Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (20 milliseconds)
English
Persian
to withdraw an application
صرف نظر کردن از تقاضای درخواست نامه ای
Other Matches
to reject
[refuse]
an application
درخواست نامه ای را رد کردن
to file a petition
بوسیله درخواست نامه تقاظا کردن
subsequent filing
[application, documents]
ادا کردن پس از ارائه درخواست نامه
to file an application to somebody
از کسی بوسیله درخواست نامه تقاظا کردن
letters rogatory
نامه مشعر بر تقاضای نیابت قضایی
to grant an application
درخواست نامه ای را پذیرفتن
applications
درخواست نامه پشت کار
application
[for something]
درخواست نامه
[برای چیزی]
application
درخواست نامه پشت کار
purchase request
درخواست خرید جنس تقاضای عقد پیمان خرید
blood chit
تقاضای مساعدت و اهدای خون بازوبند تقاضای کمک ازمردم
caveator
کسیکه درضمن تقاضای ثبت اختراع تقاضامیکند به تقاضای دیگران تر
theory of effective demand determination
نظریه تقاضای موثر اصطلاح کینز برای تقاضای کل
call up
درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
call-up
درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
call-ups
درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
requisitioning
درخواست کردن درخواست وسایل
requisition
درخواست کردن درخواست وسایل
requisitions
درخواست کردن درخواست وسایل
requisitioned
درخواست کردن درخواست وسایل
pourparley
جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
pourparler
جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
request
درخواست اماد کردن درخواست کردن
requested
درخواست اماد کردن درخواست کردن
requests
درخواست اماد کردن درخواست کردن
requesting
درخواست اماد کردن درخواست کردن
to request issuance
تقاضای صدور کردن
apply for a divorce
تقاضای طلاق کردن
toa for a job or position
تقاضای شغل کردن
call of more
حق تقاضای زیاد کردن مبیع
reclamation
تقاضای جبران خسارت کردن
demurs
تقاضای درنگ یا مکث کردن
demurring
تقاضای درنگ یا مکث کردن
demurred
تقاضای درنگ یا مکث کردن
demur
تقاضای درنگ یا مکث کردن
To seek political asylum.
تقاضای پناهندگی سیاسی کردن
put the bite on someone
<idiom>
از کسی تقاضای پول کردن
ask for a lady's hand
تقاضای ازدواج با بانویی کردن
To ask for political asylum.
تقاضای پناهندگی سیاسی کردن
To demand prompt payment.
تقاضای پرداخت فوری کردن
request modify
درخواست تصحیح دارم درخواست تغییر میکنم
statement of charge
مشخص کردن جرایم فرم تقاضای خسارت
challengo
ادعا کردن دعوت کردن اعلام نشانی اسم عبور خواستن درخواست معرف کردن
excess demand
درخواست بیش از حد درخواست اضافی
striking off the roll
اسم یک solicitor را به تقاضای خودش یا بعلت ارتکاب خطا از لیست وکلاحذف کردن
demands
درخواست کردن
entreat
درخواست کردن
implored
درخواست کردن از
implores
درخواست کردن از
imploring
درخواست کردن از
entreated
درخواست کردن
entreating
درخواست کردن
plead with
درخواست کردن
to make an application
[to apply]
درخواست کردن
speak for
<idiom>
درخواست کردن
implore
درخواست کردن از
soliciting
درخواست کردن
solicit
درخواست کردن
solicited
درخواست کردن
solicits
درخواست کردن
demand
درخواست کردن
pray
درخواست کردن
demanded
درخواست کردن
entreats
درخواست کردن
prayed
درخواست کردن
prays
درخواست کردن
applying
درخواست کردن
praying
درخواست کردن
applies
درخواست کردن
apply
درخواست کردن
supplicate
درخواست کردن
call mission
درخواست پشتیبانی فوری هوایی ماموریت هوایی طبق درخواست
pleaded
در دادگاه اقامه یا ادعا کردن درخواست کردن
pleads
در دادگاه اقامه یا ادعا کردن درخواست کردن
plead
در دادگاه اقامه یا ادعا کردن درخواست کردن
to a oneself for help
درخواست کمک کردن
requisition
درخواست رسمی کردن
to ask too much
بیش از حد درخواست کردن
requisitioned
درخواست رسمی کردن
to apply for leave
درخواست مرخصی کردن
to deny somebody a wish
درخواست کسی را رد کردن
requisitioning
درخواست رسمی کردن
requisitions
درخواست رسمی کردن
boning
خواستن درخواست کردن
soliciting
درخواست یا تقاضا کردن از
solicited
درخواست یا تقاضا کردن از
solicits
درخواست یا تقاضا کردن از
call for fire
درخواست اتش کردن
solicit
درخواست یا تقاضا کردن از
bone
خواستن درخواست کردن
indent
سفارش درخواست کردن
bones
خواستن درخواست کردن
indenting
سفارش درخواست کردن
indents
سفارش درخواست کردن
boned
خواستن درخواست کردن
post script
مطلبی که در هنگام تهیه نامه فراموش شده و بعدا درذیل نامه ذکر میگردد
