English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 56 (4 milliseconds)
English Persian
sportmanlike صفات ورزشکارانه
Other Matches
sporty ورزشکارانه
makings صفات یا
paternity صفات پدری
womanliness صفات زنانه
secondary qualities صفات ثانوی
attributes of god صفات یا اسامی خدا
characterization توصیف صفات اختصاصی
epithetical دارای صفات یا القال
germanity صفات ویژه المانی
homozygote واجد صفات پدرومادر
interosculate صفات مشترک داشتن
animalization واجد صفات حیوانی
osculate صفات مشترک داشتن
osculation تماس اشتراک صفات
qualities inhering in a person صفات جبلی شخص
ethos صفات وشخصیت انسان
patterns الگو صفات فردی
pattern الگو صفات فردی
admirable qualitics صفات پسندیده یاستوده
racy دارای صفات اصلی و نژادی
to p any one's good qualities صفات نیک کسی راستودن
whorish دارای صفات هرزگی وفاحشه گی
quantitatively بیان شده بر حسب صفات
quantitative بیان شده بر حسب صفات
dehumanization از دست دادن صفات انسانی
lineament خطوط چهره صفات مشخصه
lineaments خطوط چهره صفات مشخصه
well conditioned نیکو خصال دارای صفات حسنه
dysgenic مضر برای صفات وخصوصیات ارثی
disfeature صفات ممتازه چیزی را از بین بردن
character صفات ممتازه هرنوع حروف نوشتنی وچاپی
These qualities are esteemed by managers. مدیران این [نوع] صفات را ارجمند می شمارند.
characters صفات ممتازه هرنوع حروف نوشتنی وچاپی
recapitulated صفات ارثی را در طی چند نسل تکراری کردن
recombinant موجود دارای صفات ارثی متشکل جدید
recapitulate صفات ارثی را در طی چند نسل تکراری کردن
recapitulates صفات ارثی را در طی چند نسل تکراری کردن
recapitulating صفات ارثی را در طی چند نسل تکراری کردن
echinoid دارای صفات خوارپوست دریایی یاتوتیاء البحر
cacogenesis فساد نژادی دراثر حفظ وابقاء صفات بد
autosexing دارای صفات جنسی مغایر بانوع خود
gene عامل موجود در کروموزوم که ناقل صفات ارثی است
incross اختلاط و امیزش صفات ارثی یک طایفه میان افراد ان
genes عامل موجود در کروموزوم که ناقل صفات ارثی است
telegony انتقال فرضی صفات ونفوذاخلاقی شوهر اول در بچههای زن از شوهران بعدی
androgen هورمونهای جنسی که باعث ایجاد صفات ثانویه جنسی درمرد
humanises انسان شدن واجد صفات انسانی شدن
humanising انسان شدن واجد صفات انسانی شدن
professionalism صفات وعادات مخصوص اهل حرفه حرفه یی
humanizes انسان شدن واجد صفات انسانی شدن
humanised انسان شدن واجد صفات انسانی شدن
humanized انسان شدن واجد صفات انسانی شدن
humanize انسان شدن واجد صفات انسانی شدن
humanizing انسان شدن واجد صفات انسانی شدن
quantize با تئوری و فرمول صفات وکیفیت چیزی را تعیین کردن نیرو را با فرمول اندازه گیری کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com