English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 195 (9 milliseconds)
English Persian
table talk صحبتهای خصوصی و غیررسمی در سر میز غذا مفاوضه
Other Matches
curtain lecture صحبتهای خصوصی زن وشوهر
curtain lecture صحبتهای پشت پرده
private automatic branch exchange رد و بدل کننده شعبهای اتومات خصوصی مبادله انشعاب خودکار خصوصی
extrajudicial غیررسمی
inofficial غیررسمی
informal غیررسمی
de facto غیررسمی
choose up game بازی غیررسمی
off hand game بازی غیررسمی
free-and-easy غیررسمی غیرجدی
sand lot بازی غیررسمی
informally بطور غیررسمی
informal education اموزش غیررسمی
scrambles tournament مسابقههای غیررسمی
informal test ازمون غیررسمی
choose up یارگیری در بازی غیررسمی
informal design review مرور غیررسمی طرح
courtesy runner بازیگر سهیم در بازیهای غیررسمی
accord پیمان غیررسمی بین المللی
accorded پیمان غیررسمی بین المللی
accords پیمان غیررسمی بین المللی
kaffeeklatsch صحبت دوستانه یامذاکرات غیررسمی
mulligan ضربه ازاد در بازی غیررسمی گلف
Nassau روش شرط بندی در بازی غیررسمی گلف
shinny نوعی بازی هاکی غیررسمی در صحرا و بیابان
post card کارت غیررسمی که تمبر روی ان چسبانده بجای کارت پستال است
pope young round مسابقه غیررسمی با 6 تیر ازمسافتهای 02 تا 08 متری با تیر و کمان
pourparler جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
pourparley جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
private line خط خصوصی
informal خصوصی
personal خصوصی
subrosa خصوصی
private خصوصی
privates خصوصی
jackes خصوصی
off the record <idiom> خصوصی
necessary house خصوصی
private consumption مصرف خصوصی
passkey کلید خصوصی
paticular خصوصی بابت
private corporation شرکت خصوصی
private cost هزینه خصوصی
private debt بدهی خصوصی
private deed سند خصوصی
private company شرکت خصوصی
private borrowing استقراض خصوصی
private benefits منافع خصوصی
camarin نیایشگاه خصوصی
party lines خط خصوصی تلفن
private agreement قرارداد خصوصی
praivate ownership مالکیت خصوصی
private employees کارکنان خصوصی
private enterprises موسسات خصوصی
privatized خصوصی کردن
privatize خصوصی کردن
privatization خصوصی کردن
privatising خصوصی کردن
privatises خصوصی کردن
privatised خصوصی کردن
private eyes کارآگاه خصوصی
private eye کارآگاه خصوصی
privatizes خصوصی کردن
privatizing خصوصی کردن
private tuition تدریس خصوصی
extra tuition تدریس خصوصی
private lessons تدریس خصوصی
apsidiole نیایشگاه خصوصی
very own <adj.> خصوصی [شخصی]
pillow talk حرفهای خصوصی
Citizens' Band باند خصوصی
private saving پس انداز خصوصی
private property دارائیهای خصوصی
private property مالکیت خصوصی
private ownership مالکیت خصوصی
private law حقوق خصوصی
private finance مالیه خصوصی
private institutions موسسات خصوصی
private talk صحبت خصوصی
private treaty معامله خصوصی
special relativity نسبیت خصوصی
semiprivate نیمه خصوصی
relator شاکی خصوصی
relator مدعی خصوصی
quasi private نیمه خصوصی
quasi private شبه خصوصی
proprietary company شرکت خصوصی
privately leased line خط اجارهای خصوصی
private tutoring [American E] تدریس خصوصی
closets گنجه خصوصی
private enterprise شرکت خصوصی
private enterprise عمل خصوصی
tutored معلم خصوصی
tutor معلم خصوصی
private detective کاراگاه خصوصی
