English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
column صف ستون راهپیمایی یاموتوری
columns صف ستون راهپیمایی یاموتوری
Other Matches
march outpost نگهبان ستون راهپیمایی پاسدار ستون طلایه یا جلودارستون راهپیمایی
trail formation ارایشات ستون راهپیمایی ارایش حرکت در ستون راهپیمایی
pace setter نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
pace-setter نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
pace-setters نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
march column ستون راهپیمایی
route column ستون راهپیمایی
double staggered column ستون راهپیمایی دوبله
release point نقطه رهایی ستون راهپیمایی
route marches راهپیمایی در روی جاده راهپیمایی پیاده فرمان قدم راه
route march راهپیمایی در روی جاده راهپیمایی پیاده فرمان قدم راه
motor march راهپیمایی موتوری راهپیمایی با خودرو
travelling overwatch راهپیمایی با پوشش حرکت راهپیمایی با استفاده ازمراقبت حرکت با اتش
marched راهپیمایی کردن قدم رو کردن موزیک نظامی راهپیمایی
marches راهپیمایی کردن قدم رو کردن موزیک نظامی راهپیمایی
marching راهپیمایی کردن قدم رو کردن موزیک نظامی راهپیمایی
march راهپیمایی کردن قدم رو کردن موزیک نظامی راهپیمایی
approach march راهپیمایی برای تقرب به دشمن راهپیمایی برای تماس با دشمن
pilaster هرچیزی شبیه ستون یا استوانه دیواریا جرز ستون نما
moving pivot نفر لولای گردش ستون چرخش لولایی حرکت یک ستون
Composite Order [شیوه ی ترکیبی ستون سازی رمی با ستون های پیچکی تزئین شده]
pilaster شبه ستون ستون چهارگوش یانیمدایره در بدنه بنا
herma ستون هرمس :ستون سنگی چارپرکه پیکربربالای ان بود
blocked [ستون، نیم ستون و پشته بند محافظ]
baluster ستون کوچک گچ بری شده ستون نرده
eustyle [دهنه بین ستون ها بر حسب قطر ستون]
columna rostrata [ستون های توسکانی با پایه ستون]
there is many a slip between the cup and the lip <proverb> از این ستون به آن ستون فرج است
rudder post ستون تیغه سکان یا ستون پاشنه
personal column ستون فردی ستون خصوصی در روزنامه
road movement راهپیمایی
hike راهپیمایی
hiked راهپیمایی
hikes راهپیمایی
hiking راهپیمایی
travelling راهپیمایی
cells دریک صفحه گسترده کدی که موقعیت یک خانه را با سط ر و ستون مشخص میکند. معمولاگ سط رها شماره گذاری شده اند و ستون ها بر حسب حروف الفبا هستند
cell دریک صفحه گسترده کدی که موقعیت یک خانه را با سط ر و ستون مشخص میکند. معمولاگ سط رها شماره گذاری شده اند و ستون ها بر حسب حروف الفبا هستند
sighting bar ستون درجه ونک مگسک میله ستون درجه دستگاه نشانه روی اموزشی
band of shaft [چنبره سر ستون اطراف ستون ها]
from pillar to post از این ستون بان ستون
march unit یکان راهپیمایی
administrative march راهپیمایی اداری
foot race مسابقه راهپیمایی
travelling راهپیمایی کردن
march order ترتیب راهپیمایی
walks مسابقه راهپیمایی
walk مسابقه راهپیمایی
quick march راهپیمایی تند
rate of march نواخت راهپیمایی
road movement graph گرافیک راهپیمایی
walked مسابقه راهپیمایی
road movement table جدول راهپیمایی
drill marching راهپیمایی تمرینی
race walking مسابقه راهپیمایی
tabulate مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
tabulated مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
angle-leaf [یکی از چهارشاخه، گوشه ستون ها یا برگ های بیرون زده کنده کاری شده در ته ستون های معماری قرون وسطی]
tabulates مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
march unit قسمتی ازستون راهپیمایی
road movement graph منحنی مسیر راهپیمایی
road movement table جدول حرکت و راهپیمایی
walkers شرکت کننده در مسابقه راهپیمایی
