English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
blooper صدای نامطبوع رادیو
Other Matches
pick up <idiom> دریافت صدای رادیو و...
radio wave امواج الکترو مغناطیسی رادیو موج رادیو
forbidding نامطبوع
indelectable نامطبوع
nasties نامطبوع
nastier نامطبوع
nastiest نامطبوع
nasty نامطبوع
disagreeable نامطبوع
unpleasant نامطبوع
unpleasantly نامطبوع
rancid نامطبوع
ungracious نامطبوع خشن
unhandsome ناصواب نامطبوع
disagreeably بطور نامطبوع
disgraceful ننگین نامطبوع
ungraceful نازیبا نامطبوع
ill natured بدسرشت نامطبوع
harder سخت گیر نامطبوع
hard سخت گیر نامطبوع
goo بوی نامطبوع میل
hardest سخت گیر نامطبوع
radio telephone رادیو تلفنی سیستم رادیو تلفنی
radio-telephone رادیو تلفنی سیستم رادیو تلفنی
radio-telephones رادیو تلفنی سیستم رادیو تلفنی
honking صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honks صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honked صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honk صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
acrophony صدای حرف اول کلماتی که معرف خود ان کلمه باشدمانند صدای a درالف
synthesisers وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
voices وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
voicing وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
voice وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
pinged صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
synthesizer وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
synthesizers وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
pinging صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
pings صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
ping صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
contraltos زیرترین صدای مردانه بم ترین صدای زنانه
contralto زیرترین صدای مردانه بم ترین صدای زنانه
chortle صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
chortled صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
chortles صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
chortling صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
monophthong صدای ساده وتنها صدای بسیط
phut تق صدای ترکیدن بادکنک صدای گلوله
skirl صدای زیر صدای نی انبان
neutralizing tool رادیو
aligning tool رادیو
a radio رادیو
receiving set رادیو
wirelesses رادیو
radioed رادیو
radioing رادیو
radios رادیو
broadcasting رادیو
radio رادیو
wireless رادیو
radio frequency choke چوک رادیو
radioisotope رادیو ایزوتوپ
radiometer رادیو متر
radioisotope رادیو اکتیو
air cell a battery باتری رادیو
radio tube لامپ رادیو
radio star اختر رادیو
radio set دستگاه رادیو
radio engineering مهندسی رادیو
radio engineering تکنیک رادیو
radio button دکمه رادیو
radio relay رادیو رله
radiotelegraph رادیو تلگراف
receptacle ژاک رادیو
broadcasting station ایستگاه رادیو
receptacles ژاک رادیو
schematic diagram نقشه رادیو
skiagraphy رادیو گرافی
radioactivity رادیو اکتیویته
radio telescope رادیو تلسکوپ
radio telescopes رادیو تلسکوپ
banana pin دو شاخه رادیو
battery receiver رادیو باتری
radiotrician تکنیسین رادیو
radioactive رادیو اکتیو
radiography عکسبرداری رادیو
buzzing هوم کردن رادیو
radiotelephony مکالمه رادیو تلفنی
radon ماده رادیو اکتیو
buzzed هوم کردن رادیو
buzzes هوم کردن رادیو
radioluminescence رادیو لومینه سانس
aerial آنتن هوایی رادیو
radial محوری مربوط به رادیو
airwave امواج رادیو و تلویزیون
radiocast توسط رادیو گستردن
inverted l antenna انتن معمولی رادیو
l antenna انتن معمولی رادیو
radials محوری مربوط به رادیو
radio prospecting کشف معادن با رادیو
aerials انتن هوایی رادیو
wave band دسته امواج رادیو
tune in <idiom> پخش از رادیو وتلوزیون
on the air <idiom> بخشاز رادیو وتلوزیون
universal receiver رادیو برق و باتری
buzz هوم کردن رادیو
radiostrontium استرونتیوم رادیو اکتیو استرونیتوم 09
radiosonde دستگاه رادیو سوند هواسنجی
radiophotograph انتقال عکس بوسیله رادیو
tuned radio frequency receiver رادیو با بسامد میزان شده
airborne radio relay سیستم رادیو رله هوابرد
banana jack مادگی در رادیو برای دوشاخه
low tension battery باتری فشار ضعیف رادیو
Susurrus صدای آرام و ملایم، مثل خش خش یا صدای آرام باد
twanging صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
twang صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
twanged صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
twangs صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
decayed کاهش رادیو اکتیویته درزمان معین
decaying کاهش رادیو اکتیویته درزمان معین
radiobroadcast پخش و سخن پراکنی بوسیله رادیو
decays کاهش رادیو اکتیویته درزمان معین
decay کاهش رادیو اکتیویته درزمان معین
transmissions وسایل ارسال داده مثل رادیو , نور ,..
radiotherapy رادیو تراپی درمان بوسیله نیروی تشعشعی
transmission وسایل ارسال داده مثل رادیو , نور ,..
