Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (16 milliseconds)
English
Persian
ascending
صعود کننده
mountant
صعود کننده
Search result with all words
blast valve
سوپاپ ازاد کننده هوای گرم برای صعود بالن
Other Matches
vertical scale
عقربه نشان دهنده میزان صعود هواپیما عقربه صعود مقیاس ارتفاع
elevation tracking
دستگاه تعقیب صعود هواپیما تعقیب صعود یا بالا رفتن
climb mode
روش کنترل صعود هواپیما وضعیت کنترل صعود
climbs
صعود
climbing
صعود
escalade
صعود
pull up
صعود
ascendance
صعود
ascension
صعود
climbed
صعود
bulges
صعود
climb
صعود
bulging
صعود
bulged
صعود
ascent
صعود
ascents
صعود
bulge
صعود
consecutive climbing
صعود نوبتی
climb
صعود کردن
vertical speed
سرعت صعود
rise
صعود طلوع
rise
خیز صعود
rate of climb
میزان صعود
alpinism
صعود سبکبار
continuous climbing
صعود طبیعی
climbing
صعود کردن
angle of departure
زاویه صعود
free climbing
صعود ازاد
rises
صعود طلوع
rises
خیز صعود
mount
صعود ترفیع
climbs
صعود کردن
up
صعود کردن
upped
صعود کردن
upping
صعود کردن
herringbone step
صعود جناقی
balance climbing
صعود تعادلی
back and knee climbing
صعود تنورهای
mounts
صعود ترفیع
climbed
صعود کردن
soars
صعود کردن
clear way
محوطه صعود
artificial climbing
صعود مصنوعی
soared
صعود کردن
layback
صعود دولفری
soar
صعود کردن
sidesteps
صعود پلهای از پهلو
boiling point elevation
صعود نقطه جوش
ups and downs
صعود وافول اقبال
sidestepped
صعود پلهای از پهلو
aircraft climb corridor
دالان صعود هواپیما
sidestepping
صعود پلهای از پهلو
rising
درحال ترقی یا صعود
sidestep
صعود پلهای از پهلو
climb corridor
دالان صعود هواپیما
bring up
صعود با حمایت از بالا
vertical takeoff
سرعت صعود اولیه هواپیما
assumption
جشن صعود مریم باسمان
boiling point elevation constant
ثابت صعود نقطه جوش
vertical speed
سرعت صعود عمودی هواپیما
cloud top height
ارتفاع صعود قارچ اتمی
climbing wax
واکس مخصوص صعود دراسکی نوردیک
angle of departure
زاویه صعود هواپیما از روی باند
hang off
مکث کوتاه غواص در زیر اب در صعود
sidestep traverse
صعود پلهای همراه باسرخوردن بجلو
decompression stop
مکث غواص کوتاه در عمقهای معین در صعود
vertical replenishment
تجدید تدارکات از راه هوا صعود و فرود عمودی
corrector
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
toss bombing
نوعی روش بمباران که در ان هواپیما در حال صعود بمب را پرتاب میکند
climber
پوست یا چرم زیر اسکی تا درهنگام صعود بعقب لیز نخورد
decompression table
جدول نشاندهنده زمان و محل لازم برای صعود ارام غواص
vent valve
دریچه روی بالن برای رهاکردن گاز یا هوا و تنظیم صعود
no decompression dive
غواصی کوتاه مدت یا در عمق کم که به هنگام صعود نیازبه توقف یا مکث در زیر اب ندارد
scrambling
دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scrambled
دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scramble
دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scrambles
دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
bye
صعود به دور بعدبه سبب نداشتن حریف گذشتن توپ از خط عرضی دروازه امتیاز بدون توپزن
byes
صعود به دور بعدبه سبب نداشتن حریف گذشتن توپ از خط عرضی دروازه امتیاز بدون توپزن
pull up point
نقطه بالا کشیدن هواپیما نقطه صعود برای تک یا رهاکردن بمب
increase
صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increases
صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
elevation guidance
دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
increased
صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
half sidestep
روش صعود با اسکی گام به گام
altitude/height hold
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
quick disconnect coupling
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primers
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
interceptors
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
del credere
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
vasomotor
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
changer
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
detonators
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonator
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptor
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
makgi boowi
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
steam fitter
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
distractive
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
search jammer
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
padding
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
