English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
Susurrus صدای آرام و ملایم، مثل خش خش یا صدای آرام باد
Other Matches
throw a monkey wrench into <idiom> آرام آرام متوقف کردن چیزی
work into <idiom> آرام آرام مجبور شدن
restrained آرام
laid-back آرام
even-tempered آرام
honked صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honks صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honking صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honk صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
acrophony صدای حرف اول کلماتی که معرف خود ان کلمه باشدمانند صدای a درالف
downer آرام بخش
Relax! آرام باش!
downers آرام بخش
blue in the face <idiom> آرام گرفتن
Be quiet ! آرام باش !
tone down <idiom> آرام ساختن
mild-mannered آرام ومودب
simmer down <idiom> آرام شدن
hushed آرام وصلحآمیز
go-slow آرام کارکردنکارگرانبهنشانهاعتراض
acquiesce آرام کردن
voicing وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
voices وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
ping صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
voice وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
synthesizer وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
pinged صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
pinging صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
synthesisers وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
pings صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
synthesizers وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
He is calm and composed. آرام وخونسرد است
to keep one's feet on the ground <idiom> آرام و استوار ماندن
contralto زیرترین صدای مردانه بم ترین صدای زنانه
contraltos زیرترین صدای مردانه بم ترین صدای زنانه
It must be quiet. باید ساکت و آرام باشد.
a quiet backwater محل آرام و عقب افتاده
He is on edge. He is restive. آرام ندارد (ناراحت است )
To simmer down . آرام شدن (پس از خشم وعصبانیت )
monophthong صدای ساده وتنها صدای بسیط
chortling صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
chortles صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
chortle صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
phut تق صدای ترکیدن بادکنک صدای گلوله
chortled صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
aliasing افزودن سیگنالهای صوتی بین الگوهای صوتی برای ایجاد صدای ملایم تر
tie up <idiom> آرام یا متوقف کردن حرکت یا عملی
The evening was very pleasant, albeit a little quiet. شب بسیار خوشایندی بود، البته کمی آرام.
skirl صدای زیر صدای نی انبان
twangs صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
twang صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
twanged صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
twanging صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
He is restless. He cant keep stI'll. آرام نمی گیرد (یک جابد نمی شود )
tu-whit tu-whoo صدایی شبیه صدای جغد صدای جغد
tu whit tu whoo صدایی شبیه صدای جغد صدای جغد
Easy does it . یواش یواش ( آرام وبدون عجله )
At a leisrely pace. خوش خوشک ( آرام سلانه سلانه )
tinkled صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
thumps صدای تلپ با صدای تلپ تلپ زدن یاراه رفتن
tinkle صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
thump صدای تلپ با صدای تلپ تلپ زدن یاراه رفتن
thumping صدای تلپ با صدای تلپ تلپ زدن یاراه رفتن
thumped صدای تلپ با صدای تلپ تلپ زدن یاراه رفتن
tinkles صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
tinkling صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
Brontide نوعی صدا [صدایی خفه شده و آرام که در برخی از مناطق زلزله خیز، به خصوص در امتداد سواحل و روی دریاچه ها شنیده میشود و تصور میرود که به دلیل لرزشهای ضعیف زمین باشد.]
crepitation صدای خش خش
knocked صدای تغ تغ
step صدای پا
there is a knock at the door صدای در
stepping صدای پا
knock صدای تغ تغ
tramp صدای پا
pinging صدای غژ
tramped صدای پا
hissing صدای خش خش
knocks صدای تغ تغ
fizz صدای فش فش
burbling صدای قل قل
fizzes صدای فش فش
fizzing صدای فش فش
whiz صدای غژ
burbled صدای قل قل
burble صدای قل قل
grave accent صدای بم
fizzed صدای فش فش
burbles صدای قل قل
tramps صدای پا
hissed صدای خش خش
pings صدای غژ
ping صدای غژ
pinged صدای غژ
hisses صدای خش خش
pad صدای پا
hiss صدای خش خش
rale صدای خس خس
pads صدای پا
knoit صدای در
smacking صدای ماچ
flap صدای چلپ
splashing صدای ریزش
splashing صدای ترشح
splashes صدای ریزش
aduacent sound صدای مجاور
flapped صدای چلپ
flaps صدای چلپ
diphthongs صدای ترکیبی
trebled صدای زیر
diphthong صدای ترکیبی
squib دارای صدای فش فش
mooed صدای گاو
mooed صدای گاوکردن
moo صدای گاوکردن
POW صدای انفجار
moo صدای گاو
POW صدای ضربه
POWs صدای انفجار
POWs صدای ضربه
dripping صدای چکیده
splash صدای ترشح
splash صدای ریزش
splashes صدای ترشح
associated sound صدای همراه
accompanying sound صدای همراه
squibs دارای صدای فش فش
mooing صدای گاوکردن
falsettos صدای تیز
falsetto صدای تیز
booms صدای غرش
mewing صدای گربه
swish صدای فش فش کردن
mewed صدای گربه
trebling صدای زیر
chirr صدای زنجره
mew صدای گربه
poop صدای کوتاه
swished صدای فش فش کردن
trump صدای شیپور
trumps صدای شیپور
swishes صدای فش فش کردن
poops صدای قلپ
poops صدای کوتاه
birr صدای چرخیدن
audible صدای رسا
boom صدای غرش
low صدای گاو
boomed صدای غرش
poop صدای قلپ
booming صدای غرش
reports صدای شلیک
reported صدای شلیک
allophone صدای دورگه
trebles صدای زیر
ambient noise صدای اطراف
background noise صدای پس زمینه
report صدای شلیک
birdcall صدای پرنده
chuffing صدای خش خش موتورموشک
swishing صدای فش فش کردن
quacking صدای اردک
screeches صدای بلند
screeches صدای گوشخراش
screeched صدای گوشخراش
pealed صدای پیوسته
screeching صدای بلند
screeching صدای گوشخراش
peal صدای پیوسته
whoosh صدای صفیر
flops صدای تلپ
screeched صدای بلند
quacked صدای اردک
quack صدای اردک
raps صدای دق الباب
rap صدای دق الباب
peals صدای پیوسته
pealing صدای پیوسته
screech صدای بلند
screech صدای گوشخراش
whooshed صدای صفیر
whooshes صدای صفیر
whooshing صدای صفیر
hisses صدای هیس
hissing صدای هیس
rote صدای موج
whacks صدای اصطکاک
dictate با صدای بلندخواندن
dictated با صدای بلندخواندن
dictates با صدای بلندخواندن
dictating با صدای بلندخواندن
hissed صدای هیس
hiss صدای هیس
bumbles صدای زنبورکردن
bumbled صدای زنبورکردن
bumble صدای زنبورکردن
croaks صدای کلاغ
croaking صدای کلاغ
croaked صدای کلاغ
croak صدای کلاغ
wham صدای تصادم
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com