Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 192 (9 milliseconds)
English	Persian
differentiating filter	صافی ممیز
Other Matches
absolute filter	صافی میکرونی صافی میکروسکپی
antivignetting filter	صافی هماهنگ کننده نور صافی تطبیق نور
discriminator	ممیز
verifier	ممیز
scrutineer	ممیز
decimal point	ممیز
radix point	ممیز
surveyors	ممیز
auditors	ممیز
surveyor	ممیز
auditor	ممیز
decimal points	ممیز
distinguished investigated by the	ممیز
auditor general	سر ممیز کل
controller	ممیز
controllers	ممیز
discerning	ممیز
binary point	ممیز
comptroller	ممیز
floating point	با ممیز شناور
decimal point	ممیز اعشار
slashes	نشان ممیز
decimal points	ممیز اعشار
slashed	نشان ممیز
indiscerning	غیر ممیز
slash	نشان ممیز
decimal point	ممیز اعشاری
floating point	ممیز شناور
decimal points	ممیز اعشاری
controllers	حسابدار ممیز
discerning minor	صغیر ممیز
controller	حسابدار ممیز
assessor	ممیز مالیات
fixed point	ممیز ثابت
variable point	با ممیز متغییر
fixed point	با ممیز ثابت
radix point	نقطه ممیز
marker variable	متغیر ممیز
binary point	ممیز دودوئی
assumed decimal point	ممیز عاریتی
binary point	ممیز دودویی
floating point number	عدد با ممیز شناور
floating point constant	ثابت ممیز شناور
fixed point representation	نمایش ممیز ثابت
fixed point arithmetic	حساب ممیز ثابت
fixed point number	عدد با ممیز ثابت
fixed point operation	عملکرد با ممیز ثابت
floating point operation	عملکردبا ممیز شناور
floating point	ممیز شناور [ریاضی]
floating point arithmetic	حساب ممیز شناور
indiscerning minor	صغیر غیر ممیز
floating point operation	عملیات ممیز شناور
hexadecimal point	ممیز شانزده شانزدهی
floating point rutine	روال ممیز شناور
floating point representation	نمایش با ممیز شناور
octal point	ممیز هشت هشتی
actual decimal point	نقطه یا ممیز اعشاری واقعی
floating point number	اعداد ممیز شناور [ریاضی]
0.42 [zero point four two] [zero point forty-two] [forty-two hundreths]	صفر ممیز چهار دو [ریاضی]
point	نقطه گذاری کردن ممیز
floating point notation	نشان گذاری با ممیز شناور
fixed point notation	نشان گذاری با ممیز ثابت
point	ممیز [در کسر اعشاری] [ریاضی]
g flops	یک بیلیون عملیات ممیز شناوردر یک ثانیه
defecator	صافی
oaleaceous	صافی
limpidity	صافی
limpidity or limpidness	صافی
line filter	صافی خط
planeness	صافی
pureness	صافی
scumble	صافی
sleekness	صافی
water filter	صافی اب
filter bed	صافی اب
leach	صافی
colander	صافی
strainer	صافی
strainers	صافی
filters	صافی
absolute filter	صافی صد در صد
colanders	صافی
filter	صافی
smoothness	صافی
frequency filter	صافی فرکانس
interference eliminator	صافی تداخل
filtering	از صافی گذراندن
line filter	صافی همهمه
serenity	بی سر وصدایی صافی
fuel filter	صافی سوخت
gravel filter	صافی شنی
fuel filter	صافی بنزین
filter	صافی پالایه
glassiness	صافی زلالی
gas mask canister	صافی گاز
interference filter	صافی تداخل
interference filter	صافی پارازیت
filters	فیلتر صافی
scratch filter	صافی پیکاپ
filters	صافی پالایه
suction filter	صافی مکنده
filter	فیلتر صافی
porous filter	صافی متخلخل
polarizing filter	صافی قطبی
petrol filter	صافی بنزین
leach	صافی کردن
leach	از صافی گذراندن
light filter	صافی نور
line filter	صافی شبکه
noise filter	صافی همهمه
nominal filter	صافی میکرونی
oil filter	صافی روغن
gloss	صافی براقی
filterable	صافی کردنی
filter packing	لایی صافی
filter packing	پوشش صافی
filter network	شبکه ی صافی
