Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (36 milliseconds)
English
Persian
exchange
صرافی مبادله کردن
exchanged
صرافی مبادله کردن
exchanges
صرافی مبادله کردن
exchanging
صرافی مبادله کردن
Other Matches
double coincidence of wants
زیرا هرطرف مبادله باید کالائی را به بازار عرضه کند که طرف دیگر مبادله به ان نیاز دارد ونیز شرایط مبادله باید موردتوافق طرفین مبادله باشد
interchanges
مبادله کردن عوض کردن مبادله کالا بین دو کشتی
interchanged
مبادله کردن عوض کردن مبادله کالا بین دو کشتی
interchange
مبادله کردن عوض کردن مبادله کالا بین دو کشتی
interchanging
مبادله کردن عوض کردن مبادله کالا بین دو کشتی
shroff
صرافی کردن
exchanges
صرافی
Currency exchange office
صرافی
exchanging
صرافی
agiotage
صرافی
premiums
حق صرافی
bourse
صرافی
exchanged
صرافی
premium
حق صرافی
exchange
صرافی
Where is the nearest exchange office?
نزدیکترین صرافی کجاست؟
interchanged
با هم مبادله کردن
interchanges
مبادله کردن
interchanging
با هم مبادله کردن
interchanges
با هم مبادله کردن
interchanging
مبادله کردن
to barter for
مبادله کردن
traded
مبادله کردن
chaffer
مبادله کردن
trade
مبادله کردن
trade-ins
مبادله کردن
trade-in
مبادله کردن
trade in
مبادله کردن
interchanged
مبادله کردن
swop
مبادله کردن
intercommunicate
مبادله کردن
exchanging
مبادله کردن
swap
مبادله کردن
swaps
مبادله کردن
swopped
مبادله کردن
swopping
مبادله کردن
swops
مبادله کردن
exchange
مبادله کردن
exchanges
مبادله کردن
interchange
مبادله کردن
swapped
مبادله کردن
interchange
با هم مبادله کردن
exchanged
مبادله کردن
traded
داد و ستد کردن مبادله یا معاوضه کردن حرفه
trade
داد و ستد کردن مبادله یا معاوضه کردن حرفه
exchange
مبادله کردن تعویض
to spar at each other
مبادله کلام کردن
lay to
مبادله ضربات کردن
exchanges
مبادله کردن تعویض
exchanged
مبادله کردن تعویض
exchanging
مبادله کردن تعویض
swap in
مبادله کردن به داخل
swap out
مبادله کردن به خارج
commmute
تغییر دادن مبادله کردن
to exchange something
[for something]
مبادله کردن
[چیزی را با چیز دیگری]
dicker
مبادله کردن پوست حیوانات معامله جنسی
passing action
عملیات رد و بدل کردن کالا وتدارکات مبادله تدارکات
exchange control
نظارت دولت بر مبادله ارز کنترل مبادله ارز توسط دولت
bater
مبادله
interchanges
مبادله
swapping
مبادله
talks
مبادله
exchanges
مبادله
interchange
مبادله
trucks
مبادله
interchanged
مبادله
trucking
مبادله
trucked
مبادله
reciprocation
مبادله
barter
مبادله
bartering
مبادله
bartered
مبادله
exchanging
مبادله
interchanging
مبادله
barters
مبادله
truck
مبادله
exchange
مبادله
talked
مبادله
talk
مبادله
trade-in
مبادله
trade-ins
مبادله
trade in
مبادله
exchanged
مبادله
traffic
مبادله کالا
truckage
مبادله معامله
contract curve
منحنی مبادله
fire fight
مبادله اتش
truckage
مبادله جنسی
barters
مبادله تهاتری
exchangeable
قابل مبادله
interchangeable
قابل مبادله
trafficking
مبادله کالا
exchange value
ارزش مبادله
interchange
مبادله کالا
exchanging
مرکز مبادله
exchanger
مبادله کننده
barters
مبادله پایاپای
trafficked
مبادله کالا
traffics
مبادله کالا
exchanging
مبادله پول
exchange rates
نرخ مبادله
exchange rate
نرخ مبادله
changing
تعویض مبادله
exchanged
مرکز مبادله
bourse
مبادله بورس
exchange of flags
مبادله پرچمها
exchanges
مبادله پول
terms of trade
شرایط مبادله
cambium
محل مبادله
inconvertible
مبادله ناپذیر
exchanged
مبادله پول
medium of exchange
وسیله مبادله
terms of trade
رابطه مبادله
change
تعویض مبادله
exchange
مبادله پول
changed
تعویض مبادله
interchanging
مبادله کالا
foreign exchange
مبادله خارجی
changes
تعویض مبادله
exchange
مرکز مبادله
commodity exchange
مبادله کالا
interchanges
مبادله کالا
rate of exchange
نرخ مبادله
tit for tat
<idiom>
مبادله منصفانه
bartered
مبادله پایاپای
