Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
infrasound
صدایی با توان و دامنه بسیارو فرکانس بسیار کم
Other Matches
wobbulator
تولیدکننده سیگنال اف ام که فرکانس ان با دامنه ثابت بالاپایین فرکانس مرکزی تغییرمیکند
resonances
وضعیتی که در آن فرکانس اعمال شده به بدنه معادل فرکانس طبیعی آن باشد , که باعث نوسان بسیار شدید شود
resonance
وضعیتی که در آن فرکانس اعمال شده به بدنه معادل فرکانس طبیعی آن باشد , که باعث نوسان بسیار شدید شود
quartz clock
بخش کوچکی از کریستال کواترنر که در فرکانس مشخص با اعمال ولتاژ مشخص مرتعش میشود و برای سیگنالهای ساعت بسیار دقیق کامپیوتر ها و سایر برنامههای زمانی بسیار دقیق به کار می رود
continuous wave
امواج الکترومگنتیک که بدون فاصله تکرار میشوند ومعمولا دارای دامنه و طول موج و فرکانس ثابت میباشند
assonance
هم صدایی قافیهء وزنی یا صدایی
subalpine
ساکن دامنه کوهستان الپ مربوط به دامنه کوه
high frequency
دارای فرکانس با تکرار زیاد امواج پر فرکانس
eight bit system
کم توان که CPU آن می توان کلمات هشت بیتی را پردازش کند
power meter
دستگاه اندازه گیری توان توان سنج وات متر
frequency division multilexing
مخابره چندتایی فرکانس استفاده از یک مسیرالکتریکی برای حمل دو یا چند سیگنال با فرکانسهای مختلف تسهیم براساس تقسیم فرکانس
superheterodyne
گیرنده رادیویی که در ان سیگنال دریافتی با فرکانس نوسانی موضعی به منظورایجاد فرکانس بینابین که سپس با مزیتهای متعددتقویت میشود ترکیب میگردد
critical frequency
فرکانس متنافر با فرکانس طبیعی تیغه
vlsi
مجتمع سازی درمقیاس بسیار بزرگ تجمع مقیاس بسیار وسیع
infinity
حجم بسیار بسیار بزرگ که از بیشترین حد تصور هم بزرگتر باشد
super-
کامپیوتر main Frame بسیار قوی برای عملیات ریاضی بسیار سریع
base band
1-محدوده فرکانس سیگنال پیش از پردازش یا ارسال 2-سیگنالهای دیجیتالی ارسالی بدون تقسیم 3-اطلاعات تقسیم شده با یک فرکانس
baseband
1-محدوده فرکانس سیگنال پیش از پردازش یا ارسال 2-سیگنالهای دیجیتالی ارسالی بدون تقسیم 3-اطلاعات تقسیم شده با یک فرکانس
rating
توان نامی توان قدرت
ratings
توان نامی توان قدرت
lsb
رقم دودویی که محل سمت راست کلمه را اشغال میکند و کمترین توان دو را در کلمه دارد که معمولا معادل رو به توان صفر است
watt
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watts
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
A jars mouth may be stopped ,a mans cannot.
<proverb>
در کوزه را مى توان بست اما دهان آدمى را نمى توان بست.
fm
فرایند تغییر مقدار نشان داده شده توسط یک سیگنال ازطریق تغییر فرکانس سیگنال مدولاسیون فرکانس odulation
volt ampere meter
دستگاه اندازه گیری توان فاهری توان فاهری سنج
mini
کامپیوتر کوچک با محدوده توان پردازش و دستورات بیشتر از یک ریز کامپیوتر ولی قابل رقابت با سرعت یا توان کنترل داده کامپیوتر mainframe نیست
ultra high frequency
بسامد بسیار بسیار زیاد
u.h.f.
