English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (2 milliseconds)
English Persian
free climbing صعود ازاد
Search result with all words
blast valve سوپاپ ازاد کننده هوای گرم برای صعود بالن
Other Matches
vertical scale عقربه نشان دهنده میزان صعود هواپیما عقربه صعود مقیاس ارتفاع
elevation tracking دستگاه تعقیب صعود هواپیما تعقیب صعود یا بالا رفتن
climb mode روش کنترل صعود هواپیما وضعیت کنترل صعود
glide path مسیر حرکت ازاد یا پرواز ازاد هواپیما یاموشک
free gyroscope نیروی ژیروسکوپی ازاد نیروی جاذبه مغناطیسی ازاد
pull up صعود
bulging صعود
ascent صعود
bulge صعود
bulged صعود
bulges صعود
escalade صعود
ascents صعود
climb صعود
climbing صعود
ascension صعود
ascendance صعود
climbed صعود
climbs صعود
mounts صعود ترفیع
rises صعود طلوع
up صعود کردن
back and knee climbing صعود تنورهای
rises خیز صعود
mount صعود ترفیع
climbs صعود کردن
upped صعود کردن
upping صعود کردن
climb صعود کردن
rate of climb میزان صعود
mountant صعود کننده
climbed صعود کردن
layback صعود دولفری
herringbone step صعود جناقی
climbing صعود کردن
soar صعود کردن
soared صعود کردن
soars صعود کردن
rise خیز صعود
rise صعود طلوع
vertical speed سرعت صعود
consecutive climbing صعود نوبتی
continuous climbing صعود طبیعی
clear way محوطه صعود
ascending صعود کننده
angle of departure زاویه صعود
balance climbing صعود تعادلی
alpinism صعود سبکبار
artificial climbing صعود مصنوعی
rising درحال ترقی یا صعود
boiling point elevation صعود نقطه جوش
bring up صعود با حمایت از بالا
sidesteps صعود پلهای از پهلو
aircraft climb corridor دالان صعود هواپیما
climb corridor دالان صعود هواپیما
sidestep صعود پلهای از پهلو
sidestepped صعود پلهای از پهلو
sidestepping صعود پلهای از پهلو
ups and downs صعود وافول اقبال
high sea دریای ازاد دریای ازاد خارج از مرزکشور
cloud top height ارتفاع صعود قارچ اتمی
vertical takeoff سرعت صعود اولیه هواپیما
boiling point elevation constant ثابت صعود نقطه جوش
vertical speed سرعت صعود عمودی هواپیما
assumption جشن صعود مریم باسمان
sidestep traverse صعود پلهای همراه باسرخوردن بجلو
angle of departure زاویه صعود هواپیما از روی باند
climbing wax واکس مخصوص صعود دراسکی نوردیک
hang off مکث کوتاه غواص در زیر اب در صعود
decompression stop مکث غواص کوتاه در عمقهای معین در صعود
vertical replenishment تجدید تدارکات از راه هوا صعود و فرود عمودی
decompression table جدول نشاندهنده زمان و محل لازم برای صعود ارام غواص
vent valve دریچه روی بالن برای رهاکردن گاز یا هوا و تنظیم صعود
climber پوست یا چرم زیر اسکی تا درهنگام صعود بعقب لیز نخورد
toss bombing نوعی روش بمباران که در ان هواپیما در حال صعود بمب را پرتاب میکند
free enterprise اقتصاد ازاد اقتصاد بازار ازاد
no decompression dive غواصی کوتاه مدت یا در عمق کم که به هنگام صعود نیازبه توقف یا مکث در زیر اب ندارد
scrambles دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scrambled دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scrambling دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scramble دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
byes صعود به دور بعدبه سبب نداشتن حریف گذشتن توپ از خط عرضی دروازه امتیاز بدون توپزن
bye صعود به دور بعدبه سبب نداشتن حریف گذشتن توپ از خط عرضی دروازه امتیاز بدون توپزن
pull up point نقطه بالا کشیدن هواپیما نقطه صعود برای تک یا رهاکردن بمب
increases صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increase صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
elevation guidance دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
increased صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
half sidestep روش صعود با اسکی گام به گام
freemen ازاد
free play ازاد
go as you please ازاد
self administered ازاد
footloose ازاد
self-service ازاد
self service ازاد
unihibited ازاد
unattached ازاد
exempt ازاد
exempted ازاد
exempting ازاد
freeman ازاد
immune ازاد
opens ازاد
degage ازاد
opened ازاد
unihibit ازاد
open ازاد
fetterless ازاد
slack water اب ازاد
stand at ease ازاد
stand easel ازاد
disengaged ازاد
suspended floor کف ازاد
absolute ازاد
sweep back بک ازاد
absolutes ازاد
idle line خط ازاد
exempts ازاد
frees ازاد
at ease ازاد
unrestrained ازاد
sweeper بک ازاد
loose ول ازاد
sweepers بک ازاد
free ازاد
freed ازاد
loosest ول ازاد
looser ول ازاد
immundity ازاد
freeing ازاد
enfranchize ازاد کردن
emancipator ازاد کننده
free expansion انبساط ازاد
fingerling ماهی ازاد
tramp vessel کشتی ازاد
extrication ازاد کردن
free enthalpy انتالپی ازاد
floating ribs دندههای ازاد
foul line خط پرتاب ازاد
total freeboard عمق ازاد
free association تداعی ازاد
to set at liberty ازاد کردن
to set at large ازاد کردن
free competition رقابت ازاد
free economy اقتصاد ازاد
free electron الکترون ازاد
free aqifer سفره ازاد
free energy انرژی ازاد
tramp steamer کشتی ازاد
uncage ازاد کردن
unfix ازاد کردن
clear span دهانه ازاد
charity shot پرتاب ازاد
sharity stripe خط پرتاب ازاد
charity line خط پرتاب ازاد
catch as catch can کشتی ازاد
cast loose ازاد کردن
carbon free ذغال ازاد
carbon free کربن ازاد
cantilever beam تیر ازاد
free atmosphere اتمسفر ازاد
cantilever تیر سر ازاد
boosted rocket موشک ازاد
clearance angle زاویه ازاد
drifting mine مین ازاد
dialing tone بوق ازاد
free maneuver حرکت ازاد
unloose ازاد کردن
unstring ازاد کردن
deallocation ازاد سازی
deallocate ازاد کردن
datum level سطح اب ازاد
cut free ازاد بریدن
cut clear ازاد بریدن
idle turn دور ازاد
free field حوزه ازاد
freely supported beam تیر دو سر ازاد
idle trunck خط اتصال ازاد
idle trunck ترانک ازاد
salmon trout ازاد ماهی
jiya kumite مبارزه ازاد
laissez faire economy اقتصاد ازاد
salmon trout ماهی ازاد
let go ازاد کردن
let loose ازاد کردن
to let loose ازاد کردن
idle junction اتصال ازاد
idle indicating signal علامت ازاد
freeness ازاد بودن
semicolonial نیمه ازاد
haehiji daeh ایستادن ازاد
self employment شغل ازاد
salmontrout ازاد ماهی
high sea دریای ازاد
salmontrout ماهی ازاد
high seas دریای ازاد
high seas دریاهای ازاد
let slip ازاد کردن
liberal interpretation تفسیر ازاد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com