Dictiornary-Farsi | صافی مکنده | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 148 (8 milliseconds)

English	Persian
suction filter	صافی مکنده


Other Matches

haustellate	دارای الت مکنده مربوط به حشرات مکنده مساعد برای مکیدن
absolute filter	صافی میکرونی صافی میکروسکپی
antivignetting filter	صافی هماهنگ کننده نور صافی تطبیق نور
haustellate	مکنده
exhauster	مکنده
aspirator	مکنده
haustorial	مکنده
suctorial	مکنده
eductor	مکنده
air ejector	مکنده هوا
suction pump	تلمبه مکنده
suction pipe	لوله مکنده
suction hose	شیلنگ مکنده
exhaust fan	بادبزن مکنده
interphase transformer	پیچک مکنده
suction hose	لوله پلاستیکی اب مکنده
airbreathing missile	موشک مکنده هوا
suckers	الت مکنده تولیدکردن
sucking louse	شپش یا حشره مکنده
sucker	الت مکنده تولیدکردن
vaccum cleaner	مکنده گرد و خاک
rostellum	منقار مکنده شپش
sand dredger	ماشین مکنده ماسه
suckers	حیوان یا عضویا الت مکنده
sucker	حیوان یا عضویا الت مکنده
lygus bug	انواع حشرات کوچک مکنده
haustorium	الت مکنده گیاه انگلی
variable inlet	ورودی متغیر موتور مکنده هوا
haustellum	الت مکنده حشرات یاسخت پوستان
air brush	برس و مکنده هوایی جهت گرفت پرز اضافی و ذرات زائد فرش
defecator	صافی
oaleaceous	صافی
pureness	صافی
filter bed	صافی اب
line filter	صافی خط
leach	صافی
limpidity	صافی
scumble	صافی
planeness	صافی
colanders	صافی
sleekness	صافی
limpidity or limpidness	صافی
filters	صافی
absolute filter	صافی صد در صد
filter	صافی
smoothness	صافی
colander	صافی
water filter	صافی اب
strainer	صافی
strainers	صافی
frequency filter	صافی فرکانس
interference eliminator	صافی تداخل
fuel filter	صافی سوخت
edge fillter	صافی چاکدار
gravel filter	صافی شنی
glassiness	صافی زلالی
gas mask canister	صافی گاز
filter layer	لایه صافی
fineness	موشکافی صافی
fuel filter	صافی بنزین
interference filter	صافی تداخل
interference filter	صافی پارازیت
porous filter	صافی متخلخل
polarizing filter	صافی قطبی
petrol filter	صافی بنزین
nominal filter	صافی میکرونی
noise filter	صافی همهمه
oil filter	صافی روغن
line filter	صافی شبکه
line filter	صافی همهمه
light filter	صافی نور
leach	از صافی گذراندن
leach	صافی کردن
scratch filter	صافی پیکاپ
filter	صافی پالایه
differentiating filter	صافی ممیز
electric filter	صافی الکتریکی
break even	صافی درامدن
filter network	شبکه ی صافی
filter packing	پوشش صافی
filter packing	لایی صافی
filter paper	کاغذ صافی
filter press	صافی فشاری
filterable	صافی کردنی
crystal filter	صافی بلورین
killer stage	صافی رنگ
color killer	صافی رنگ
filter	فیلتر صافی
filters	صافی پالایه
filters	فیلتر صافی
filtering	از صافی گذراندن
serenity	بی سر وصدایی صافی
purity	صافی پاکدامنی
gloss	صافی براقی
absorbent filter	صافی جذب
accelofilter	صافی سریع
acoustic filter	صافی صوتی
band screen	صافی مخازن
filtrable	صافی کردنی
filter bed	صافی شنی
filter characteristic	مشخصه صافی
filter chock	چوک صافی
filter condenser	خازن صافی
filter circuit	مدار صافی
filter crystal	کریستال صافی
filter curve	منحنی صافی
filter disc	قرص صافی
filter disk	قرص صافی
filter capacitor	خازن صافی
filter add	کمک صافی
filtration	از صافی گذراندن
filrate	از صافی گذشتن
filrate	از صافی گذراندن
filter flask	بالن صافی
filtrate	مایع زیر صافی
filter insert	دریچه یا مدخل صافی
band pass	صافی میان گذر
strainer well	چاه صافی دار
serene	صافی صاف کردن
filter stick	لوله صافی دار
flexible oil filter line	لوله صافی روغن
integrating filter	صافی جمع کننده
band stop	صافی میان نگذر
power line filter	صافی جریان برق
high pass filter	صافی بالا گذر
low pass filter	صافی پایین گذر
low frequency filter	صافی فرکانس پایین
impedance transforming filter	صافی تبدیل امپدانس
infltrate	از سوراخهای صافی گذراندن
narrow band filter	صافی فلزات باریک
fluted filter paper	کاغذ صافی چین دار
high pass acoustical filter	صافی صوتی بالا گذر
nominal filter	صافی به اندازه عبور معین
band pass filter circuit	مدار صافی باند پاس
lawn	مرغزار باپارچه صافی کردن
lawns	مرغزار باپارچه صافی کردن
intermediate frequency band filter	صافی باند فرکانس میانی
diesel fuel oil filter	صافی سوخت موتور دیزل
low pass acoustical filter	صافی پایین گذر صوتی
leachate	مایعی که از صافی گرفته شده [شیمی]
leach [liquid formed by leaching]	مایعی که از صافی گرفته شده [شیمی]
variable geometry engine	موتور مکنده هوای مافوق صوت که بمنظور افزایش راندمان نه تنها شکل ومساحت دهانه ورودی ونازل خروجی بلکه مسیرجریان داخل موتور نیز تغییرکند
hypostyle hall	[اتاق بزرگ با سقف صافی که ردیفی از ستون ها در آن قرار دارد.]
Indian summer	هوای ارام و خشک و صافی که در اواخر پاییز در شمال ایالات متحده امریکامشاهده میشود
Indian summers	هوای ارام و خشک و صافی که در اواخر پاییز در شمال ایالات متحده امریکامشاهده میشود
antialiasing	تکنیک افزایش دقت نمایش گرافیک کامپیوتری یک روش بکارگیری صافی که باعث فهور خطها و لبههای صاف در محل تصویر صفحه نمایش میشود
cullender	صافی- ابکش- پالودن-ابکش کردن- صاف کردن