Total search result: 201 (4 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
dumping |
صدور کالا به کشوردیگر و فروش ان به بهای کمتر از بهای عادی به منظور فلج ساختن صنایع داخلی ان کشور |
|
|
Other Matches |
|
below par |
کمتر از بهای اسمی |
reduced price |
بهای کاسته بهای تخفیف دار |
to mark good |
بهای کالا را در روی ان نوشتن |
revalorization |
اعاده پول کشور به بهای نخستین خود |
mark-down |
قیمت کالا را به منظور فروش پایین اوردن |
mark-downs |
قیمت کالا را به منظور فروش پایین اوردن |
protectionism |
دراین مکتب دفاع وحمایت از تعرفههای گمرکی به منظور حمایت صنایع واقتصاد داخلی بعنوان یک وسیله جهت توسعه اقتصادی بشمار می اید |
bagger my neihbour trade palicy |
سیاست فقیر ساختن کشورهمسایه به منظور ابادساختن کشور خود با استثماران |
at a low price |
بهای کم |
for |
به بهای |
nominal value |
بهای اسمی |
face value |
بهای اسمی |
cash price |
بهای نقدی |
reserve price |
بهای قطعی |
cost of construction |
بهای ساختمان |
conversion price |
بهای تبدیل |
money worth |
بهای پول |
probability cost |
بهای احتمالی |
nominal price |
بهای اسمی |
resonable price |
بهای عادله |
break up price |
بهای انحلال |
break up price |
بهای تصفیه |
fee |
بهای واحد |
trade price |
بهای تجارتی |
reduced price |
بهای نازل |
at a great penny worth |
به بهای زیاد |
book value |
بهای دفتری |
fancy price |
بهای گزاف |
unit price |
بهای واحد |
fancy price |
بهای تفننی |
all in price |
بهای کامل |
declared value |
بهای اعلام شده |
retail price |
بهای خرده فروشی |
par |
بهای رسمی سهم |
resale price |
بهای خرده فروشی |
contratual rent |
اجاره بهای مقطوع |
eric |
خون بهای ایرلندی |
above par |
بالاتر از بهای اسمی |
cost and freight |
قیمت و بهای حمل و نقل |
to mark down an article |
بهای کمتری بر کالایی گذاشتن |
reserve price |
قیمت نهایی بهای قطعی |
the price was not reasonable |
بهای ان معقول بنظر نمیرسید |
spot price |
بهای جنس در معامله نقدی |
height money |
اضافه بهای کار در ارتفاع |
upset price |
کمترین بهای مقطوع درهراج |
share list |
صورت بهای سهام شرکتها |
to take something off and pric |
اندکی از بهای چیزی کاستن |
coinage |
طبقه بندی بهای مسکوک |
cost plus |
اضافه بر بهای تمام شده |
dispraise |
از بهای چیزی کاستن کم گرفتن |
the price was not reasonable |
بهای گزافی بران گذاشته بودند |
write down |
تنزل دادن بهای اسمی سهام |
to compound |
قسطی پرداختن [کمتراز بهای اصلی] |
price as natural ice |
یخ ساختگی بهمان بهای یخ طبیعی فروخته میشد |
how is sugar |
بهای قندچیست قند درچه حال است |
at par |
قیمت ثابت انتقال ارز به بهای اسمی |
write down |
یادداشت کردن تنزل دادن بهای اسمی سهام |
prohibitive price |
بهای گزاف که بر کالایی گذارندو مردم ازعهده خریدان برنیایند |
unearned icremrnt |
افزایش بهای ملک در نتیجه اباد شدن محل نه کوشش مالک |
unearned increment |
افزایش بهای ملک در نتیجه اباد شدن محل نه کوشش مالک |
unpriced |
درباب چیزی گفته میشودکه بهای ان معلوم نشده یابصورت بهادران نباشد |
protectionist |
طرفدار حمایت از صنایع داخلی |
protectionists |
طرفدار حمایت از صنایع داخلی |
consul |
نمایندهای است که از کشوری به کشوردیگر اعزام میشود تا مصالح و منافع شخصی و تجاری اتباع کشور متبوع خود را درکشور مرسل الیه حفظ کند سر کنسول |
consuls |
نمایندهای است که از کشوری به کشوردیگر اعزام میشود تا مصالح و منافع شخصی و تجاری اتباع کشور متبوع خود را درکشور مرسل الیه حفظ کند سر کنسول |
accretion |
افزایش بهای اموال افزایش میزان ارث |
protect home judustry |
حمایت صنایع داخلی از طریق وضع حقوق گمرکی سنگین برواردات |
feminality |
طبیعت زنانه زیورهایاچیزهای بی بهای زنانه |
cash on delivery |
فروش نقد پس از تحویل کالا وصول وجه در حین تحویل کالا |
prohibitive tax |
مالیات گزافی که صدور یاورود کالا را غیر ممکن می سازد |
hypoventilation |
تنفس کم بطوریکه مقداراکسیژن خون از مقدار عادی ان کمتر میشود |
clearance sale |
فروش به منظور تصفیه حراج |
clearance sales |
فروش به منظور تصفیه حراج |
hinterland |