filter characteristic	مشخصه صافی
electric filter	صافی الکتریکی
filter circuit	مدار صافی
edge fillter	صافی چاکدار
filter condenser	خازن صافی
filter chock	چوک صافی
filter paper	کاغذ صافی
filtrable	صافی کردنی
filtration	از صافی گذراندن
filrate	از صافی گذشتن
filter add	کمک صافی
acoustic filter	صافی صوتی
filter bed	صافی شنی
filter capacitor	خازن صافی
filter press	صافی فشاری
filter crystal	کریستال صافی
filter curve	منحنی صافی
accelofilter	صافی سریع
filrate	از صافی گذراندن
purity	صافی پاکدامنی
fineness	موشکافی صافی
break even	صافی درامدن
crystal filter	صافی بلورین
color killer	صافی رنگ
filter layer	لایه صافی
absorbent filter	صافی جذب
filter disc	قرص صافی
band screen	صافی مخازن
filter disk	قرص صافی
killer stage	صافی رنگ
filter flask	بالن صافی
power line filter	صافی جریان برق
filtrate	مایع زیر صافی
strainer well	چاه صافی دار
flexible oil filter line	لوله صافی روغن
serene	صافی صاف کردن
low frequency filter	صافی فرکانس پایین
band pass	صافی میان گذر
high pass filter	صافی بالا گذر
filter insert	دریچه یا مدخل صافی
integrating filter	صافی جمع کننده
low pass filter	صافی پایین گذر
infltrate	از سوراخهای صافی گذراندن
band stop	صافی میان نگذر
narrow band filter	صافی فلزات باریک
impedance transforming filter	صافی تبدیل امپدانس
filter stick	لوله صافی دار
diesel fuel oil filter	صافی سوخت موتور دیزل
band pass filter circuit	مدار صافی باند پاس
lawns	مرغزار باپارچه صافی کردن
intermediate frequency band filter	صافی باند فرکانس میانی
lawn	مرغزار باپارچه صافی کردن
low pass acoustical filter	صافی پایین گذر صوتی
fluted filter paper	کاغذ صافی چین دار
nominal filter	صافی به اندازه عبور معین
high pass acoustical filter	صافی صوتی بالا گذر
leachate	مایعی که از صافی گرفته شده [شیمی]
leach [liquid formed by leaching]	مایعی که از صافی گرفته شده [شیمی]
hypostyle hall	[اتاق بزرگ با سقف صافی که ردیفی از ستون ها در آن قرار دارد.]
characteristically	صفت اختصاصی یا ممیز نشان ویژه علامت مشخصه مشخصه
characteristic	صفت اختصاصی یا ممیز نشان ویژه علامت مشخصه مشخصه
0.02 mm - Nought-point-nought-two millimetres [British E]	صفر ممیز صفر دو میلیمتر [ریاضی] [فیزیک] [مهندسی]
0.02 mm - Point-zero-two millimeters [American E]	صفر ممیز صفر دو میلیمتر [ریاضی] [فیزیک] [مهندسی]
normalizes	تنظیم نما و کسر یک کمیت ممیز شناور به گونهای که کسر در یک محدوده معین شدهای باشد
normalised	تنظیم نما و کسر یک کمیت ممیز شناور به گونهای که کسر در یک محدوده معین شدهای باشد
normalises	تنظیم نما و کسر یک کمیت ممیز شناور به گونهای که کسر در یک محدوده معین شدهای باشد
normalising	تنظیم نما و کسر یک کمیت ممیز شناور به گونهای که کسر در یک محدوده معین شدهای باشد
normalize	تنظیم نما و کسر یک کمیت ممیز شناور به گونهای که کسر در یک محدوده معین شدهای باشد
Indian summers	هوای ارام و خشک و صافی که در اواخر پاییز در شمال ایالات متحده امریکامشاهده میشود
Indian summer	هوای ارام و خشک و صافی که در اواخر پاییز در شمال ایالات متحده امریکامشاهده میشود
assumed decimal point	ممیز فرضی نقطه اعشار فرضی
mflops	یک میلیون عملیات ممیز شناور در ثانیه یک میلیون عملکرد با ممیزشناور در ثانیه Per Operation FloatingPoint illion
antialiasing	تکنیک افزایش دقت نمایش گرافیک کامپیوتری یک روش بکارگیری صافی که باعث فهور خطها و لبههای صاف در محل تصویر صفحه نمایش میشود
cullender	صافی- ابکش- پالودن-ابکش کردن- صاف کردن

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com