Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (13 milliseconds)
English
Persian
bang
صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
banged
صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
banging
صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
bangs
صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
Other Matches
cassion discase
تغییرات عصبی ناشی ازکاهش فشار محیط در ارتفاع بالاتر از یک یا دو اتمسفر
rat a tat
صدای ناشی ازضربات تند و متوالی
rat-a-tat
صدای ناشی ازضربات تند و متوالی
rat a tat tat
صدای ناشی ازضربات تند و متوالی
compound compression
فشار مرکب حالت فشاری که دران لنگرپیچشی صفربوده وتمام تنشهای عمودی فشاری میباشند
confusion reflector
وسیله پخش امواج فریبنده سیستم انعکاس امواج گیج کننده
modulation
سوار کردن امواج انرژی روی امواج الکترومغناطیسی برای ارسال
modulate
مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
modulating
مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
modulates
مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
radiation scattering
انحراف تشعشع اتمی یاالکترومغناطیسی یا حرارتی پخش امواج بصورت کروی پخش همه جانبه امواج
emission control
کنترل تشعشع امواج مغناطیسی یا صوتی دستگاه کم کننده تشعشع امواج
low cycle fatigue
خستگی ناشی از لرزشهایی بافرکانس کم ناشی از تغییرسرعت دوران دستگاه
tortious liability
ضمان ناشی از شبه جرم مسئوولیت ناشی از خطای مدنی
discontiguous
ناپیوسته
acondylose
ناپیوسته
discrete
ناپیوسته
acondylous
ناپیوسته
discontinuous
ناپیوسته
radiological monitoring
ارسال امواج تشعشعی یا رله امواج تشعشعی هستهای
trapping
اختلاف در امواج رادار ممانعت از پخش امواج رادار
discontinuous phase
فاز ناپیوسته
discontinuous function
تابع ناپیوسته
discrete variable
متغیر ناپیوسته
dispersed phase
فاز ناپیوسته
discontinuous
منفصل ناپیوسته
group occulating light
چراغ ناپیوسته گروهی
gap grading
دانه بندی ناپیوسته
occulting light
چراغ ناپیوسته دریایی
wading crossing
عبور از اب درقسمتهای قابل عبور
look ahead
جمع کننده سریع که وجود رقم نقلی ناشی از جمع را پیش بینی میکند. و تاخیر ناشی از آن را حذف میکند
energy transition
عبور انرژی
[ عبور عرضه انرژی ازسوخت سنگواره ای به سوخت پایدار ]
atmospheres
اتمسفر
aerosphere
اتمسفر
atmosphere
اتمسفر
standard atmosphere
اتمسفر
out of step
دو یا چند سری پالسهای دیجیتال یا سایر پدیدههای ناپیوسته با فرکانسهای یکسان که در زمانهای متفاون رخ میدهند
honks
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honk
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honking
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honked
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
acrophony
صدای حرف اول کلماتی که معرف خود ان کلمه باشدمانند صدای a درالف
pings
صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
voicing
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
voices
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
voice
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
pinging
صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
ping
صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
synthesizers
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
synthesizer
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
synthesisers
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
pinged
صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
isothermal atmosphere
اتمسفر همدما
furnace atmosphere
اتمسفر کوره
vents
مجرایی به اتمسفر
atmospheres
اتمسفر استاندارد جو
venting
مجرایی به اتمسفر
free atmosphere
اتمسفر ازاد
atmosphere
اتمسفر استاندارد جو
standard atmosphere
اتمسفر استاندارد
The pressure of the atmosphere
فشار جو ؟( اتمسفر )
vent
مجرایی به اتمسفر
vented
مجرایی به اتمسفر
contraltos
زیرترین صدای مردانه بم ترین صدای زنانه
contralto
زیرترین صدای مردانه بم ترین صدای زنانه
controlled atmosphere
اتمسفر کنترل شده
exosphere
خارجی ترین لایه اتمسفر
troposphere
پایین ترین بخش اتمسفر
thermosphere
خارجی ترین لایه اتمسفر
international standard atmosphere
اتمسفر استاندارد بین المللی
chemosphere
ناحیهای در قسمتهای فوقانی اتمسفر
monophthong
صدای ساده وتنها صدای بسیط
phut
تق صدای ترکیدن بادکنک صدای گلوله
chortling
صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
chortled
صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
chortles
صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
chortle
صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
aurora
پدیده تابناکی در لایههای فوقانی اتمسفر
inversion
ناحیهای در اتمسفر که در ان میزان افت منفی میباشد
reversing layer
لایه نازکی در قسمت پایینی اتمسفر خورشید
inversions
ناحیهای در اتمسفر که در ان میزان افت منفی میباشد
komi
فشاری
compressive
فشاری
skirl
صدای زیر صدای نی انبان
virtual gravity