مناطق داخلی کشور |
hinterlands |
مناطق داخلی کشور |
sales tax |
مالیات بر فروش کالا |
total revenue |
قیمت کل فروش یک کالا |
selling costs |
هزینههای فروش کالا |
proforma |
پیشنهاد فروش کالا |
home service agent |
نماینده فروش داخلی |
absolute advantage |
برتری مطلق یک کشور یا واحد تولیدی درعرضه یک محصول یا خدمت با هزینه ای کمتر از رقیب |
port of entry |
مرز ورود کالا یا فرد به کشور |
direct fire sights |
زاویه یا بهای تیر مستقیم دوربینهای تیر مستقیم |
proforma |
صورت حساب فروش کالا |
marketplace |
میدان فروش کالا بازار |
joint product offer |
فروش یک کالا همراه با کالای دیگر |
door to door selling |
فروش کالا بصورت دوره گردی |
duopoly |
انحصار فروش کالا بین دونفر |
home service |
خدمات فروش در داخل کشور |
chandler |
کسی که به خرید و فروش کالا مشغول است |
stocked |
عرضه کردن کالا برای فروش سرسلسله |
stock |
عرضه کردن کالا برای فروش سرسلسله |
internalizing |
باطنی ساختن داخلی کردن |
internalize |
باطنی ساختن داخلی کردن |
internalizes |
باطنی ساختن داخلی کردن |
internalized |
باطنی ساختن داخلی کردن |
internalises |
باطنی ساختن داخلی کردن |
internalised |
باطنی ساختن داخلی کردن |
internalising |
باطنی ساختن داخلی کردن |
dumping |
فروش کالادر کشورهای دیگر با قیمتی پایین تر از قیمت داخلی |
conflict of lows |
در حقوق بین الملل خصوصی مطرح میشود و منظور مغایرت قوانین داخلی با قوانین خارجی است |
cartels |
اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت |
cartel |
اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت |
free on rail |
قراردادی که در ان فروشنده کالا را درایستگاه راه اهن کشور مبداء به خریدار تحویل میدهد |
cartel |
توافق رسمی بین فروشندگان یک کالا بمنظورتعیین قیمت و مقدار فروش وکنترل اعضای بازار |
cartels |
توافق رسمی بین فروشندگان یک کالا بمنظورتعیین قیمت و مقدار فروش وکنترل اعضای بازار |
intervention |
هر عملی که ازناحیه یک دولت صادر شده نتیجه ان تزلزل حاکمیت واستقلال داخلی و خارجی کشور دیگری باشد |
interventions |
هر عملی که ازناحیه یک دولت صادر شده نتیجه ان تزلزل حاکمیت واستقلال داخلی و خارجی کشور دیگری باشد |
dumping |
فروش کالا در بازار خارج به قیمتی ارزانتر از بازار داخل |
last in , first out |
اولین خروج از اخرین ورود فروش کالا از اخرین دسته کالای خریداری شده |
export licence |
جواز صدور مجوز صدور |
irredentism |
نهضت استرداد منظور جنبشی است که هدف ان پیوستن قسمتی از اراضی مجاور یک کشورکه اهالی ان به زبان اهالی کشور منشاء نهضت صحبت می کنند به این مملکت باشد |
strike |
اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است |
strikes |
اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است |
kinked demand curve |
و اگر فروشنده قیمت کالا راکاهش دهد فروش وی بیشترنخواهد شد زیرا سایرفروشندگان قیمت خود راپائین اورده و از کاهش قیمت تبعیت میکنند . |
law of demand |
براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود |
republic |
حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد |
republics |
حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد |
woollen draper |
پشمینه فروش ماهوت فروش شال فروش |
routinize |
عادی یا روزمره کردن بجریان عادی انداختن |
free trade |
شیوهای که دران کالاها بدون محدودیتهای دولتی از کشوری به کشوردیگر انتقال داده میشود |
cob web theorem |
ه کالا در هر زمان تابع قیمت ان کالا در دوره زمانی قبلی است . |
supporting goods |
موادی که در کالا بکاربرده نمیشودولی جهت تولید کالا لازم میباشد |
transire |
برگ ترخیص کالا از گمرک اجازه عبور کالا |
department store |
فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد |
department stores |
فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد |
hypermnesia |
ازدیاد غیر عادی خاطرات وافکار گذشته افزایش غیر عادی حافظه |
Burundi |
کشور بروندی در مرکز خاوری افریقا و شرق کشور زئیر |
secession |
تجزیه جدایی یک قسمت از خاک کشور و خروج ان از حاکمیت کشور منفصل منه |
barter with someone |
با کسی دادوستد کالا با کالا کردن |
extradites |
مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن |
extradited |
مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن |
extraditing |
مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن |
extradite |
مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن |
incretion |
ترشح درونی یا داخلی تراوش داخلی |
provincialism |
اعتقاد به لزوم عدم تمرکز دراداره کشور و تقسیم اختیارات و مسئولیتها بین ایالات ونواحی کشور |
on licence |
پروانه فروش ابجو یا نوشابههای دیگر که در همان جایگاه فروش گسازده شود |
pearlies |
جامه میوه فروش یا سبزی فروش دوره گرد که دکمههای مروارید دارد |
shelf life |
مدت زمانی که کالا از تولید تاتوزیع به مصرف کننده درقسمتهای مختلف می ماند مدت گردش کالا در انبارها |
wine seller |
میفروش باده فروش شراب فروش خمار |
to barter [to trade by barter] |
دادوستد کالا با کالا کردن |
squawks |
مخابره داخلی ارتباط داخلی |
internal defense |
پدافند داخلی پایداری داخلی |
internal structure |
ساختمان داخلی سازه داخلی |
squawk |
مخابره داخلی ارتباط داخلی |
squawked |
مخابره داخلی ارتباط داخلی |
say's law |
از قوانین اقتصادی دوره کلاسیک مبنی بر این که تولیداضافی یک کالا ممکن نیست چه هر کس کالا را جهت معاوضه با کالای دیگر ایجادمیکند و بنابراین عرضه هرچیز تقاضای ان را به وجودمی اورد |
innocent passage |
مثل حالتی که دولتی قوای خود را جهت سوار کردن به کشتی از خاک کشور دیگری با رضایت ان کشور بدون حالت تهاجمی عبور دهد |
hard sell |
سخت کوشی در فروش فروش مجدانه |
sale maximization |
به حداکثر رسانیدن فروش ماکزیمم فروش |
sales force |
نیروی فروش کارکنان قسمت فروش |
freightliner |
شرکت حمل و نقل کننده کالا قطار سریع السیر جهت حمل کالا در مسافتهای دور قطاری که کانتینر حمل می نمایدfreight |
demand elasticity |
درصد تغییرتقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت ان کالا |
throughput capacity |
فرفیت عبور دهی کالا فرفیت تخلیه و عبوردهی بارانداز یا اسکله فرفیت گذراندن کالا |
letter of recall |
نامهای است که رئیس یک کشور به رئیس کشور دیگرنوشته و از او تقاضای مرخص کردن سفیری را که کارش در مملکت مرسل الیه پایان یافته میکند |
consignee |
گیرنده کالا برای بارنامه گیرنده اصلی کالا |
consumer industries |
صنایع مصرفی |
fine art |
صنایع مستظرفه |
metal industries |
صنایع فلزی |
related industries |
صنایع مرتبط |
government owned industries |
صنایع دولتی |
food industries |
صنایع غذایی |
woodcraft |
صنایع چوبی |
figures of speech |
صنایع بدیعی |
imagery |
صنایع بدیعی |
handcraft |
صنایع یدی |
figure of speech |
صنایع ادبی |
heavy industries |
صنایع سنگین |
heavy industry |
صنایع سنگین |
key industries |
صنایع کلیدی |
nationalized industries |
صنایع ملی |
steel industries |
صنایع فولادی |
handicrafts |
صنایع دستی |
primary industries |
صنایع اولیه |
chemical industries |
صنایع شیمیایی |
indigenous industries |
صنایع محلی |
utility |
صنایع همگانی |
knowledge industries |
صنایع اطلاعاتی |
key industries |
صنایع اصلی |
nationalized industries |
صنایع دولتی |
indigenous industries |
صنایع بومی |
c & f |
قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است |
optional claiming race |
مسابقهای که صاحب اسب ازادی در فروش یا خودداری از فروش اسب دارد |
scareup |
فاهر ساختن برای مصرف تامین کردن بسرعت ساختن |
plastic arts |
صنایع پلاستیکی یا قالبی |
dilettanti |
دوستدارتفننی صنایع زیبا |
dilettante |
دوستدارتفننی صنایع زیبا |
dilettantes |
دوستدارتفننی صنایع زیبا |
government owned industries |
صنایع متعلق بدولت |
industrially |
از نظر حرف و صنایع |
increasing cost industry |
صنایع با هزینههای افزایشی |
heavy goods |
محصول صنایع سنگین |
antitrust |
یااتحادیههای بزرگ صنایع |
aesthete |
طرفدار صنایع زیبا |
aesthetes |
طرفدار صنایع زیبا |
industries and mines |
اتاق بازرگانی و صنایع ومعادن |
purple passage |
نوشته اراسته به صنایع بدیعی |
purple patch |
نوشته اراسته به صنایع بدیعی |
minerva |
صنایع یدی خدای پزشکی |
chamber of commerce |
اتاق بازرگانی و صنایع ومعادن |