Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 65 (1 milliseconds)
English
Persian
waiver
صرفنظر اغماض
Other Matches
connivance
اغماض
regardless
صرفنظر از
irregardless
صرفنظر از
irrespective
صرفنظر از
no matter
<idiom>
صرفنظر
condoned
اغماض کردن
towink at
اغماض کردن
tolerator
اغماض کننده
condone
اغماض کردن
remissible
قابل اغماض
paraleipsis
افهارضمن اغماض
condones
اغماض کردن
negligible
قابل اغماض
waive
اغماض نمودن
waived
اغماض نمودن
veniality
قابلیت اغماض
waives
اغماض نمودن
condoning
اغماض کردن
irremissible
اغماض ناپذیر
surrendered
واگذاری صرفنظر
call off
صرفنظر کردن
surrender
واگذاری صرفنظر
surrenders
واگذاری صرفنظر
dispensable
صرفنظر کردنی
waive
صرفنظر کردن از
waived
صرفنظر کردن از
waiver
فسخ صرفنظر
waives
صرفنظر کردن از
paralipsis
افهار ضمن اغماض
tolerance
سعه نظر اغماض
sign a waiver
قبول اغماض نمودن
tolerantly
شکیبا اغماض کننده
indulgently
از روی اغماض و مساهله
tolerant
شکیبا اغماض کننده
tolerances
سعه نظر اغماض
winked
چشمک اغماض کردن
winking
چشمک اغماض کردن
wink
چشمک اغماض کردن
venial
قابل اغماض بخشیدنی
winks
چشمک اغماض کردن
withdrawal
صرفنظر کردن بازگیری
waiver
بار قابل صرفنظر
forget
فراموشی صرفنظر کردن
To give up (overlook)something.
از چیزی صرفنظر کردن
forgets
فراموشی صرفنظر کردن
withdraw
صرفنظر کردن بازگیری
withdrawals
صرفنظر کردن بازگیری
withdraws
صرفنظر کردن بازگیری
back down
از ادعایی صرفنظر کردن
cession of a right
از حقی صرفنظر کردن
tolerances
حد تغییرات اختلاف قابل اغماض
tolerance
حد تغییرات اختلاف قابل اغماض
waive one's claim
از ادعای خود صرفنظر کردن
adside from
صرفنظر از اینکه گذشته از این
settlement by abandonment
تسویه در نتیجه صرفنظر شدن از مطالبات
reclama
تقاضای اغماض و تجدید نظر درتصمیمات متخذه یا رای
irremissibly
چنانکه نتوان بخشیدیا اغماض کرد بطورالزام اور
nose gear
قسمت جلوی ارابه فرود ازنوع تری سیکل صرفنظر ازفاصله ان تا دماغه
condonation
اغماض و چشم پوشی یکی اززوجین در مورد خلافی که ازدیگری در زمینه وفایف زناشویی صادر شده است
dead freight
کرایه قسمتی از کشتی که به صرفنظر از استفاده یا عدم استفاده باید پرداخت شود
cession
صرفنظر کردن از چیزی وواگذار کردن ان واگذاری
coning angle
زاویه بین محور طولی تیغه ها و سطح مار بر نوک تیغه ها صرفنظر از خمش تیغه ها
pass up
رد کردن صرفنظر کردن
n-key rollover
[این به این معنیست که هر کلید به طور کامل به طور مستقل توسط سخت افزار صفحه کلید اسکن شده، به طوری که هر فشرده شدن کلیدها به درستی صرفنظر از اینکه چگونه بسیاری از کلید های دیگر در حال فشرده شدن تشخیص داده شده اند]
Recent search history
Search history is
off
.
Activate
✘ Close
✘
ض
ص
ث
ق
ف
غ
ع
ه
خ
ح
ج
چ
◀—
ش
س
ئ
ی
ب
ل
أ
آ
ا
ت
ن
م
ک
گ
[]
ظ
ط
ژ
ز
ر
ذ
د
پ
ؤ
و
ء
.
!
؟
()
نیم فاصله
Space
نیم فاصله
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com
Close
Previous
Next
Loading...