English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 100 (6 milliseconds)
English Persian
ups and downs صعود وافول اقبال
Other Matches
vertical scale عقربه نشان دهنده میزان صعود هواپیما عقربه صعود مقیاس ارتفاع
elevation tracking دستگاه تعقیب صعود هواپیما تعقیب صعود یا بالا رفتن
climb mode روش کنترل صعود هواپیما وضعیت کنترل صعود
gracing اقبال
graced اقبال
grace اقبال
luck اقبال
graces اقبال
fortuity اقبال
fountain of youth <idiom> فواره اقبال
luckiest خوش اقبال
lucky خوش اقبال
luckier خوش اقبال
fortune smiled on him اقبال ویرا یاری کرد
ruyi clouds ابر آرزو [در فرش های چینی گاه از طرح ابر آسمان استفاده می شود که نشانه بخت و اقبال است.]
ascendance صعود
ascension صعود
escalade صعود
ascents صعود
bulge صعود
bulged صعود
bulges صعود
bulging صعود
ascent صعود
climbs صعود
pull up صعود
climb صعود
climbed صعود
climbing صعود
consecutive climbing صعود نوبتی
balance climbing صعود تعادلی
back and knee climbing صعود تنورهای
clear way محوطه صعود
continuous climbing صعود طبیعی
rate of climb میزان صعود
mountant صعود کننده
layback صعود دولفری
herringbone step صعود جناقی
free climbing صعود ازاد
vertical speed سرعت صعود
artificial climbing صعود مصنوعی
upping صعود کردن
ascending صعود کننده
climb صعود کردن
climbed صعود کردن
climbing صعود کردن
climbs صعود کردن
soars صعود کردن
soar صعود کردن
upped صعود کردن
up صعود کردن
angle of departure زاویه صعود
rise صعود طلوع
soared صعود کردن
rise خیز صعود
rises صعود طلوع
mount صعود ترفیع
mounts صعود ترفیع
rises خیز صعود
alpinism صعود سبکبار
climb corridor دالان صعود هواپیما
sidestepped صعود پلهای از پهلو
sidestepping صعود پلهای از پهلو
sidesteps صعود پلهای از پهلو
rising درحال ترقی یا صعود
sidestep صعود پلهای از پهلو
bring up صعود با حمایت از بالا
aircraft climb corridor دالان صعود هواپیما
boiling point elevation صعود نقطه جوش
cloud top height ارتفاع صعود قارچ اتمی
boiling point elevation constant ثابت صعود نقطه جوش
vertical takeoff سرعت صعود اولیه هواپیما
assumption جشن صعود مریم باسمان
vertical speed سرعت صعود عمودی هواپیما
hang off مکث کوتاه غواص در زیر اب در صعود
angle of departure زاویه صعود هواپیما از روی باند
climbing wax واکس مخصوص صعود دراسکی نوردیک
sidestep traverse صعود پلهای همراه باسرخوردن بجلو
decompression stop مکث غواص کوتاه در عمقهای معین در صعود
vertical replenishment تجدید تدارکات از راه هوا صعود و فرود عمودی
blast valve سوپاپ ازاد کننده هوای گرم برای صعود بالن
decompression table جدول نشاندهنده زمان و محل لازم برای صعود ارام غواص
vent valve دریچه روی بالن برای رهاکردن گاز یا هوا و تنظیم صعود
climber پوست یا چرم زیر اسکی تا درهنگام صعود بعقب لیز نخورد
toss bombing نوعی روش بمباران که در ان هواپیما در حال صعود بمب را پرتاب میکند
no decompression dive غواصی کوتاه مدت یا در عمق کم که به هنگام صعود نیازبه توقف یا مکث در زیر اب ندارد
scrambling دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scrambles دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scramble دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scrambled دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
bye صعود به دور بعدبه سبب نداشتن حریف گذشتن توپ از خط عرضی دروازه امتیاز بدون توپزن
byes صعود به دور بعدبه سبب نداشتن حریف گذشتن توپ از خط عرضی دروازه امتیاز بدون توپزن
pull up point نقطه بالا کشیدن هواپیما نقطه صعود برای تک یا رهاکردن بمب
elevation guidance دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
increased صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increase صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increases صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
half sidestep روش صعود با اسکی گام به گام
go around mode روش کنترل مخصوص کندن هواپیما از زمین روش کنترل صعود هواپیما
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com