To turn off the lights. (T. V. ,radio). چراغ ( تلویزیون ؟ رادیو وغیره ) راخاموش کردن
To turn on the light(radio, T. V). چراغ ( رادیو ؟تلویزیون وغیره ) راروشن کردن
air time زمانپخش برنامههای رادیو یا تلویزیون روی آنتن
relay دستگاه تقویت نیروی برق یا رادیو و تلگراف و غیره
radiobiology مبحث زیست شناسی مربوط به تشعشعات رادیو اکتیو
to tune in TV [radio] روی کانال مشخصی تلویزیون [رادیو] را تنظیم کردن
communication رادیو یا هر رسانه قابل حمل سیگنال انجام میشود
relays دستگاه تقویت نیروی برق یا رادیو و تلگراف و غیره
relayed دستگاه تقویت نیروی برق یا رادیو و تلگراف و غیره
disc jockey کسیکه در رادیو یا تلویزیون وسالن رقص صفحات موسیقی میگذارد
disc jockeys کسیکه در رادیو یا تلویزیون وسالن رقص صفحات موسیقی میگذارد
tuner پیچ میزان رادیو وسیله تنظیم جریان برق وغیره
tuners پیچ میزان رادیو وسیله تنظیم جریان برق وغیره
tu-whit tu-whoo صدایی شبیه صدای جغد صدای جغد
tu whit tu whoo صدایی شبیه صدای جغد صدای جغد
sound effects عوامل صوتی که در رادیو وتلویزیون وفیلم سینمایی وغیره موجب صدامیشود
facsimile روش ارسال و دریافت تصاویر به صورت دیجیتال روی خط تلفن یا رادیو
facsimiles روش ارسال و دریافت تصاویر به صورت دیجیتال روی خط تلفن یا رادیو
thumping صدای تلپ با صدای تلپ تلپ زدن یاراه رفتن
tinkle صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
tinkled صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
tinkles صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
tinkling صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
thump صدای تلپ با صدای تلپ تلپ زدن یاراه رفتن
thumped صدای تلپ با صدای تلپ تلپ زدن یاراه رفتن
thumps صدای تلپ با صدای تلپ تلپ زدن یاراه رفتن
faxing غیر رسمی روش ارسال و در یافت تصاویر به صورت دیجیتالی روی خط تلفن یا رادیو
faxes غیر رسمی روش ارسال و در یافت تصاویر به صورت دیجیتالی روی خط تلفن یا رادیو
spacing impulse نوعی روش رادیو تله تایپ که در ان ارسال امواج به طوریک در میان ضربانی است
faxed غیر رسمی روش ارسال و در یافت تصاویر به صورت دیجیتالی روی خط تلفن یا رادیو
fax غیر رسمی روش ارسال و در یافت تصاویر به صورت دیجیتالی روی خط تلفن یا رادیو
wide area network شبکهای که ترمینالهای مختلف آن دور هستند و از طریق رادیو , ماهواره و کابل بهم وصل اند
sportscasters برنامههای ورزشی رادیو وتلویزیون گوینده برنامه ورزشی
sportscasts برنامههای ورزشی رادیو وتلویزیون گوینده برنامه ورزشی
sportscast برنامههای ورزشی رادیو وتلویزیون گوینده برنامه ورزشی
sportscaster برنامههای ورزشی رادیو وتلویزیون گوینده برنامه ورزشی
radiograms پیام رادیو تلگرافی پیام رادیویی
radiogram پیام رادیو تلگرافی پیام رادیویی
panelist عضو هیئت مشاوره و مباحثه یا عضو هیئت رادیو تلویزیون
fizzing صدای فش فش
hissed صدای خش خش
hiss صدای خش خش
fizz صدای فش فش
knocked صدای تغ تغ
fizzed صدای فش فش
knock صدای تغ تغ
step صدای پا
stepping صدای پا
hisses صدای خش خش
hissing صدای خش خش
knocks صدای تغ تغ
ping صدای غژ
pinged صدای غژ
pinging صدای غژ
fizzes صدای فش فش
pings صدای غژ
tramps صدای پا
tramped صدای پا
burbled صدای قل قل
burbles صدای قل قل
burbling صدای قل قل
tramp صدای پا
burble صدای قل قل
pad صدای پا
there is a knock at the door صدای در
pads صدای پا
rale صدای خس خس
knoit صدای در
crepitation صدای خش خش
whiz صدای غژ
grave accent صدای بم
croaks صدای کلاغ
rote صدای موج
ticktack صدای تپش دل
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com