English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (12 milliseconds)
English Persian
holler صدای مخصوص هر حیوان
hollered صدای مخصوص هر حیوان
hollering صدای مخصوص هر حیوان
hollers صدای مخصوص هر حیوان
Other Matches
honked صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honking صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honks صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honk صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
acrophony صدای حرف اول کلماتی که معرف خود ان کلمه باشدمانند صدای a درالف
lutes گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
lute گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
synthesizer وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
synthesizers وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
pings صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
pinging صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
pinged صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
ping صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
synthesisers وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
voicing وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
voices وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
voice وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
writes وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
write وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
fog oil روغن مخصوص یا سوخت مخصوص دستگاههای تولیددود مصنوعی
contralto زیرترین صدای مردانه بم ترین صدای زنانه
contraltos زیرترین صدای مردانه بم ترین صدای زنانه
typeface مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
typefaces مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
graphics کارت مخصوص درون کامپیوتر که از یک پردازنده مخصوص برای افزایش سرعت رسم خط ها و تصاویر روی صفحه استفاده میکند
chortle صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
monophthong صدای ساده وتنها صدای بسیط
chortled صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
phut تق صدای ترکیدن بادکنک صدای گلوله
chortles صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
chortling صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
skirl صدای زیر صدای نی انبان
register که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registers که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registering که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
delete کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleted کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deletes کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleting کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
beasts حیوان
animals حیوان
animal حیوان
living creatuse حیوان
beast حیوان
Susurrus صدای آرام و ملایم، مثل خش خش یا صدای آرام باد
twang صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
twanging صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
twanged صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
twangs صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
zoophobia حیوان هراسی
whiffet حیوان رشدنکرده
zooparasite حیوان انگل
zoolatry حیوان پرستی
wildling حیوان وحشی
brute حیوان صفت
bestiality حیوان صفتی
mavericks حیوان بیصاحب
zootheism حیوان پرستی
maverick حیوان بیصاحب
zooerasty جماع با حیوان
zoophilia حیوان خواهی
animalization تبدیل به حیوان
bestiality جماع با حیوان
brutes حیوان صفت
spinal animal حیوان نخاعی
zoophilous حیوان دوست
zoology حیوان شناسی
zoophilic حیوان دوست
reptiles حیوان خزنده
reptile حیوان خزنده
brutes جانور حیوان
zoophily حیوان خواهی
beast of burden حیوان باربری
beastby حیوان صفت
slick ear حیوان بی گوش
brute جانور حیوان
beastly حیوان صفت
kitten بچه حیوان
carnivorous حیوان گوشتخوار
ectotherm حیوان خونسرد
option of animals خیار حیوان
hilding حیوان چموش
biped حیوان دوپا
bipeds حیوان دوپا
kittens بچه حیوان
bough شانه حیوان
lost animal حیوان گمشده
boughs شانه حیوان
lost animal حیوان ضاله
pack animals حیوان باربر
pack animal حیوان باربر
fries حیوان نوزاد
fry حیوان نوزاد
draft animal حیوان بارکش
frying حیوان نوزاد
embedded code کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص
zoopsia توهم حیوان بینی
yahoo ادم حیوان صفت
feral حیوان شکاری وحشی
flycatcher حیوان مگس خوار
abalone قسمی حیوان صدف
acephalon حیوان راستهء بی سران
acephalous حیوان راستهء بی سران
animal distress calls فریادهای درماندگی حیوان
