English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 73 (5 milliseconds)
English Persian
emission صدور
emissions صدور
issuing صدور
export صدور
exported صدور
exporting صدور
emanation صدور
exportation صدور
issuance صدور
issuance credit صدور
export [to] صدور [به]
issue [of something] [ID card or check] صدور [چیزی] [کارت شناسایی] [چک]
Other Matches
export licence جواز صدور مجوز صدور
field emission صدور میدانی
export licence پروانه صدور
export bounty جایزه صدور
emissive power قدرت صدور
specific emission ضریب صدور
primary emission صدور اولیه
issue note برگه صدور
issue a guarantee صدور ضمانتنامه
thermionic emission صدور گرمیونایی
secondary emission صدور ثانوی
emission characteristic مشخصه صدور
electron emission صدور الکترون
emission صدور الکترون
billing صدور صورتحساب
prescriptions صدور فرمان
emissions صدور خروج
issue صدور مطلب
issued صدور مطلب
issues صدور مطلب
emissions صدور الکترون
emission صدور خروج
releases اجازه صدور
released اجازه صدور
exportable قابل صدور
release اجازه صدور
prescription صدور فرمان
date of issuance تاریخ صدور
data export صدور داده
date in issuing تاریخ صدور
secondary emission ratio شدت صدور ثانوی
issued انتشار دادن صدور
issue انتشار دادن صدور
secondary emission characteristic مشخصه صدور ثانوی
issues انتشار دادن صدور
the export of ... is granted the premium. صدور ... جایزه دارد.
bond issue صدور اوراق قرضه
to request issuance تقاضای صدور کردن
perfecting bail صدور قرارقبولی کفالت
photo electric emission صدور نور- برقی
photo emission effect صدور نور- برقی
prohibition صدور حکم منع
issuable قابل صدور انتشار دادنی
prejudication صدور رای پیش از رسیدگی
stare decisis قاعده صدور رای بر مبنای سابقه موجود
indicted تعقیب متهم از طریق صدور کیفرخواست به وسیله دادگاه جنایی
indicting تعقیب متهم از طریق صدور کیفرخواست به وسیله دادگاه جنایی
court of record در CL فقط اینگونه محاکم حق صدور حکم جریمه و زندان را دارند
indict تعقیب متهم از طریق صدور کیفرخواست به وسیله دادگاه جنایی
indicts تعقیب متهم از طریق صدور کیفرخواست به وسیله دادگاه جنایی
prohibitive tax مالیات گزافی که صدور یاورود کالا را غیر ممکن می سازد
procedendo حکم پادشاه در مورد تسریع دادرسی به قاضی یی که صدور رای را به تاخیرانداخته است
surrogates نماینده نماینده اسقف در هر ناحیه که مسئول صدور اسنادازدواج است
surrogate نماینده نماینده اسقف در هر ناحیه که مسئول صدور اسنادازدواج است
aircraft scrambling دستور پرواز هواپیما ازوضعیت اماده باش زمینی صدور فرمان درگیری هواپیما با هدف
dumping صدور کالا به کشوردیگر و فروش ان به بهای کمتر از بهای عادی به منظور فلج ساختن صنایع داخلی ان کشور
antedated cheque چک به تاریخ مقدم بر تاریخ واقعی صدور
arrested جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
arrests جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
arrest جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
quando acciderint وقتی مدیرترکه در مقابل غرماء متوفی به دفاع در دست نبودن مالی از متوفی متوسل میشودمحکمه با صدور حکمی باعنوان بالا مقرر می دارد که هر گاه مالی از متوفی بدست اید باید به غرماء داده شود
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com