Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
English
Persian
integrating filter
صافی جمع کننده
Search result with all words
antivignetting filter
صافی هماهنگ کننده نور صافی تطبیق نور
Other Matches
absolute filter
صافی میکرونی صافی میکروسکپی
filter bed
صافی اب
leach
صافی
filters
صافی
pureness
صافی
water filter
صافی اب
defecator
صافی
oaleaceous
صافی
planeness
صافی
line filter
صافی خط
limpidity
صافی
filter
صافی
limpidity or limpidness
صافی
colander
صافی
colanders
صافی
strainer
صافی
strainers
صافی
scumble
صافی
smoothness
صافی
absolute filter
صافی صد در صد
sleekness
صافی
filter characteristic
مشخصه صافی
filter packing
پوشش صافی
filter chock
چوک صافی
filter layer
لایه صافی
filter packing
لایی صافی
purity
صافی پاکدامنی
petrol filter
صافی بنزین
nominal filter
صافی میکرونی
noise filter
صافی همهمه
break even
صافی درامدن
fineness
موشکافی صافی
filter disk
قرص صافی
crystal filter
صافی بلورین
filter network
شبکه ی صافی
filter paper
کاغذ صافی
filter flask
بالن صافی
filter condenser
خازن صافی
filrate
از صافی گذراندن
filter crystal
کریستال صافی
filter curve
منحنی صافی
band screen
صافی مخازن
filrate
از صافی گذشتن
filtration
از صافی گذراندن
filter bed
صافی شنی
edge fillter
صافی چاکدار
filtrable
صافی کردنی
filter disc
قرص صافی
filterable
صافی کردنی
filter capacitor
خازن صافی
filter press
صافی فشاری
filter add
کمک صافی
filters
فیلتر صافی
interference filter
صافی پارازیت
acoustic filter
صافی صوتی
light filter
صافی نور
serenity
بی سر وصدایی صافی
gloss
صافی براقی
gas mask canister
صافی گاز
glassiness
صافی زلالی
filter circuit
مدار صافی
filter
صافی پالایه
filter
فیلتر صافی
interference filter
صافی تداخل
interference eliminator
صافی تداخل
accelofilter
صافی سریع
filtering
از صافی گذراندن
leach
از صافی گذراندن
absorbent filter
صافی جذب
differentiating filter
صافی ممیز
filters
صافی پالایه
electric filter
صافی الکتریکی
color killer
صافی رنگ
line filter
صافی همهمه
killer stage
صافی رنگ
porous filter
صافی متخلخل
leach
صافی کردن
oil filter
صافی روغن
polarizing filter
صافی قطبی
scratch filter
صافی پیکاپ
frequency filter
صافی فرکانس
suction filter
صافی مکنده
line filter
صافی شبکه
fuel filter
صافی سوخت
gravel filter
صافی شنی
fuel filter
صافی بنزین
serene
صافی صاف کردن
impedance transforming filter
صافی تبدیل امپدانس
low pass filter
صافی پایین گذر
filtrate
مایع زیر صافی
low frequency filter
صافی فرکانس پایین
high pass filter
صافی بالا گذر
infltrate
از سوراخهای صافی گذراندن
power line filter
صافی جریان برق
filter stick
لوله صافی دار
strainer well
چاه صافی دار
band stop
صافی میان نگذر
flexible oil filter line
لوله صافی روغن
narrow band filter
صافی فلزات باریک
filter insert
دریچه یا مدخل صافی
band pass
صافی میان گذر
corrector
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
nominal filter
صافی به اندازه عبور معین
high pass acoustical filter
صافی صوتی بالا گذر
fluted filter paper
کاغذ صافی چین دار
lawn
مرغزار باپارچه صافی کردن
diesel fuel oil filter
صافی سوخت موتور دیزل
band pass filter circuit
مدار صافی باند پاس
intermediate frequency band filter
صافی باند فرکانس میانی
low pass acoustical filter
صافی پایین گذر صوتی
lawns
مرغزار باپارچه صافی کردن
leach
[liquid formed by leaching]
مایعی که از صافی گرفته شده
[شیمی]
leachate
مایعی که از صافی گرفته شده
[شیمی]
hypostyle hall
[اتاق بزرگ با سقف صافی که ردیفی از ستون ها در آن قرار دارد.]