zoomorphism حیوان ریخت انگاری
slick ear حیوان فاقدگوش خارجی
bald animal or tree درخت یا حیوان برهنه
brutalization حیوان صفت نمودن
stag کره اسب حیوان نر
brutal حیوان صفت وحشی
varmint حیوان یا پرنده شکارکننده
animal glue سریشم از انساج حیوان
stags کره اسب حیوان نر
petted حیوان اهلی منزل
pet حیوان اهلی منزل
pets حیوان اهلی منزل
housebroken حیوان تربیت شده
armadillos نوعی حیوان گورکن
pizzle الت ذکور حیوان
the fountain of life چشمه حیوان یازندگی
armadillo نوعی حیوان گورکن
cade حیوان دست اموز
imbrute حیوان صفت کردن
brutalize وحشی یا حیوان صفت کردن
stature ارتفاع طبیعی بدن حیوان
endoskeleton استخوان بندی درونی حیوان
brutalised وحشی یا حیوان صفت کردن
brutalises وحشی یا حیوان صفت کردن
sucker حیوان یا عضویا الت مکنده
exoskeleton پوشش محافظه خارجی حیوان
suckers حیوان یا عضویا الت مکنده
rogues حیوان عظیم الجثه سرکش
brutalizes وحشی یا حیوان صفت کردن
innards اعضای داخلی حیوان یاانسان
brutalized وحشی یا حیوان صفت کردن
acute preparation حیوان کشی از روی ترحم
bunny rabbits اسم حیوان دست اموز
bunny rabbit اسم حیوان دست اموز
vitals اعضای اصلی بدن حیوان
whelp بچه هرنوع حیوان گوشتخوار
hoofs حیوان سم دار باسم زدن
bestial شبیه حیوان جانور خوی
zoological وابسته به جانور شناسی حیوان
brutalizing وحشی یا حیوان صفت کردن
brutalising وحشی یا حیوان صفت کردن
manus دست حیوان قسمت انتهایی
bunnies اسم حیوان دست اموز
rogue حیوان عظیم الجثه سرکش
hoof حیوان سم دار باسم زدن
bunny اسم حیوان دست اموز
pick up a trail/scent <idiom> تشخیص جای پای انسان یا حیوان
zoos :پیشوند بمعنی حیوان- جانورو متحرک
ecesis قراردادن حیوان یا گیاهی درمحل دیگری
vibrissa سبیل وموی اطراف دهان حیوان
autotomy انفصال خودبخوددست یا پا یا عضو حیوان ازبدن
bird motif نقش پرنده در قالی حیوان دار
zoo :پیشوند بمعنی حیوان- جانورو متحرک
foreleg پای جلو حیوان دست چارپایان
burnt offerings حیوان یا خوراکی که در معبد سوزانده میشد
burnt offering حیوان یا خوراکی که در معبد سوزانده میشد
forelegs پای جلو حیوان دست چارپایان
zoon هر یک از حیوانات منفرد متعلق به حیوان مرکب
dispersal airfield فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی
tu whit tu whoo صدایی شبیه صدای جغد صدای جغد
tu-whit tu-whoo صدایی شبیه صدای جغد صدای جغد
breeding ground جایی که در آن حیوان ویژهای تولید مثل میکند
beards هرگونه برامدگی تیزشبیه مو و سیخ در گیاه و حیوان
teamster راننده یک جفت حیوان یا دستگاه اسب ودرشکه
animalist مصور حیوانات معتقد به حیوان صفتی انسان
beard هرگونه برامدگی تیزشبیه مو و سیخ در گیاه و حیوان
breeding grounds جایی که در آن حیوان ویژهای تولید مثل میکند
linebreeding پرورش نژاد انسان یا حیوان درجهت یا هدف معینی
to live like animals [in a place] مانند حیوان زندگی کردن [اصطلاح تحقیر کننده ]
beak-head [آذینی از مجموعه سر حیوان، پرنده یا انسان یا منقاری رو به پایین]
snail وقت تلف کردن انسان یا حیوان تنبل وکندرو
snails وقت تلف کردن انسان یا حیوان تنبل وکندرو
thumped صدای تلپ با صدای تلپ تلپ زدن یاراه رفتن
thumping صدای تلپ با صدای تلپ تلپ زدن یاراه رفتن
tinkling صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
tinkles صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
tinkled صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
thump صدای تلپ با صدای تلپ تلپ زدن یاراه رفتن
tinkle صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
thumps صدای تلپ با صدای تلپ تلپ زدن یاراه رفتن
centaurs حیوان افسانهای با بالاتنه انسان وپایین تنه اسب قنطورس
centaur حیوان افسانهای با بالاتنه انسان وپایین تنه اسب قنطورس
chucked جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
chuck جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
chucks جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
horse design نقش اسب [در اغلب طرح های شکارگاهی از این حیوان استفاده می شود.]
spoons طعمه فلزی قاشقی شکل ماهیگیری نشانههای وجود داشتن حیوان وحشی
spoon طعمه فلزی قاشقی شکل ماهیگیری نشانههای وجود داشتن حیوان وحشی
spooned طعمه فلزی قاشقی شکل ماهیگیری نشانههای وجود داشتن حیوان وحشی
spooning طعمه فلزی قاشقی شکل ماهیگیری نشانههای وجود داشتن حیوان وحشی
arabesque منبت کاری [تزئین شده با شاخه ها، برگ ها و میوه ها یا صورتک های انسان و حیوان]
deep motif نگاره گوزن و غزال [که در فرش های حیوان دار و باغی ایران، هند و چین بکار می روند.]
animal design طرح حیواندار [شکل حیوان در فرش های حیواندار و گل باغی]
wool sorting دسته بندی الیاف [بر اساس طول الیاف، ناحیه چیده شدن از بدن حیوان و رنگ پشم]
brutify وحشی یا حیوان صفت کردن وحشی شدن
aerospace projection operations عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com