بسامد بسیار بسیار زیاد
cray
نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
homophony
هم صدایی
monaural
یک صدایی
monophony
یک صدایی
consonantal
بی صدایی
equisonance
هم صدایی
plangency
پر صدایی
unison
یک صدایی
noiselessness
بی صدایی
consonance
هم صدایی
conconancy
هم صدایی
unison
هم صدایی
trachyphonia
زمخت صدایی
tanyphonia
نازک صدایی
tonic
صدایی اهنگی
voice frequency
بسامد صدایی
tonics
صدایی اهنگی
pentatonic
پنج صدایی
baryphonia
کلفت صدایی
voice key
کلید صدایی
melodiousness
خوش صدایی
knell
صدایی زنگ
voice grade channel
مجرای از درجه صدایی
recite
با صدایی موزون خواندن
recited
با صدایی موزون خواندن
recites
با صدایی موزون خواندن
what noise is that?
این چه صدایی است
reciting
با صدایی موزون خواندن
zing
صدایی شبیه جیغ
whinnied
صدایی شبیه شیهه
phonic
صدایی صدا دار
whinnies
صدایی شبیه شیهه
whinny
صدایی شبیه شیهه
whinnying
صدایی شبیه شیهه
motet
سرود چند صدایی
voice operated
با کار افت صدایی
voice operated device
دستگاه با کار افت صدایی
music to one's ears
<idiom>
صدایی که شخص دوست دارد بشنود
euphonical
مبنی برخوش صدایی یاسهولت ادا
growl
خرناس کشیدن صدایی که از نای سگ خشمگین بر میاید
growling
خرناس کشیدن صدایی که از نای سگ خشمگین بر میاید
growled
خرناس کشیدن صدایی که از نای سگ خشمگین بر میاید
growls
خرناس کشیدن صدایی که از نای سگ خشمگین بر میاید
pretone
هجا یا صدایی که پیش ازهجا تکیه دارواقع شود
round vowel
حرف صدایی که درتلفظ ان باید دهان یا لب را گرد کرد
state-of-the-art
بسیار پیشرفته یا از نظر تکنیکی بسیار پیشرفته
twanging
صدایی که هنگام کشیدن سیم ساز از ان شنیده میشود صدای زه
twangs
صدایی که هنگام کشیدن سیم ساز از ان شنیده میشود صدای زه
twanged
صدایی که هنگام کشیدن سیم ساز از ان شنیده میشود صدای زه
twang
صدایی که هنگام کشیدن سیم ساز از ان شنیده میشود صدای زه
instantaneous frequency
مقدار لحظهای فرکانس فرکانس لحظهای
chucked
جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
feep
صدایی که ترمینال برای جلب توجه استفاده کننده ایجاد میکند
chucks
جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
cuckoo clocks
ساعت دیواری زنگی که در سرساعت صدایی شبیه صدای فاخته میکند
cuckoo clock
ساعت دیواری زنگی که در سرساعت صدایی شبیه صدای فاخته میکند
chuck
جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
ranges
دامنه
brae
دامنه
tail
دامنه
tailed
دامنه
tails
دامنه
scope
دامنه
talus
دامنه
magnitude
دامنه
range
دامنه
ranged
دامنه
slopes
دامنه
skirts
دامنه
skirted
دامنه
skirt
دامنه
foot
دامنه
slope
دامنه
sloped
دامنه
mountainsides
دامنه
hillsides
دامنه
amplitude
دامنه
mountainside
دامنه
hillside
دامنه
colluvial
دامنه کوهی
class interval
دامنه طبقه
maximum amplitude
دامنه حداکثر
tropic range
دامنه استوایی
two tailed test
ازمون دو دامنه
range of stress
دامنه تنش
criteria range
دامنه ملاک
hillsides
دامنه کوه
total amplitude of oscillation
دامنه کل نوسان
combe
دامنه تپه
impluse amplitude
دامنه ایمپولز
discriminating range
دامنه افتراق
hillside
دامنه کوه
frequency response
خم دامنه- بسامد