شتابی که از طرف زمین برهر ذره از اتمسفر اثر میکند
photosphere
لایه خارجی اتمسفر خورشیدکه بسیار داغ و درخشنده میباشد
ozonosphere
لایهای از بخشهای فوقانی اتمسفر در ارتفا تقریبی 02 تا03 کیلومتر
airspace
حجم اتمسفر محدود بین سطح ارتفاع معین و زمین
boost pressure
فشار گاز بالاتراز اتمسفر که از سوپرشارژ کردن موتورناشی میشود
compression spring
فنر فشاری
force feed oiler
روغندان فشاری
compressive yield point
حدجهمندگی فشاری
force pump
تلمبه فشاری
compression strength
مقاومت فشاری
head
ارتفاع فشاری
compression strength
توان فشاری
compression strength
تاب فشاری
compression flange
عضو فشاری
achi komi
دفاع فشاری
compression flange
سپر فشاری
compression strength
استحکام فشاری
constrictor knot
گره فشاری
compression stress
تنش فشاری
snap fastener
دکمه فشاری
compression molding
قالبگیری فشاری
pressboard
تخته فشاری
head pressure
ارتفاع فشاری
pressure device
ماسوره فشاری
thumbs
دگمه فشاری
thumbing
دگمه فشاری
pushes
ضربه فشاری
pushed
ضربه فشاری
pressure fraction
کسر فشاری
push
ضربه فشاری
push button
دکمه فشاری
push button
کلید فشاری
thumb
دگمه فشاری
pressure welding
جوش فشاری
thumbed
دگمه فشاری
hard board
تخته فشاری
thrust bolt
پیچ فشاری
duplex pressure proportioner
مخلوط کن دو فشاری
compressive load application
بار فشاری
pressure butt welding
جوشکاری لب به لب فشاری
filterpress
پالونه فشاری
filter press
صافی فشاری
compressive stress
خستگی فشاری
data compaction
داده فشاری
die cast
ریختن فشاری
pressure welding
جوشکاری فشاری
compressive stress
تنش فشاری
push button switch
تکمه فشاری
compression wave
موج فشاری
press key
تکمه فشاری
push key
تکمه فشاری
push shot
ضربه فشاری
pression pipe
لوله فشاری
pressure sweeping
روبیدن فشاری
mae west
جلیقه نجات فشاری
compression test specimen
نمونه ازمون فشاری
standard size whole brick
اجر فشاری معمولی
compressive yield point
نقطه لهیدگی فشاری
compression specimen
نمونه ازمایش فشاری
pressure weldable
قابل جوشکاری فشاری
centralized oil shot system
روغنکاری متمرکز فشاری
pressure weld
جوش دادن فشاری
pressure lubrication
دستگاه روغنکاری فشاری
brass pressure casting
برنج ریختگی فشاری
pressure device
عامل فشاری مین
press cutting
برش دهنده فشاری
resistance pressure welding
جوشکاری فشاری مقاومتی
press casting
ریخته گری فشاری
barometric altimeter
ارتفاع سنج فشاری
firing pressure device
ماسوره فشاری مین
cold pressure welding
جوشکاری فشاری سرد
net push
ضربه فشاری از لب تور
fumikumi
لگد فشاری به پایین
compression riveter
دستگاه پرچ فشاری
cold pressed forging
اهنگری فشاری سرد
thrust hardness
درجه سختی فشاری
compression molding
ریخته گری فشاری
carburizing
گرم کردن قطعات فولادی ماشین شده در اتمسفر قوی از گازهای هیدروکربن
homosphere
قسمتی از اتمسفر که در ان تغییری در ترکیب و ساخت گازهای تشکیل دهنده مشاهده نمیشود
thermit pressure welding
روش جوشکاری فشاری الومینوترمیتی
pressure die casting
ریخته گری حدیدهای فشاری
pressure casting
قطعه ریخته گری فشاری
thermit pressure welding
روش جوشکاری فشاری حرارتی
superincumbent
دارای فشار زیاد فشاری
press cast process
فرایند ریخته گری فشاری
molten metal pressure welding
روش جوشکاری ذوبی-فشاری
pitometer log
سرعت سنج فشاری پیتومتری
alumino thermit pressure welding
جوشکاری فشاری الومینو-ترمیتی
drag in
<idiom>
پا فشاری روی موضوع دیگری
tobi komi
ضربه فشاری پا در حال پرش
pieze
واحد فشاری در سیستم غیرمتریک
heterosphere
قسمتی از اتمسفر که در ان ساختار و وزن مولکولی متوسط گازهای تشکیل دهنده مختلف است
bend
خمش فشاری انحنای لوله زانویی
pressure die casting process
فرایند ریخته گری حدیدهای فشاری
pressure die casting machine
دستگاه ریخته گری حدیدهای فشاری
rolling press
الت فشاری برای دراوردن نمونههای چاپی
traffic post
پست کنترل و عبور مرور پاسگاه کنترل عبور و مرور
satelloid
ماهوارهای که مدار گردش ان داخل اتمسفر سیارهای بوده و بنابراین احتیاج به تراست پیوسته یا متناوب دارد
re entry vehicle
نوعی رسانگرهای فضایی که برای ورود به اتمسفر زمین در بخش پایانی مسیر خودطراحی شده اند
ground swell
امواج
Susurrus
صدای آرام و ملایم، مثل خش خش یا صدای آرام باد
twang
صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
twanged
صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
twangs
صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
twanging
صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
chapman region
منطقه فرضی در لایههای فوقانی اتمسفر که توزیع دانسیته الکترونها در ان باتغییرات ارتفاع قابل پیش بینی است
reverberation
برگشت امواج
gravity waves
امواج ثقلی
interference
تداخل امواج
brain waves
امواج مغزی
crashing waves
امواج خروشان
spoondrift
ترشح امواج
electromagnetic waves
امواج الکترومغناطیسی
electromagnetic waves
امواج الکترومگنتیک
gravitational waves
امواج جاذبه
gravitational waves
امواج گرانشی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com