English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
phonemes صداهای ساده
Other Matches
simple design طرف کف ساده [هرگاه قسمتی و تمام فرش را بصورت ساده و بدون هیچگونه طرحی می بافند. نمونه آن فرش قائنات یا آستان قدس است که فضای بین لچک و ترنج کف ساده و قرمز می باشد.]
pure tones صداهای خالص
primary vowel sounds صداهای اصلی
basic یک زبان برنامه نویسی ساده از نظراموزش و بکارگیری و دارای فهرست کوچکی از دستورات وقالبهای ساده
basics یک زبان برنامه نویسی ساده از نظراموزش و بکارگیری و دارای فهرست کوچکی از دستورات وقالبهای ساده
polyphony صداهای متعدد وگوناگون
phonendoscope اسبابی که بوسیله ان صداهای کوچک
in peal دارای صداهای موزون یامنظم
charivari صداهای ناجوردرهم برهم هیاهو
twittering صداهای مسلسل ومتناوب ایجاد کردن
cluttered صداهای ناهنجار دراوردن درهم ریختن
twittered صداهای مسلسل ومتناوب ایجاد کردن
auscultator گوش کننده صداهای درونی بدن
twitter صداهای مسلسل ومتناوب ایجاد کردن
clutters صداهای ناهنجار دراوردن درهم ریختن
twitters صداهای مسلسل ومتناوب ایجاد کردن
clutter صداهای ناهنجار دراوردن درهم ریختن
monochord الت یک سیمه که برای نمایش نسبت میان صداهای موسیقی بکار میرود
mirror carpet طرح آینه [در این طرح زمینه اصلی فرش بصورت کاملا ساده و بدون هیچ نقش و نگاری بافته شده و تنها از یک یا دو حاشیه ساده استفاده می شود.]
structures با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
structuring با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
structure با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
squelch circuit یک نوع مدار رادیویی است که وفیفه ان کم کردن صداهای اضافی متن پیامها و یا ازبین بردن خرخر صدای رادیواست
yowled صداهای ناهنجار ایجاد کردن ناله و شیون کردن
yowl صداهای ناهنجار ایجاد کردن ناله و شیون کردن
yowling صداهای ناهنجار ایجاد کردن ناله و شیون کردن
yowls صداهای ناهنجار ایجاد کردن ناله و شیون کردن
idiots ساده
plain ساده
cleans ساده
plainer ساده
taffetized ساده
plainest ساده
plains ساده
unceremoniously ساده
idiot ساده
unaadorned ساده
naive ساده
untutored ساده
artless ساده
plain hearted ساده دل
simple hearted ساده دل
simplex ساده
simpleminded ساده دل
clodhoppers ساده
sheepish ساده دل
sheepishly ساده دل
bald ساده
balder ساده
baldest ساده
baldly ساده
simple minded ساده دل
positive ساده
inexpensive ساده
explicit ساده
unsophisticated ساده
naif ساده
semplice ساده
homespun ساده
clean ساده
cleaned ساده
cleanest ساده
unassuming ساده
frugal ساده
simplistic ساده
downright ساده
clodhopper ساده
unmeaning ساده
fructose ساده
simplest ساده
simplest ساده دل
simple-hearted <adj.> ساده دل
innocent <adj.> ساده دل
seemly <adj.> ساده دل
good-humored ساده دل
expansive <adj.> ساده دل
conversable <adj.> ساده دل
fraudless ساده
daff ساده دل
fanciless ساده
free spoken ساده گو
slick ساده
slickest ساده
unaffected ساده
simple ساده
simple ساده دل
freestanding ساده
simpler ساده
simpler ساده دل
incomposite ساده
unceremonious ساده
charmless ساده
incomplex ساده
simpleton ساده لوح
empirical formula فرمول ساده
navvy کارگر ساده
basic circuit مدار ساده
reducible ساده شدنی
sketch طرح ساده
sketch نقشه ساده
in plain english به انگلیسی ساده
sketched طرح ساده
navvies کارگر ساده
simpletons ساده لوح
sketched نقشه ساده
sketches طرح ساده
sketches نقشه ساده
free spokenness ساده گویی
simplifying ساده کردن
flat rate نرخ ساده
simplify ساده کردن
ingenue دختر ساده
infrugal غیر ساده
martin ساده لوح
lamblike ساده لوح
simplify ساده سازی
plain clothes ساده پوش
sementem معنی ساده
simplifying ساده سازی
simplifies ساده سازی
lamblkin ساده لوح
dupable ساده لوح
primary cell پیل ساده
overhand knot گره ساده
natively بطور ساده
cats paw ساده لوح
naivete ساده لوحی
gobemouche ساده لوح
clean bill برات ساده
simplistic ساده طبع
frugal food خوراک ساده
simple interest سود ساده
clean bill of lading بارنامه ساده
king post truss خرپای ساده
lamb ادم ساده
lambs ادم ساده
gaby ساده لوح
galah ساده لوح
simplified ساده شده
gowk ساده لوح
fall guy ساده لوح
penny whistle نی لبک ساده
penny whistles نی لبک ساده
plain weave بافت ساده
plain rib تیغه ساده
plain paper کاغذ ساده
perfect gazes گازهای ساده
booby ساده لوح
plain flap فلپ ساده
pick wickian ساده بی تکلف
book keeping by single e. دفترداری ساده
gullibility ساده لوحی
credulity ساده لوحی
credulousness ساده لوحی
phoneme صدای ساده
nincompoop ساده لوح
nincompoops ساده لوح
clean collection وصولی ساده
open and shut ساده واضح
single entry حسابداری ساده
smpleton ساده لوح
soft eye چشمی ساده
sot ساده لوح
oafs ساده لوح
oaf ساده لوح
soft headed ساده لوح
simple-minded ساده لوح
noddy ساده لوح
two time دو حرکت ساده
single bond پیوند ساده
single bevel but weld جوش لب به لب "وی " ساده
naive ساده لوح
simplifications ساده سازی
simplification ساده سازی
plain-clothes ساده پوش
simplifcation ساده سازی
simplifier ساده کننده
candid صاف و ساده
underhand service سرویس ساده
unfigured بی صورت ساده
unskilled worker کارگر ساده
plainly بطور ساده
reducing ساده کردن
reduces ساده کردن
plain design طرح کف ساده
bare ساده اشکار
deck hand ملوان ساده
liquidation ساده سازی
deck hands ملوان ساده
In simple (plain) English. به انگلیسی ساده
(a) snap <idiom> خیلی ساده
baring ساده اشکار
barest ساده اشکار
bares ساده اشکار
barer ساده اشکار
bared ساده اشکار
reduce ساده کردن
dupes ساده لوح
goofing ادم ساده
goofed ادم ساده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com