English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (11 milliseconds)
English Persian
laugh صدای خنده
laughed صدای خنده
laughs صدای خنده
Search result with all words
laughter صدای خنده بلند
Other Matches
sportiveŠetc خنده کن خنده وبازی کن
honking صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honked صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honk صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honks صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
acrophony صدای حرف اول کلماتی که معرف خود ان کلمه باشدمانند صدای a درالف
synthesizer وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
synthesisers وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
voice وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
pinging صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
ping صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
synthesizers وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
pinged صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
voicing وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
voices وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
pings صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
contralto زیرترین صدای مردانه بم ترین صدای زنانه
contraltos زیرترین صدای مردانه بم ترین صدای زنانه
chortle صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
phut تق صدای ترکیدن بادکنک صدای گلوله
chortling صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
monophthong صدای ساده وتنها صدای بسیط
chortled صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
chortles صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
skirl صدای زیر صدای نی انبان
Susurrus صدای آرام و ملایم، مثل خش خش یا صدای آرام باد
twangs صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
twanging صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
twanged صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
twang صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
laughed خنده
laughing خنده
irrision خنده
belly laugh خنده از ته دل
laughs خنده
laugh خنده
laughter خنده
sarcasm زهر خنده
ludicrous خنده اور
queerest خل خنده دار
tricksy بازی کن خنده کن خنده و بازی کن
laughing stock مایهی خنده
comic خنده دار
playfully با خنده و بازی
risibility خنده داربودن
risible faculty استعداد خنده
comics خنده دار
farcical خنده اور
humorous خنده اور
grin خنده نیشی
grins خنده نیشی
crack up <idiom> از خنده ترکیدن
droll خنده اور
To burst with laughter. از خنده غش کردن
grinned خنده نیشی
laugh down با خنده از رو بردن
ridiculous خنده دار
serio comic هم خنده دار
A forced laugh. خنده زورکی
to laugh away با خنده گذراندن
funnier خنده دار
risible خنده اور
funniest خنده دار
howlers خنده اور
howler خنده اور
laughing خنده اور
grinning خنده نیشی
gaff خنده بلند
sniggering خنده استهزاامیز
hilarious خنده دار
laughable خنده دار
lusory بازی کن خنده کن
laughter is infectious خنده مسری
sniggered خنده استهزاامیز
laughingstock مایه خنده
laugher خنده کننده
laugh away با خنده گذراندن
snigger خنده استهزاامیز
boisterous laughter خنده بلند
sniggers خنده استهزاامیز
irrision خنده استهزایی
queerer خل خنده دار
queer خل خنده دار
nicker خنده کردن
tittered خنده تو دزدیده
tittering خنده تو دزدیده
fleer خنده نیشدار
funny خنده دار
titters خنده تو دزدیده
titter خنده تو دزدیده
to burst in to a laugh زیر خنده زدن
to be on the grin خنده نیشی کردن
to be convulsed with laughter از خنده بخود پیچیدن
gigs شوخی خنده دار
to split one's sides از خنده روده برشدن
hysterical بسیار خنده دار
to force a smile خنده زورکی کردن
laughing gas گاز خنده اور
to set in a roar از خنده روده برکردن
comic opera نمایش خنده دار
