve	منحنی صافی
leach	از صافی گذراندن
filter disk	قرص صافی
frequency filter	صافی فرکانس
fuel filter	صافی بنزین
fuel filter	صافی سوخت
filter disc	قرص صافی
gas mask canister	صافی گاز
glassiness	صافی زلالی
filter flask	بالن صافی
filter layer	لایه صافی
gravel filter	صافی شنی
fineness	موشکافی صافی
interference filter	صافی پارازیت
suction filter	صافی مکنده
porous filter	صافی متخلخل
polarizing filter	صافی قطبی
petrol filter	صافی بنزین
oil filter	صافی روغن
nominal filter	صافی میکرونی
noise filter	صافی همهمه
line filter	صافی شبکه
scratch filter	صافی پیکاپ
line filter	صافی همهمه
light filter	صافی نور
leach	صافی کردن
gloss	صافی براقی
killer stage	صافی رنگ
crystal filter	صافی بلورین
differentiating filter	صافی ممیز
edge fillter	صافی چاکدار
electric filter	صافی الکتریکی
filter network	شبکه ی صافی
filter packing	پوشش صافی
filter packing	لایی صافی
filter paper	کاغذ صافی
color killer	صافی رنگ
break even	صافی درامدن
filter	صافی پالایه
filter	فیلتر صافی
filters	صافی پالایه
filters	فیلتر صافی
filtering	از صافی گذراندن
serenity	بی سر وصدایی صافی
purity	صافی پاکدامنی
absorbent filter	صافی جذب
accelofilter	صافی سریع
acoustic filter	صافی صوتی
band screen	صافی مخازن
filter press	صافی فشاری
filtration	از صافی گذراندن
filrate	از صافی گذشتن
filter add	کمک صافی
filter capacitor	خازن صافی
filter bed	صافی شنی
filter characteristic	مشخصه صافی
filter chock	چوک صافی
filter circuit	مدار صافی
filtrable	صافی کردنی
filter condenser	خازن صافی
filter crystal	کریستال صافی
filterable	صافی کردنی
filrate	از صافی گذراندن
impedance transforming filter	صافی تبدیل امپدانس
band pass	صافی میان گذر
power line filter	صافی جریان برق
flexible oil filter line	لوله صافی روغن
serene	صافی صاف کردن
strainer well	چاه صافی دار
filter insert	دریچه یا مدخل صافی
narrow band filter	صافی فلزات باریک
low pass filter	صافی پایین گذر
high pass filter	صافی بالا گذر
infltrate	از سوراخهای صافی گذراندن
integrating filter	صافی جمع کننده
filtrate	مایع زیر صافی
filter stick	لوله صافی دار
band stop	صافی میان نگذر
low frequency filter	صافی فرکانس پایین
diesel fuel oil filter	صافی سوخت موتور دیزل
lawns	مرغزار باپارچه صافی کردن
intermediate frequency band filter	صافی باند فرکانس میانی
band pass filter circuit	مدار صافی باند پاس
high pass acoustical filter	صافی صوتی بالا گذر
lawn	مرغزار باپارچه صافی کردن
low pass acoustical filter	صافی پایین گذر صوتی
nominal filter	صافی به اندازه عبور معین
fluted filter paper	کاغذ صافی چین دار
overlap	تداخل رنگ ها [خصوصا در لبه طرح ها و موقع تعویض رنگ در نقشه]
leachate	مایعی که از صافی گرفته شده [شیمی]
leach [liquid formed by leaching]	مایعی که از صافی گرفته شده [شیمی]
background noise	در پیمایش نوری این مسئله نوعی تداخل الکتریکی است که توسط لکههای جوهر و یاذرههای مرکب چاپ بر روی زمینه تصویر فاهر میشود
radio interference	تداخل امواج رادیویی انترفرنس رادیویی
inductive interference	تداخل امواج القائی انترفرنس القائی
hypostyle hall	[اتاق بزرگ با سقف صافی که ردیفی از ستون ها در آن قرار دارد.]
neoclassical theory of value	تئوری ارزش نئوکلاسیک .براساس این نظریه ارزش یک کالا براثر تداخل عرضه وتقاضا برای کالای مورد نظربدست می اید
diffraction	تجزیه نور در اثر تداخل انحنای نور انکسار نور
Indian summers	هوای ارام و خشک و صافی که در اواخر پاییز در شمال ایالات متحده امریکامشاهده میشود
Indian summer	هوای ارام و خشک و صافی که در اواخر پاییز در شمال ایالات متحده امریکامشاهده میشود
antialiasing	تکنیک افزایش دقت نمایش گرافیک کامپیوتری یک روش بکارگیری صافی که باعث فهور خطها و لبههای صاف در محل تصویر صفحه نمایش میشود
cullender	صافی- ابکش- پالودن-ابکش کردن- صاف کردن