Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 149 (2 milliseconds)
English	Persian
line filter	صافی همهمه
noise filter	صافی همهمه
Other Matches
absolute filter	صافی میکرونی صافی میکروسکپی
antivignetting filter	صافی هماهنگ کننده نور صافی تطبیق نور
buzzed	همهمه
noises	همهمه
noise	همهمه
buzzing	همهمه
buzzes	همهمه
ructions	همهمه
buzz	همهمه
background noise	همهمه
tumultuous	پر همهمه
tumult	همهمه
hurly	همهمه
ruction	همهمه
uproar	همهمه
hullabaloos	خروش همهمه
stray	جریان همهمه گر
straying	جریان همهمه گر
humming	همهمه گری
strays	جریان همهمه گر
uproariously	پر همهمه پرسروصدا
uproarious	پر همهمه پرسروصدا
hullabaloo	خروش همهمه
noise limiter	همهمه کاه
schottky noise	همهمه شوتکی
noise reducing antenna system	انتن ضد همهمه
noise silencer	خاموشگر همهمه
ruckus	اشوب همهمه
signal to noise ratio	نسبت پیام به همهمه
colander	صافی
oaleaceous	صافی
line filter	صافی خط
limpidity or limpidness	صافی
limpidity	صافی
leach	صافی
filter bed	صافی اب
defecator	صافی
colanders	صافی
strainers	صافی
pureness	صافی
absolute filter	صافی صد در صد
planeness	صافی
strainer	صافی
smoothness	صافی
filter	صافی
filters	صافی
scumble	صافی
sleekness	صافی
water filter	صافی اب
glassiness	صافی زلالی
interference eliminator	صافی تداخل
interference filter	صافی تداخل
line filter	صافی شبکه
gravel filter	صافی شنی
gas mask canister	صافی گاز
fuel filter	صافی بنزین
filter flask	بالن صافی
fuel filter	صافی سوخت
frequency filter	صافی فرکانس
fineness	موشکافی صافی
filter disk	قرص صافی
filter disc	قرص صافی
filter curve	منحنی صافی
filter crystal	کریستال صافی
interference filter	صافی پارازیت
gloss	صافی براقی
scratch filter	صافی پیکاپ
porous filter	صافی متخلخل
polarizing filter	صافی قطبی
petrol filter	صافی بنزین
oil filter	صافی روغن
nominal filter	صافی میکرونی
light filter	صافی نور
leach	از صافی گذراندن
leach	صافی کردن
suction filter	صافی مکنده
color killer	صافی رنگ
filter paper	کاغذ صافی
absorbent filter	صافی جذب
filter press	صافی فشاری
filter layer	لایه صافی
filterable	صافی کردنی
filtrable	صافی کردنی
filter packing	لایی صافی
filter packing	پوشش صافی
filter network	شبکه ی صافی
killer stage	صافی رنگ
crystal filter	صافی بلورین
break even	صافی درامدن
acoustic filter	صافی صوتی
accelofilter	صافی سریع
differentiating filter	صافی ممیز
edge fillter	صافی چاکدار
electric filter	صافی الکتریکی
purity	صافی پاکدامنی
filter	صافی پالایه
filters	فیلتر صافی
filters	صافی پالایه
filter	فیلتر صافی
filter characteristic	مشخصه صافی
filter chock	چوک صافی
filter circuit	مدار صافی
filter condenser	خازن صافی
band screen	صافی مخازن
filter capacitor	خازن صافی
filter bed	صافی شنی
filter add	کمک صافی
filrate	از صافی گذراندن
filrate	از صافی گذشتن
filtration	از صافی گذراندن
serenity	بی سر وصدایی صافی
filtering	از صافی گذراندن
strainer well	چاه صافی دار
band stop	صافی میان نگذر
serene	صافی صاف کردن
band pass	صافی میان گذر
power line filter	صافی جریان برق
low pass filter	صافی پایین گذر
high pass filter	صافی بالا گذر
impedance transforming filter	صافی تبدیل امپدانس
integrating filter	صافی جمع کننده
low frequency filter	صافی فرکانس پایین
infltrate	از سوراخهای صافی گذراندن
flexible oil filter line	لوله صافی روغن
filtrate	مایع زیر صافی
filter stick	لوله صافی دار
narrow band filter	صافی فلزات باریک
filter insert	دریچه یا مدخل صافی
nominal filter	صافی به اندازه عبور معین
fluted filter paper	کاغذ صافی چین دار
high pass acoustical filter	صافی صوتی بالا گذر
lawn	مرغزار باپارچه صافی کردن
band pass filter circuit	مدار صافی باند پاس
low pass acoustical filter	صافی پایین گذر صوتی
diesel fuel oil filter	صافی سوخت موتور دیزل
lawns	مرغزار باپارچه صافی کردن
intermediate frequency band filter	صافی باند فرکانس میانی
leach [liquid formed by leaching]	مایعی که از صافی گرفته شده [شیمی]
leachate	مایعی که از صافی گرفته شده [شیمی]
hums	همهمه کردن صدا کردن
hum	همهمه کردن صدا کردن
hummed	همهمه کردن صدا کردن
hypostyle hall	[اتاق بزرگ با سقف صافی که ردیفی از ستون ها در آن قرار دارد.]
Indian summers	هوای ارام و خشک و صافی که در اواخر پاییز در شمال ایالات متحده امریکامشاهده میشود
Indian summer	هوای ارام و خشک و صافی که در اواخر پاییز در شمال ایالات متحده امریکامشاهده میشود
antialiasing	تکنیک افزایش دقت نمایش گرافیک کامپیوتری یک روش بکارگیری صافی که باعث فهور خطها و لبههای صاف در محل تصویر صفحه نمایش میشود
cullender	صافی- ابکش- پالودن-ابکش کردن- صاف کردن

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com