interval confidence
دامنه اطمینان
vibration amplitude
دامنه ارتعاش
feet
پایین دامنه
f.of mountain
دامنه کوه
double amplitude
دامنه دوبل
hill side
دامنه تپه
audio frequency
دامنه شنودپذیری
audibility range
دامنه شنودپذیری
ranged
دامنه تغییرات
midrange
میان دامنه
ranges
دامنه تغییرات
pulse amplitude
دامنه تپش
amplitude
دامنه بزرگی
tooth flank
دامنه دندانه
range expression
عبارت دامنه
range of motion
دامنه حرکت
range name
نام دامنه
one tailed test
ازمون یک دامنه
range
دامنه تغییرات
talus meterial
واریزه دامنه
talus
دامنه سنگلاخی
talus
دامنه تالیوز
am
مدولاسیون دامنه
amplitude of vibration
دامنه ارتعاش
amplitude of oscillation
دامنه نوسان
restriction of range
محدودیت دامنه
response amplitude
دامنه پاسخ
amplitude modulation
مدولاسیون دامنه
tolerance
دامنه تغییرات
tolerances
دامنه تغییرات
range format
قالب دامنه
wave amplitude
دامنه موج
range
دامنه
[ریاضی]
flanking
دامنه جناح
scope
دامنه رسیدگی
flank
دامنه جناح
flanked
دامنه جناح
tidal range
دامنه جذر و مد دریایی
The matter assumed significant proportions.
دامنه کار با لاگرفت
modular range
دامنه تغییرات مدول
domain of definition
دامنه تعریف
[ریاضی]
skirting armor
زره دامنه تانک
lift
بالارو دامنه بالابری
lifted
بالارو دامنه بالابری
lifts
بالارو دامنه بالابری
semi interquartile range
دامنه نیمه چارکی
lifting
بالارو دامنه بالابری
foothill
تپه دامنه کوه
domain of a function
دامنه یک تابع
[ریاضی]
cylinder skirt
حاشیه یا دامنه سیلندر
double apron fence
سیم خاردار دو دامنه
impluse amplitude
دامنه ضربه جریان
magnitude of alternating current
دامنه جریان متناوب
interquartile range
دامنه میان چالاکی
purview
دامنه شمول قانون
ridge
پشته تپههای دامنه کوه
ridges
پشته تپههای دامنه کوه
skirt
دامنه کوه حومه شهر
skirts
دامنه کوه حومه شهر
sidehill
واقع در کنار تپه دامنه
foot hill
تپه ای که در دامنه کوهی باشد.
neap range
دامنه نوسان جزر و مدضعیف
skirted
دامنه کوه حومه شهر
damping factor
نسبت دامنه هر موج به موجهای بعدی
cove
خور پناهگاه ساحلی دامنه کوه
coves
خور پناهگاه ساحلی دامنه کوه
daily range of soil temperature
دامنه تغییرات حرارت روزانه خاک
foehn
باد خشک وگرم دامنه کوه
text
وسیله الکترونیکی که از همان کننده صوت برای تولید صدایی معادل متن وارد شده استفاده میکند
texts
وسیله الکترونیکی که از همان کننده صوت برای تولید صدایی معادل متن وارد شده استفاده میکند
fumarole
شکاف دامنه اتش فشان که از ان دود وبخارمتصاعد است
stepping
قراردادن دکل درحفره مخصوص شیب تند دامنه
step
قراردادن دکل درحفره مخصوص شیب تند دامنه
howler
صدایی که به اپراتور تلفن اعلام میکند که دستگاه تلفن کاربر آماده گیرندگی نیست
howlers
صدایی که به اپراتور تلفن اعلام میکند که دستگاه تلفن کاربر آماده گیرندگی نیست
the quantity of a vowel
کوتاهی وبلندی حرف صدایی کمیت حرف مصوت
wave trough
نقطه می نیمم یا ماکزیمم منفی دامنه در نیمه راه بین دو قله موج
hook's law
تغییر شکل یک جسم الاستیک در دامنه الاستیسیته با تنش وارده متناسب است
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com