walker شرکت کننده در مسابقه راهپیمایی
serial سریال راهپیمایی یااب خاکی سری
serials سریال راهپیمایی یااب خاکی سری
cadre strength column ستون مربوط به استعدادپرسنل یکان ستون استعدادپرسنل کادر
piled ستون ستون لنگرگاه
pile ستون ستون لنگرگاه
line haul زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
bubble cap plate column ستون تقطیر بشقابک فنجانک دار ستون تقطیر با بشقابک وفنجانک حباب
socle پایه ستون برامدگی پایه ستون وامثال ان
acentrous فاقد ستون پشتی فاقد ستون فقرات
orphan خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
orphaned خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
orphans خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
bubble tray column ستون تقطیر بشقابک دار ستون تقطیر با بشقابک حباب
barbette ستون نگهدارنده قبضه توپ ستون نگهدارنده قنداق توپ
close march راهپیمایی با فاصله جمع فرمان " فاصله جمع " درراهپیمایی
stud ستون
column ستون
piled ستون
column by column ستون به ستون
pile ستون پل
columnar در ستون ها
indian or single file ستون یک
pillar ستون
cantilever bridge ستون پل
piled ستون پل
shafts ستون
indian file ستون یک
beams ستون
pile ستون
fasciculus gracilis ستون گل
column base ته ستون
overhead سر ستون
shaft ستون
plinths ته ستون
pillars ستون
columns ستون
plinth ته ستون
file ستون
staple ستون
acroterion پا ستون
acroter پا ستون
acroterium پا ستون
army corpa ستون
astylar بی ستون
stanchion ستون
single file به ستون یک
single file ستون یک
stapled ستون
stapling ستون
columns ستون ها
filed ستون
column ستون
acantha ستون
hypophyge پا ستون
escape ستون
beam ستون
jamb ستون
bar ستون
posts ستون
posted ستون
struts ستون
strut ستون
post ستون
bars ستون
post- ستون
jambs ستون
pier ستون
piers ستون
strutted ستون
column base پایه ستون
absorption column ستون جذب
colonnades ستون بندی
absorbing column ستون جذب
column formation آرایش ستون
colonnades ردیف ستون
column head بار ستون
colonnade ستون بندی
column gap شکاف ستون
bar sight ستون درجه
close column ستون بسته
chromatographic column ستون کروماتوگرافی
chapiter تاج ستون
close column ستون جمع
closed file ستون بسته
colonnette ستون فرعی
arc boutant ستون قوسی
buckstay ستون انکر
colonnette ستون کوچک
column cover پوشش ستون
architrave گچبری سر ستون
an engaged column نیم ستون
airmobile column ستون هوارو
air movement column ستون هوایی
card column ستون کارت
baluster ستون نرده
applied توکار ستون
vigreaux cloumn ستون ویگرو
vertebral column ستون مهره
vertebral column ستون فقرات
stylar ستون وار
streeing column ستون فرمان
storming column ستون حمله
stelar ستون دار
stelar ستون وار
single file یک ردیف ستون
route column ستون راه
rachis ستون فقرات
principal balustre زیر ستون
pott's disease سل ستون فقرات
positive column ستون مثبت
pillar post of battery ستون باتری
barley-sugar ستون مارپیچی
colonnette ستون تزئینی
conge [بالشتکی سر ستون]
advertising column ستون آگهی
advertising pillar ستون آگهی
jamb-shaft میله ستون
jamb-shaft ستون فرعی
isoculculating column دسته ستون
half-column نیمه ستون
gaine پایه ستون
estipite نیم ستون
entasis [برآمدگی در ستون ها]
die ازاره ستون
detached ستون مستقل
semi-column نیم ستون
cora [ستون پیکر زن]
pillar of the faith ستون دین
pile foundation فونداسیون ستون
fasciculus gracilis ستون باریک
hypostyle ستون دار
fasciculus cuneatus ستون بورداخ
engaged column ستون مقید
engaged column نیم ستون
echellon ستون پله
demand side ستون تقاضا
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com