letter of intent
تمایل نامه نامه علاقه مندی به انجام معامله
mission call
درخواست پشتیبانی هوایی کردن
call for ..... under the credit
درخواست کردن ..... تحت اعتبار
to ask somebody for
[about]
something
از کسی چیزی درخواست کردن
cryptoparts
بخشهای یک نامه رمز قسمتهای رمزی نامه
to call somebody to
[for]
something
از کسی برای چیزی درخواست کردن
applying
درخواست کردن شامل حال بودن
apply
درخواست کردن شامل حال بودن
applies
درخواست کردن شامل حال بودن
to ask specifically about something
چیزی را به طور خاص درخواست کردن
libeled
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeling
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelled
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libels
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelling
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libel
هجو نامه یا توهین نامه افترا
lean on
<idiom>
اجبارشخص درقبول کردن درخواست باتحت فشارگذاشتن
beg
استدعا کردن درخواست کردن
applying
صدق کردن درخواست کردن
cry off
تقاضا کردن درخواست کردن
apply
صدق کردن درخواست کردن
applies
صدق کردن درخواست کردن
petitions
دادخواهی کردن درخواست کردن
petitioned
دادخواهی کردن درخواست کردن
begs
استدعا کردن درخواست کردن
requests
تقاضا کردن درخواست کردن
petitioning
دادخواهی کردن درخواست کردن
requesting
تقاضا کردن درخواست کردن
petition
دادخواهی کردن درخواست کردن
requested
تقاضا کردن درخواست کردن
request
تقاضا کردن درخواست کردن
begged
استدعا کردن درخواست کردن
requistioner
قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
written agreement
موافقت نامه پیمان نامه
affidavits
شهادت نامه قسم نامه
certificate
رضایت نامه شهادت نامه
certificates
رضایت نامه شهادت نامه
credential
گواهی نامه اعتبار نامه
devised
تعبیه کردن وصیت نامه
devise
تعبیه کردن وصیت نامه
devises
تعبیه کردن وصیت نامه
devising
تعبیه کردن وصیت نامه
get a fix on something
<idiom>
نامه الکترونی دریافت کردن
guaranteed
ضمانت نامه تضمین کردن
guarantees
ضمانت نامه تضمین کردن
guarantee
ضمانت نامه تضمین کردن
to a. letter
روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
type front
نوعی روش تایپ کردن نامه ها
underwrite policy
بیمه نامه را فهر نویسی کردن
letter of recall
نامهای است که رئیس یک کشور به رئیس کشور دیگرنوشته و از او تقاضای مرخص کردن سفیری را که کارش در مملکت مرسل الیه پایان یافته میکند
to give notice to quit
[one's residence]
لغو کردن اجاره نامه
[و ترک ساختمان]
aggregate demand
تقاضای کل
total demand
تقاضای کل
at the instance of
به تقاضای
at the request of
تقاضای
testacy
دارای وصیت نامه بودن نگارش وصیت نامه
giving
تقاضای رای
inelastic demand
تقاضای بی کشش
maximum demand
تقاضای بیشینه
effective demand
تقاضای موثر
re claim
تقاضای مجدد
give
تقاضای رای
market demand
تقاضای بازار
applications
تقاضای کار
request to send
تقاضای ارسال
composite demand
تقاضای مرکب
elastic demand
تقاضای با کشش
complementary demand
تقاضای تکمیلی
factor demand
تقاضای عوامل
complementary demand
تقاضای مکمل
demand for payment
تقاضای پرداخت
pop the question
<idiom>
تقاضای ازدواج
at the instance of
بر حسب تقاضای
application for loan
تقاضای وام
application
تقاضای کار
national demand
تقاضای ملی
final demand
تقاضای نهائی
aggregate demand function
تابع تقاضای کل
gives
تقاضای رای
request substitution
تقاضای تعویض
aggregate market demand
تقاضای کل بازار
excess demand
تقاضای بیش از حد
at my request
مطابق با تقاضای من
joint demand
تقاضای مشترک
fire call
درخواست اتش توپخانه درخواست اتش
soft market
بازار با تقاضای خوب
perfectly elastic demand
تقاضای کاملا با کشش
taxes
تحمیل تقاضای سنگین
demand
تقاضای خرید کالا
credit application
تقاضای گشایش اعتبار
taxed
تحمیل تقاضای سنگین
tax
تحمیل تقاضای سنگین
demands
تقاضای خرید کالا
downward sloping demand curve
منحنی تقاضای نزولی
demanded
تقاضای خرید کالا
marginal demand price
قیمت تقاضای نهائی
derived demand
تقاضای مشتق شده
rpo
تقاضای مظنه قیمت
oyer
تقاضای استماع یا دادرسی
elastic demand
تقاضای انعطاف پذیر
perfectly inelastic demand
تقاضای کاملا بی کشش
elastic demand
تقاضای کشش دار
inelastic demand
تقاضای غیر حساس
law of downward sloping demand
قانون تقاضای نزولی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com