English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 76 (5 milliseconds)
English Persian
admirable qualitics صفات پسندیده یاستوده
Other Matches
pleasant پسندیده
admirable پسندیده
honorable پسندیده
acceptable <adj.> پسندیده
acceptable پسندیده
admissible پسندیده
adequate <adj.> پسندیده
good [sufficient] <adj.> پسندیده
pleasanter پسندیده
pleasantest پسندیده
sufficient <adj.> پسندیده
satisfactory <adj.> پسندیده
desirable پسندیده
sufficing <adj.> پسندیده
choicely بطور پسندیده
good پسندیده خوش
acceptably بطور پسندیده
admittable جایز پسندیده
admirably بطور پسندیده
fashionableness رعایت سبک پسندیده
patience is a virtue شکیبائی خوی پسندیده ایست
makings صفات یا
paternity صفات پدری
secondary qualities صفات ثانوی
sportmanlike صفات ورزشکارانه
womanliness صفات زنانه
epithetical دارای صفات یا القال
characterization توصیف صفات اختصاصی
germanity صفات ویژه المانی
homozygote واجد صفات پدرومادر
interosculate صفات مشترک داشتن
osculate صفات مشترک داشتن
osculation تماس اشتراک صفات
qualities inhering in a person صفات جبلی شخص
attributes of god صفات یا اسامی خدا
animalization واجد صفات حیوانی
pattern الگو صفات فردی
patterns الگو صفات فردی
ethos صفات وشخصیت انسان
racy دارای صفات اصلی و نژادی
lineaments خطوط چهره صفات مشخصه
to p any one's good qualities صفات نیک کسی راستودن
quantitative بیان شده بر حسب صفات
whorish دارای صفات هرزگی وفاحشه گی
dehumanization از دست دادن صفات انسانی
quantitatively بیان شده بر حسب صفات
lineament خطوط چهره صفات مشخصه
well conditioned نیکو خصال دارای صفات حسنه
disfeature صفات ممتازه چیزی را از بین بردن
dysgenic مضر برای صفات وخصوصیات ارثی
These qualities are esteemed by managers. مدیران این [نوع] صفات را ارجمند می شمارند.
cacogenesis فساد نژادی دراثر حفظ وابقاء صفات بد
recombinant موجود دارای صفات ارثی متشکل جدید
autosexing دارای صفات جنسی مغایر بانوع خود
recapitulate صفات ارثی را در طی چند نسل تکراری کردن
recapitulated صفات ارثی را در طی چند نسل تکراری کردن
recapitulates صفات ارثی را در طی چند نسل تکراری کردن
recapitulating صفات ارثی را در طی چند نسل تکراری کردن
characters صفات ممتازه هرنوع حروف نوشتنی وچاپی
character صفات ممتازه هرنوع حروف نوشتنی وچاپی
echinoid دارای صفات خوارپوست دریایی یاتوتیاء البحر
incross اختلاط و امیزش صفات ارثی یک طایفه میان افراد ان
gene عامل موجود در کروموزوم که ناقل صفات ارثی است
genes عامل موجود در کروموزوم که ناقل صفات ارثی است
telegony انتقال فرضی صفات ونفوذاخلاقی شوهر اول در بچههای زن از شوهران بعدی
androgen هورمونهای جنسی که باعث ایجاد صفات ثانویه جنسی درمرد
professionalism صفات وعادات مخصوص اهل حرفه حرفه یی
humanizing انسان شدن واجد صفات انسانی شدن
humanised انسان شدن واجد صفات انسانی شدن
humanises انسان شدن واجد صفات انسانی شدن
humanising انسان شدن واجد صفات انسانی شدن
humanize انسان شدن واجد صفات انسانی شدن
humanizes انسان شدن واجد صفات انسانی شدن
humanized انسان شدن واجد صفات انسانی شدن
quantize با تئوری و فرمول صفات وکیفیت چیزی را تعیین کردن نیرو را با فرمول اندازه گیری کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com