Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English
Persian
aside
صحبت تنها
asides
صحبت تنها
Other Matches
solo
تنها
lonelier
تنها
loneliest
تنها
lonely
تنها
solitary
تنها
recluse
تنها
solos
تنها
by one,s self
تنها
single-handed
تنها
exclusive
تنها
recluses
تنها
single
تنها
lone
تنها
uniquely
تنها
unique
تنها
only
تنها
mere
تنها
merest
تنها
just
تنها
out in the cold
<idiom>
تنها
solitarily
تنها
single line
خط تنها
soles
تنها
solus
تنها
by oneself
تنها
sole
تنها
siolus
تنها
by yourself
تنها
alone
تنها
unaccompanied
تنها
by it self
تنها
single handed
تنها
bread alone
تنها نان
soli
تنها خوانان
lone electron
الکترون تنها
leave alone
تنها گذاردن
he alone went
تنها اورفت
to pull a lone oar
تنها کارکردن
lonesome
تنها وبیکس
sole argument
تنها دلیل
strand
تنها گذاشتن
singly
تنها انفرادا
bare handed
دست تنها
single
تنها یک نفری
fly by the seat of one's pants
<idiom>
دست تنها
read only
تنها خواندنی
wirte only
تنها نوشتن
single haneded
دست تنها
strands
تنها گذاشتن
Do not leave me alone.
من را تنها نگذار.
soles
تنها انحصاری
sole
تنها انحصاری
sole
شالوده تنها
soles
شالوده تنها
to live to oneself
تنها زندگی کردن
lone pair electron
زوج الکترون تنها
but
نه تنها بطور محض
to reckon with out one's host
تنها به قاضی رفتن
to pull a lone oar
تنها پارو زدن
To go alone to the judge .
<proverb>
تنها به قاضى رفتن.
adhoc
تنها به این منظور
leave in the lurch
<idiom>
دست تنها گذاشتن
lonely hearts
تنها و جویای همدم
kick back
<idiom>
تنها استراحت کردن
monological
تنها سخن گو خودگووخودشنو
not only he came but
نه تنها امد بلکه
out of pure mischief
تنها از روی بدجنسی
Come along and keep me company.
بامن بیا تا تنها نباشم
one-track mind
<idiom>
تنها به یک چیز فکر کردن
fair-weather friend
<idiom>
شخصی که تنها دوست است
lip service
<idiom>
تنها زبونی موافقت کردن
zoon
تنها محصول یک نطفه واحد
par for the course
<idiom>
تنها چیزیکه انتظار داشته
rat race
<idiom>
رها کردن ،تنها گذاشتن
baring the king
تنها کردن شاه شطرنج
photon
تنها یک الکترون تابش شود
bare king
شاه تنها یا بی یاور شطرنج
tapping
ضربه محکم که تنها یک میله را جا بگذارد
live out of a suitcase
<idiom>
تنها بایک چمدان زندگی کردن
His only aim and object is to make afortune .
تنها قصدش پولدار شدن است
endorsement in blank
فهر نویسی به وسیله امضاء تنها
Leave her alone.
اورا تنها (بحال خود ) بگذار
i was reserved for it
تنها برای من مقدر شده بود
i rely solely on god...
تنها به خدا تکیه ... دارم وبس
tapped
ضربه محکم که تنها یک میله را جا بگذارد
i did it only for your sake
تنها به خاطرشما این کار را کردم
tap
ضربه محکم که تنها یک میله را جا بگذارد
colloquy
صحبت
colloquies
صحبت
mouthing
صحبت
talked
صحبت
parle
صحبت
confabulation
صحبت
collocutor
هم صحبت
chitchat
صحبت
mouths
صحبت
talk
صحبت
mouthed
صحبت
mouth
صحبت
converse
صحبت
talks
صحبت
conversed
صحبت
converses
صحبت
conversing
صحبت
peripheral
و تنها محدود به سرعت مدار الکترونیکی است
You alone can help me.
تنها (فقط )شما می توانید کمکم کنید
This is the only way to guarantee that ...
تنها راه برای تضمین این است که ...
only death does not tell lies
تنها مرگ است که دروغ نمی گوید
monarchs
پادشاه یا ملکهای که تنها درکشوری سلطنت میکند
monarch
پادشاه یا ملکهای که تنها درکشوری سلطنت میکند
My only problem is money .