intempestive laughter خنده بیجا یا نا بهنگام
to laugh down با خنده خاموش کردن
to laugh away با خنده واستهزا کردن
gig شوخی خنده دار
waggishly بذله گو خنده دار
laughter is infectious خنده همه را می گیرد
funniest خنده اور عجیب
nitrogen monoxide گاز خنده اور
nitrous oxide گاز خنده اور
opera comique نمایش خنده اور
derision مایه خنده وتمسخر
funny خنده اور عجیب
raise a laugh خنده راه انداختن
ridiculousness خنده اور بودن
funnier خنده اور عجیب
laughably بطور خنده دار
sardonically وابسته به زهر خنده
sardonic وابسته به زهر خنده
waggish بذله گو خنده دار
ridiculously بطور خنده اور
it provokes laughter خنده اور است
it provokes laughter باعث خنده است
cachinnate در خنده افراط کردن
keep a straight face از خنده خودداری کردن
farce نمایش خنده اور
break into a laugh زیر خنده زدن
farces نمایش خنده اور
laugh off با خنده دور کردن
sidesplitting روده براز خنده
rediculously بطور خنده اور
mimes نمایش خنده اور
giggles با خنده افهار داشتن
to roar with laughter <idiom> از خنده روده بر شدن
miming نمایش خنده اور
mime نمایش خنده اور
mimed نمایش خنده اور
comedies نمایش خنده دار
giggling با خنده افهار داشتن
giggled با خنده افهار داشتن
funnily چنانکه خنده اورد
giggle با خنده افهار داشتن
comedy نمایش خنده دار
hysterically بسیار خنده دار
comedians هنرپیشه نمایشهای خنده دار
comedian هنرپیشه نمایشهای خنده دار
simperer خنده کننده بدون دلیل
comedians نوینسده نمایشهای خنده دار
comedietta نمایش کوتاه خنده دار
comedist نویسنده نمایشهای خنده دار
comedian نوینسده نمایشهای خنده دار
To burst into tears (laughter). زیر گریه ( خنده ) زدن
to over a subject موضوعی را با خنده بحث کردن
to laugh off با خنده و شوخی از سر خودرفع کردن
seriocomic هم جدی وهم خنده دار
horselaugh خنده بلند وپر سر وصدا
fantastico ادم خیالی و خنده اور
belly laughs هر چیزی که موجب خنده شود
belly laugh هر چیزی که موجب خنده شود
man is a risible creature انسان مخلوقی است خنده کن
tu-whit tu-whoo صدایی شبیه صدای جغد صدای جغد
tu whit tu whoo صدایی شبیه صدای جغد صدای جغد
simper خنده زورکی کردن پوزخند زدن
simpered خنده زورکی کردن پوزخند زدن
bring the house down <idiom> باعث خنده زیاد دربین تماشاچیان
simpering خنده زورکی کردن پوزخند زدن
simpers خنده زورکی کردن پوزخند زدن
gagged شیرین کاری قصه یا عمل خنده اور
gag شیرین کاری قصه یا عمل خنده اور
gagging شیرین کاری قصه یا عمل خنده اور
afterpiece نمایش کوتاه خنده دارپس ازنمایش بزرگ
gags شیرین کاری قصه یا عمل خنده اور
it is ridiculously small بقدری کوچک است که ادم خنده اش میگیرد
comediennes زنی که در نمایشهای خنده اور بازی میکند
comedienne زنی که در نمایشهای خنده اور بازی میکند
thump صدای تلپ با صدای تلپ تلپ زدن یاراه رفتن
tinkled صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
tinkling صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
tinkles صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
thumped صدای تلپ با صدای تلپ تلپ زدن یاراه رفتن
thumps صدای تلپ با صدای تلپ تلپ زدن یاراه رفتن
thumping صدای تلپ با صدای تلپ تلپ زدن یاراه رفتن
tinkle صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
slapstick نمایش خنده دار همراه باشوخی وسر وصدا
opera bouffe اپرای خنده دار که تا اندازهای مسخره امیز باشد
hysterics حمله خنده غیر قابل کنترل حمله گریه
weeping succeeds laughter گریه پس ازخنده می اید از پی خنده گریه است
smiley فاهری که با حروف متن ایجاد میشود که به پیام پست الکترونیکی معنای واقعی دهد مثلاگ به معنای خنده و - غیگین است
hee-haws قاه قاه خنده عرعرکردن
hee-haw قاه قاه خنده عرعرکردن
knock صدای تغ تغ
pinged صدای غژ
fizzes صدای فش فش
rale صدای خس خس
hissing صدای خش خش
fizzing صدای فش فش
tramp صدای پا
tramped صدای پا
knocks صدای تغ تغ
step صدای پا
crepitation صدای خش خش
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com