private detectives کاراگاه خصوصی
private investigator کاراگاه خصوصی
privy خصوصی محرمانه
privately بطور خصوصی
party line خط خصوصی تلفن
closeted گنجه خصوصی
closeting گنجه خصوصی
private sector بخش خصوصی
closet گنجه خصوصی
tutors معلم خصوصی
personal منقول خصوصی
subjective فاعلی خصوصی
backstage محرمانه خصوصی
in petto بطور خصوصی
off-the-record محرمانه و خصوصی
off the record محرمانه و خصوصی
casket نامه خصوصی
privates اختصاصی خصوصی
caskets نامه خصوصی
private اختصاصی خصوصی
private schools اموزشگاه خصوصی
private school اموزشگاه خصوصی
tutorials درس خصوصی دادن به
to be privately insured بیمه خصوصی داشتن
jurists متخصص حقوق خصوصی
to give private lessons درس خصوصی دادن
tutor درس خصوصی دادن به
behind the stage <adj.> <adv.> خصوصی [اصطلاح مجازی]
special theory of relativity نظریه نسبیت خصوصی
tutored درس خصوصی دادن به
tutorial درس خصوصی دادن به
sitting in camera جلسه خصوصی دادگاه
tutors درس خصوصی دادن به
to have private insurance [cover] بیمه خصوصی داشتن
backside عقب هر چیزی خصوصی
private rate of return نرخ بازده خصوصی
private rate of discount نرخ تنزیل خصوصی
private branch exchange مبادله انشعاب خصوصی
private enterprise اقتصاد بخش خصوصی
jurist متخصص حقوق خصوصی
principle of exclusion در مورد کالاهای خصوصی
personal staff ستاد خصوصی فرمانده
backsides عقب هر چیزی خصوصی
pbx تبادل انشعاب خصوصی
private broadcasting پخش برنامه خصوصی
objectives علمی و بدون نظر خصوصی
objective علمی و بدون نظر خصوصی
To have selfish motives . to have an axe to grind. غرض شخصی ( خصوصی ) داشتن
with average شامل خسارات خصوصی وجزئی
marginal net private product محصول خصوصی نهائی خالص
palor اطاق برای گفتگو خصوصی
private enterprise اقتصاد ازاد موسسه خصوصی
private international law حقوق بین الملل خصوصی
privy purse اعتبارمخصوص هزینههای خصوصی پادشاه
to keep one's feet on the ground <idiom> علمی ماندن و بدون نظر خصوصی
committee هیئت بررسی انجمن جلسه خصوصی
offstage خارج از صحنه نمایش درزندگی خصوصی
committees هیئت بررسی انجمن جلسه خصوصی
croquet بازی غیررسمی روی چمن با چوبی شبیه چوب چوگان و گویهای چوبی و 9 دروازه فلزی و 2 میله بصورت دور کردن گوی حریف با ضربه بوسیله تماس با گوی خود
to tutor somebody in English به کسی درس خصوصی در زبان انگلیسی دادن
privilege cab درشگه کرایهای که حق دارددر جاهای خصوصی بایستد
behind the scenes در پشت پرده دارای اطلاعات خصوصی یا خارجی
personals بندهایی از روزنامه که درباره اشخاص خصوصی نوشته میشود
pabx Exchange AutomaticBranch Private تبادل انشعاب خودکار خصوصی
qui tam action دعوی کیفری که واجد جنبه عمومی و خصوصی باشد
toll traverse وجهی که برای عبور از املاک خصوصی پرداخت میشود
eminent domain قدرت حکومت برای استفاده از اموال خصوصی جهت عموم
introduced شبکه کامپیوترهای خصوصی در یک شرکت که توابع یکسانی را برای اینترنت انجام می دهند.
ante-chapel [قسمتی از نیایشگاه خصوصی شبیه گوشواره عرضی کلیسا با فضار ورودی مجزا]
introduce شبکه کامپیوترهای خصوصی در یک شرکت که توابع یکسانی را برای اینترنت انجام می دهند.
introducing شبکه کامپیوترهای خصوصی در یک شرکت که توابع یکسانی را برای اینترنت انجام می دهند.
introduces شبکه کامپیوترهای خصوصی در یک شرکت که توابع یکسانی را برای اینترنت انجام می دهند.