prepossessing
مجذوب کننده جلب توجه کننده
expostulator
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
claqueur
تشویق کننده
[یا هو کننده]
استخدام شده
suppressive
خنثی کننده اتش سرکوب کننده
sprining charge
خرج چال کننده یا گود کننده
astigmatizer
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
preventive
حفافت کننده جلوگیری کننده
designative
اشاره کننده تعیین کننده
presentor
ارائه کننده معرفی کننده
provisioner
تدارک کننده تهیه کننده
presenter
ارائه کننده معرفی کننده
presenters
ارائه کننده معرفی کننده
supplicants
درخواست کننده تضرع کننده
gesticulant
اشاره کننده وحرکت کننده
divider
جدا کننده تقسیم کننده
desolator
ویران کننده متروک کننده
oppressive
خورد کننده ناراحت کننده
vibrator
ارتعاش کننده نوسان کننده
desolater
ویران کننده متروک کننده
vibrators
ارتعاش کننده نوسان کننده
lifter
مرتفع کننده برطرف کننده
transmitter
منتقل کننده مخابره کننده
transmitters
منتقل کننده مخابره کننده
spell binder
مسحور کننده مجذوب کننده
cogitator
اندیشه کننده مطالعه کننده
favourer
یاری کننده مساعدت کننده
whetstone
تیز کننده تند کننده
practicer
تمرین کننده مشق کننده
discriminant
تفکیک کننده جدا کننده
supplicant
درخواست کننده تضرع کننده
diverting
سرگرم کننده منحرف کننده
corruptor
فاسد کننده منحرف کننده
homager
تجلیل کننده کرنش کننده
modulator demodulator
تلفیق کننده- تفکیک کننده
trimmer
دستکاری کننده صاف کننده
intermediary
وساطت کننده مداخله کننده
thwarter
خنثی کننده مسدود کننده
intermediaries
وساطت کننده مداخله کننده
contractive
جمع کننده چوروک کننده
thickener
غلیظ کننده پرپشت کننده
modifiers
اصلاح کننده تعدیل کننده
insulator
جدا کننده عایق کننده
modifier
اصلاح کننده تعدیل کننده
thickeners
غلیظ کننده پرپشت کننده
prosecutor
پیگرد کننده تعقیب کننده
prosecutors
پیگرد کننده تعقیب کننده
striking force
نیروی تک کننده یا کمین کننده
accaimer
هلهله کننده تحسین کننده
coordinator
هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
sniffy
افهار تنفر کننده فن فن کننده
toasters
سرخ کننده برشته کننده
toaster
سرخ کننده برشته کننده
corrupter
فاسد کننده منحرف کننده
hanger
اویزان کننده معلق کننده
hangers
اویزان کننده معلق کننده
suberter
سرنگون کننده تضعیف کننده
insulators
جدا کننده عایق کننده
the producer and the consumer
تولید کننده و مصرف کننده
venerator
تکریم کننده ستایش کننده
acknowledger
تصدیق کننده قبول کننده
skeletonizer
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
fuel cooled oil cooler
خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
dragger
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
procuring activity
یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
plasticizer
ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
parity bit
عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
agent authentication
معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
component
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly
اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
go around mode
روش کنترل مخصوص کندن هواپیما از زمین روش کنترل صعود هواپیما
dismantling shot
تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
voltage stabilizer
تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
families
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper
کج کننده واژگون کننده
army component
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
stabilisers
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
supporting arms
نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
stabilizer
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
flares
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
flare
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
requistioner
قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
negative true logic
سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
desiccant
مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
delay release sinker
وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
analysis staff
ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
radar picket
ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
component command
قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
gyro repeater
تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
jumpers
شوت کننده با پرش پرش کننده
jumper
شوت کننده با پرش پرش کننده
out side
دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com