Indian summers
هوای ارام و خشک و صافی که در اواخر پاییز در شمال ایالات متحده امریکامشاهده میشود
Indian summer
هوای ارام و خشک و صافی که در اواخر پاییز در شمال ایالات متحده امریکامشاهده میشود
altitude/height hold
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
propounder
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
marshaller
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
quick disconnect coupling
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primers
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primer
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
detonators
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonator
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
del credere
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
interceptor
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptors
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
steam fitter
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
distractive
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
vasomotor
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
makgi boowi
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
changer
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
search jammer
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
suppressive
خنثی کننده اتش سرکوب کننده
claqueur
تشویق کننده
[یا هو کننده]
استخدام شده
prepossessing
مجذوب کننده جلب توجه کننده
expostulator
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
sprining charge
خرج چال کننده یا گود کننده
padding
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
antialiasing
تکنیک افزایش دقت نمایش گرافیک کامپیوتری یک روش بکارگیری صافی که باعث فهور خطها و لبههای صاف در محل تصویر صفحه نمایش میشود
stop order
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
preventive
حفافت کننده جلوگیری کننده
acknowledger
تصدیق کننده قبول کننده
gesticulant
اشاره کننده وحرکت کننده
desolator
ویران کننده متروک کننده
vibrator
ارتعاش کننده نوسان کننده
spell binder
مسحور کننده مجذوب کننده
designative
اشاره کننده تعیین کننده
transmitters
منتقل کننده مخابره کننده
desolater
ویران کننده متروک کننده
transmitter
منتقل کننده مخابره کننده
discriminant
تفکیک کننده جدا کننده
oppressive
خورد کننده ناراحت کننده
diverting
سرگرم کننده منحرف کننده
vibrators
ارتعاش کننده نوسان کننده
supplicants
درخواست کننده تضرع کننده
lifter
مرتفع کننده برطرف کننده
accaimer
هلهله کننده تحسین کننده
divider
جدا کننده تقسیم کننده
supplicant
درخواست کننده تضرع کننده
striking force
نیروی تک کننده یا کمین کننده
cogitator
اندیشه کننده مطالعه کننده
presentor
ارائه کننده معرفی کننده
toasters
سرخ کننده برشته کننده
toaster
سرخ کننده برشته کننده
contractive
جمع کننده چوروک کننده
corruptor
فاسد کننده منحرف کننده
insulator
جدا کننده عایق کننده
sniffy
افهار تنفر کننده فن فن کننده
corrupter
فاسد کننده منحرف کننده
modifiers
اصلاح کننده تعدیل کننده
trimmer
دستکاری کننده صاف کننده
coordinator
هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
insulators
جدا کننده عایق کننده
venerator
تکریم کننده ستایش کننده
hangers
اویزان کننده معلق کننده
modulator demodulator
تلفیق کننده- تفکیک کننده
hanger
اویزان کننده معلق کننده
thwarter
خنثی کننده مسدود کننده
thickeners
غلیظ کننده پرپشت کننده
suberter
سرنگون کننده تضعیف کننده
provisioner
تدارک کننده تهیه کننده
presenters
ارائه کننده معرفی کننده
presenter
ارائه کننده معرفی کننده
practicer
تمرین کننده مشق کننده
prosecutor
پیگرد کننده تعقیب کننده
prosecutors
پیگرد کننده تعقیب کننده
intermediaries
وساطت کننده مداخله کننده
intermediary
وساطت کننده مداخله کننده
the producer and the consumer
تولید کننده و مصرف کننده
modifier
اصلاح کننده تعدیل کننده
favourer
یاری کننده مساعدت کننده
homager
تجلیل کننده کرنش کننده
whetstone
تیز کننده تند کننده
thickener
غلیظ کننده پرپشت کننده
fuel cooled oil cooler
خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com