crowding out effect نرخ بهره را بالامیبرد و سبب کاهش هزینههای سرمایه گذاری خصوصی در اقتصاد میشود
Big Brother دولت یا هر سازمانی که در امور خصوصی و داخلی مردم دخالت و جاسوسی کند و آنها را سختمهار نماید
Internet می را می سازد که اینترنت و اتصالات فروش را آماده میکند تا کاربران خصوصی به آنها دسترسی داشته باشند
blind dialling توانایی مودم برای شماره گیری حتی وقتی که خط به نظر خراب است با استفاده از برخی خط وط خصوصی
crowding out effect اندیشهای که استقراض بسیار زیاد دولت وجوه قابل دسترس وام گیرندگان خصوصی را کاهش میدهد
led یک واحد نمایش الفبا عددی متداول که هر گاه با ولتاژبه خصوصی تغذیه شود می درخشد دیود ناشر نور
CB مخفف وابسته به امواج رادیویی که برای استفادهی افراد عادی که میخواهند با فرستندهی خصوصی مخابره کنند کنارگذاشته شده است
condemnation ملی کردن یا مصادره کردن اموال خصوصی به منظوراستفادههای عام المنفعه محکومیت
condemnations ملی کردن یا مصادره کردن اموال خصوصی به منظوراستفادههای عام المنفعه محکومیت
denationalization تبدیل مجدد مالکیت عمومی به مالکیت خصوصی بازگشت به وضع قبل از ملی کردن
I was tipped off . به من رساندند (خصوصی خبر دادند ؟محرمانه اطلاع دادند )
dediction of way هر گاه راهی واقع در ملک خصوصی فردی به مدت 02سال مورد استفاده عموم باشد جزء اموال عمومی تلقی خواهد شد
conflict of lows در حقوق بین الملل خصوصی مطرح میشود و منظور مغایرت قوانین داخلی با قوانین خارجی است
dedications اهداء کردن اهداء وقف بر مصالح عامه اختصاص اموال خصوصی جهت مصارف و منافع عمومی
dedication اهداء کردن اهداء وقف بر مصالح عامه اختصاص اموال خصوصی جهت مصارف و منافع عمومی
personal column ستون فردی ستون خصوصی در روزنامه
pin money وجهی که شوهر به همسر خود برای حوایج خصوصی و شخصیش می پردازد و زن با صرف ان باید وضع فاهری خود رامتناسب با موقعیت اجتماعی شوهرش بیاراید
private automatic branch exchange یک سیستم تلفن سوئیچینگ خودکار خصوصی که در یک شرکت مخابرات تلفنی رافراهم می اورد و انتقال مکالمه ها را به درون شبکه تلفن عمومی یا خارج از ان کنترل میکند
communications stallite corporation یک شرکت تحت مالکیت خصوصی است که امتیاز ان توسط کنگره ایالات متحده امریکا به منظور مخابره سیگنالهای صوتی وتلویزیونی و تصویری ماهواره صادر شده است
international finance corporation شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
ISP شرکتی که حاوی یکی از اتصالات داغی است که اتصالات اینترنت و فروش را ممکن می سازد تا کاربران خصوصی از طریق آن به اینترنت دستیابی داشته باشند
privacy قانونی که کاربران غیر محغاز نمیتوانند درباره افراد خصوصی از پایگاه داده ها داده دریافت کنند یا هر شخص فقط میتواند اطلاعات مربوط به خودش را در پایگاه داده بداند
trust تاسیس به خصوصی است در حقوق انگلوساکسون که در ان شخصی مالی را به شخص دیگری منتقل میکند واین شخص متعهد میشودامور خاصی را نسبت به شخص ثالث انجام دهد و یابه طور کلی اموری را که مورد نظر موسس بوده بجااورد
trusted تاسیس به خصوصی است در حقوق انگلوساکسون که در ان شخصی مالی را به شخص دیگری منتقل میکند واین شخص متعهد میشودامور خاصی را نسبت به شخص ثالث انجام دهد و یابه طور کلی اموری را که مورد نظر موسس بوده بجااورد
trusts تاسیس به خصوصی است در حقوق انگلوساکسون که در ان شخصی مالی را به شخص دیگری منتقل میکند واین شخص متعهد میشودامور خاصی را نسبت به شخص ثالث انجام دهد و یابه طور کلی اموری را که مورد نظر موسس بوده بجااورد
mixed capitalism نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
firewall سیستم امنیتی سخت افزار یا نرم افزار بین سرور یا اینترنیت و اینترنت عمومی . سیستم اجازه عبور اطلاعات به اینترنت را میدهد ولی داده ورودی را بررسی میکند پیش از ارسال آن به سرور خصوصی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com