bartered
مبادله تهاتری
reciprocal trading
مبادله متقابل
interchanged
مبادله کالا
barter
مبادله تهاتری
barter
مبادله پایاپای
bartering
مبادله تهاتری
value in exchange
ارزش مبادله
exchanges
مرکز مبادله
bartering
مبادله پایاپای
futures exchange
مبادله سلف
exchange of notes
مبادله یادداشتها
bartering
تهاتر مبادله کالاباکالا
changes
پول خرد مبادله
changed
پول خرد مبادله
changing
پول خرد مبادله
olefin metathesis reaction
واکنش مبادله اولفینی
exchange restriction
کنترل مبادله ارز
inside pass
مبادله چوب در امدادی
barters
تهاتر مبادله کالاباکالا
barter
تهاتر مبادله کالاباکالا
bartered
تهاتر مبادله کالاباکالا
exchangee
چیز مبادله شده
change
پول خرد مبادله
trade
مزاحمت مبادله کالا
exchange rates
نرخ مبادله ارز
exchanging
معاوضه و مبادله پول
unvisual exchange
مبادله نامرئی چوب
cartels
مبادله اسیران جنگی
takeovers
مبادله چوب امدادی
exchange
معاوضه و مبادله پول
purchasing power parity
نرخ نسبی مبادله
private branch exchange
مبادله انشعاب خصوصی
rate of exchange
نرخ مبادله ارز
exchange rate
نرخ مبادله ارز
exchanged
معاوضه و مبادله پول
exchanges
معاوضه و مبادله پول
data interchange format file
فایل با فرمت مبادله
automatic data handling
سیستم مبادله خودکاراطلاعات
at the current rate of exchange
به نرخ مبادله جاری
cartel
مبادله اسیران جنگی
takeover
مبادله چوب امدادی
traded
مزاحمت مبادله کالا
redemption
مبادله اوراق بهادار با پول
covenants
که بین طرفین مبادله می گردد
sprint pass
مبادله نامرئی چوب امدادی
dif
فایل قالب مبادله داده ها
covenant
که بین طرفین مبادله می گردد
automatic data handling
سیستم کامپیوتری مبادله اطلاعات
automatic digital network
شبکه مبادله اطلاعات کامپیوتری
cartel
موافقتنامه مبادله اسیران جنگی
fixed exchange rate
نرخ مبادله ثابت ارز
cartels
موافقتنامه مبادله اسیران جنگی
american standard
کد استانداردامریکایی برای مبادله اطلاعات
boot
اختلاف موجودبین قیمتها در مبادله دودارایی
manchester school
مکتب انگلیسی طرفدار ازادی مبادله
privacy
جداسازی مبادله پیام برای تامین
clearinghouse
سازمانی که چکهای بانکهای مختلف را دران مبادله میکنند
double coincidence of wants
نیازها وضعیتی که باید در مبادله پایاپای وجود داشته باشد
parlementaire
کسی که بین طرفین متحاربین مبادله پیام را به عهده دارد
consular convention
عهد نامهای که جهت مبادله کنسول بین دو کشور منعقد میشود
navigation head
بارانداز کنار اسکله دریایی محل مبادله بار کشتیها دراسکله
exchange of instruments of ratification
مبادله اسناد دال بر تصدیق وتصویب موضوع مورد توافق یا تصویب معاهده
exchange of full powers
رسمیت یافتن تنزل نرخ ارز مبادله اسناد مربوط به تفویض اختیارات تام
clearing and switch buying
توافق تجاری دوجانبهای که براساس ان دو کشور متعهدبه مبادله مقدار معینی کالامی گردند
protocols
ارتباطی بین واحدهادرایستگاههای کاری مختلف که قواعد و فرمت هایی را برای مبادله پیام ها تعریف میکند
protocol
ارتباطی بین واحدهادرایستگاههای کاری مختلف که قواعد و فرمت هایی را برای مبادله پیام ها تعریف میکند
private automatic branch exchange
رد و بدل کننده شعبهای اتومات خصوصی مبادله انشعاب خودکار خصوصی
relateral tell
مبادله پیام بین دو ایستگاه بااستفاده از ایستگاه واسطه
fire fight
ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
exchange of notes
نوعی ازموافقتهای سیاسی است که به وسیله مبادله اسنادی بامضمون واحد و حاوی مواردو مطالب مورد توافق طرفین متبادلین انجام میشود
track telling
ارتباط و مخابرات بین هواپیمای شناسایی و سیستم کنترل و ردگیری زمینی مبادله اخبار و اطلاعات ردگیری و تعقیب هدف
direct exchange
تعویض مستقیم مبادله مستقیم قطعات
data link
ارتباط مبادله اطلاعات ارتباط کامپیوتری
cartel ship
کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
data transceiver
دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com