تنها گرفتاریم پول است ( محتاج آن هستم )
talk up
<idiom>
صحبت درمورد
shoptald
صحبت بازاری
well-spoken
خوش صحبت
telephone frequency
فرکانس صحبت
speaks
صحبت کردن
conversationalists
خوش صحبت
well spoken
خوش صحبت
conversationalist
خوش صحبت
chitchat
صحبت کوتاه
articulate
ماهر در صحبت
articulates
ماهر در صحبت
dialogues
گفتگو صحبت
duologue
صحبت دونفری
chatty
خوش صحبت
coze
صحبت خودمانی
conversationist
خوش صحبت
conversable
خوش صحبت
my inter locvtor
طرف صحبت من
confabulate
صحبت کردن
articulating
ماهر در صحبت
private talk
صحبت خصوصی
dialogue
گفتگو صحبت
speech
صحبت نطق
talks
صحبت کردن
to talk
[to]
صحبت کردن
[با]
talk
صحبت کردن
sniffles
صحبت تودماغی
cross talk
تداخل صحبت
talked
صحبت کردن
nattering
صحبت دوستانه
natters
صحبت دوستانه
pillow talk
صحبت خودمانی
sniffling
صحبت تودماغی
natter
صحبت دوستانه
speak
صحبت کردن
chit-chat
صحبت کوتاه
speeches
صحبت نطق
chit chat
صحبت کوتاه
sniffle
صحبت تودماغی
She refused to open her oips .
لب به صحبت بازنکرد
nattered
صحبت دوستانه
sniffled
صحبت تودماغی
HD
ارسال داده تنها در یک جهت روی کانال یک سویه
tuners
زیردستگاهی که تنها فرکانس مطلوب را گرفته و بقیه را ردمیکند
I am obsessed by fear of unemployment .
تنها فکرم نگرانی از بیکاری ( عدم اشتغال ) است
tuner
زیردستگاهی که تنها فرکانس مطلوب را گرفته و بقیه را ردمیکند
letter-box company
شرکتی
[درپناهگاه مالیاتی]
که تنها صندوق پستی دارد
There is some talk of his resigning.
صحبت از استعفای اوست
to speak
[about]
صحبت کردن
[در باره]
To refer to implicitly. To hint.
درپرده صحبت کردن
cramp one's style
<idiom>
محدودکردن صحبت یارفتارشخصی
monolog
تک سخنگویی صحبت یک نفری
To talk in measured terms . To talk slowly.
شمرده صحبت کردن
At this point of the conversation.
صحبت که به اینجا رسید
Sh spoke in such a way that…
طوری صحبت کرد که
To pay money. To make a payment.
بی پرده صحبت کردن
go on
<idiom>
زیادی صحبت کردن
to switch on
طرف صحبت کردن
tell (someone) off
<idiom>
با عصبانیت صحبت کردن
take exception to
<idiom>
مخاف صحبت کردن
waste one's breath
<idiom>
بی نتیجه صحبت کردن
weigh one's words
<idiom>
مراقب صحبت بودن
hold forth
<idiom>
صحبت کردن درمورد
harp on
<idiom>
بانارضایتی صحبت کردن
to speak to somebody
با کسی صحبت کردن
They have got engrossed in conversation .
صحبت آها گه انداخته
To speak elaborately.
با آب وتاب صحبت کردن
To speak with freedom.
آزادانه صحبت کردن .
whispery
اهسته صحبت کننده
monologue
تک سخنگویی صحبت یک نفری
hobnobbing
صحبت دوستانه کردن
hobnobs
صحبت دوستانه کردن
blather
صحبت بی معنی واحمقانه
sniffle
تودماغی صحبت کردن
sniffle
با فن فن صحبت یاگریه کردن
sniffled
تودماغی صحبت کردن
pipe up
<idiom>
بلندتر صحبت کردن
sniffled
با فن فن صحبت یاگریه کردن
to speak candidly
<idiom>
بی پرده صحبت کردن
sniffles
تودماغی صحبت کردن
sniffles
با فن فن صحبت یاگریه کردن
sniffling
تودماغی صحبت کردن
sniffling
با فن فن صحبت یاگریه کردن
dialog
صحبت با شخص دیگر
geste
کار نمایان هم صحبت
dialogue
صحبت با شخص دیگر
hobnobbed
صحبت دوستانه کردن
interlocutor
طرف صحبت هم سخن
interlocutors
طرف صحبت هم سخن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com