English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
an odd chair صندلی که پنج تای دیگر جور خود نداشته باشد
Other Matches
imperfect competition حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
postposition لفظ الحاقی که تکیه نداشته باشد
loose sentence جملهای که مفهوم صحیحی نداشته باشد
ground sea خیزاب دریاکه علت نمایانی نداشته باشد
unwatchable [film, TV] <adj.> ارزش دیدن نداشته باشد [فیلم یا تلویزیون]
an unprincipled conduct رفتاریکه مبنای اخلاقی صحیحی نداشته باشد
operation دستوری که نیاز به آدرس کردن اش نداشته باشد
dead knot گرهای که با عضوهای اطراف خود اتصال نداشته باشد
introductory word کلمهای که در اغازجملهای بکاربرده شودو معنی ویژهای نداشته باشد
fjeld فلات مرتفع وصخره داری که تقریبا هیچ درختی نداشته باشد
bilinear filtering مرکب با توجه به چهار پیکسل تنظیم شده اطراف هر پیکسل برای بررسی اینکه تغییری در رنگ آنها و جود نداشته باشد
tunnelling روش بستن یک بسته داده از یک نوع شبکه دربسته دیگر به طوری که روی شبکه دیگر و ناسازگار قابل ارسال باشد
musical chairs نوعی بازی که بازیکنان در حرکتاند و وقتی موسیقی متوقف شد مینشینند و هر کس بی صندلی باشد باخته است
metafile 1-فایلی که حاوی فایلهای دیگر باشد. 2-فایلی که داده مربوط به فایلهای دیگر را معرفی کند یا شامل شود
economic nationalism ناسیونالیسم اقتصادی خودکفایی اقتصادی سیستم فکری اقتصادی که هدف ان ایجاد سیستم اقتصادی مبنی بر خودبسی است به طوریکه اقتصاد کشور به تجارت خارجی برای کالاهای اصلی احتیاج نداشته باشد
i do not wish it otherwise جور دیگر باشد نمیخواهم
pattern lady بانویی که سرمشق بانوان دیگر باشد
ostensible شریک فاهری در CL کسی را گویند که اسمش در ضمن اسم شرکتی اعلام شود و یا عملا" در اداره ان دخالت کند که در این حالت مشئوولیت او در برابر کسانی که به ایت اعتبار او را شریک پنداشته اند درست مانند شرکاواقعی است هر چند که درواقع سهمی نداشته باشد
prosyllogism قضیهای که نتیجه ان مبنای قضیه دیگر باشد
rocking chair صندلی تاب صندلی راحتی تکان خور
rocking chairs صندلی تاب صندلی راحتی تکان خور
meniscus شیشهای که از یکسو گوژ وازسوی دیگر کاو باشد
vacuole گودال کوچکی که دارای اب یاهوا یا چیز دیگر باشد
embedded code مثل تصویر درون متن یا فایل دیگر باشد
except as otherwise provided مگر اینکه به طور دیگر قید شده باشد
virgin wool [پشمی که تاکنون در منسوجات دیگر بکار نرفته باشد.]
buzzing نوسان پوسته یا ساختارهای دیگر با فرکانسی که قابل سمع باشد
buzzes نوسان پوسته یا ساختارهای دیگر با فرکانسی که قابل سمع باشد
buzzed نوسان پوسته یا ساختارهای دیگر با فرکانسی که قابل سمع باشد
buzz نوسان پوسته یا ساختارهای دیگر با فرکانسی که قابل سمع باشد
faldstool صندلی تا شو بدون پشتی صندلی راحتی
homograph کلمهای که املای ان باکلمه دیگر یکسان ولی معنی ان مختلف باشد
controlling company موسسهای که یک یا چندموسسه دیگر را تحت کنترل یاتملک داشته باشد paterncompany
homonym کلمهای که تلفظ ان با کلمه دیگر یکسان ولی معنی ان دگرگون باشد
second best theory نظریه دومین ارجحیت . براساس این نظریه چنانچه یک یا چندشرط از شرایط لازم برای بهینه پارتو وجود نداشته باشد در این صورت رعایت شدن سایر شرایط لازم باقیمانده در ارجحیت ثانی قرار نخواهد گرفت
jump instruction موقعتی که پردازنده به بخش دیگر برنامه هدایت میشود در صورتی که شرط برقرار باشد
assistance کمک یک جانبه کشوری به کشور دیگر بدون اینکه مسئله مقابله به مثل مطرح باشد
camp chair صندلی سفری صندلی صحرایی
my chair was next his صندلی من پهلوی صندلی اوبود
alien وسیله جانبی که به کامپیوتر اجازه میدهد به داده روی دیسک از کامپیوترها یا سیستمهای دیگر دسترسی داشته باشد
aliens وسیله جانبی که به کامپیوتر اجازه میدهد به داده روی دیسک از کامپیوترها یا سیستمهای دیگر دسترسی داشته باشد
data interchange format استانداردی در میان سازندگان نرم افزار که اجازه میدهدتا داده از یک برنامه برای برنامههای دیگر قابل دسترس باشد
SMB که به کاربر امکان دسترسی به فایل ها و وسایل جانبی کامپیوتر دیگر روی شبکه را میدهد به طوری که مانند منابع محلی باشد
pseudomorph جسم معدنی که نمودجسم معدنی دیگر ر را بخود گرفته باشد
implicit function معادله چیزی که حل ان مستلزم حل یک یا چند معادله دیگر باشد
subroutine زیر تابعی که حاوی زیر تابع دیگر باشد
unmoderated list لیست پست که هر مادهای که در لیست باشد را به زیرنویس دیگر منتقل میکند بدون اینکه کسی آنرا بخواند یا بررسی کند
to pair somebody off [up] with somebody کسی را با کسی دیگر زوج کردن [برای ازدواج یا رابطه دوست دختر یا پسر] [همچنین می تواند لحن منفی داشته باشد]
estate in remainder ملک معلق عبارت از ان است که شناسایی قانونی یک ملک منوط و موکول به تعیین تکلیف ملک دیگر باشد
inopinate انتظار نداشته
leave me alone کاری بمن نداشته باشید
Leave me alone . کاری بکارم نداشته باش
dont care a rap هیچ پروا نداشته باشید
dont care a rap ذرهای باک نداشته باشید
scissoring 1-معرفی بخشی از تصویرو سپس بریدن آن به طوری که قابل چسباندن در تصویر دیگر باشد.2-معرفی بخشی از تصویروحذف هراخلاعی خارج از این ناحیه
faxes مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxed مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
fax مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxing مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
produce race مسابقه بین اسبهایی که هنوزکره نداشته اند
square design طرح خشتی [طرح مربع شکل] [این طرح را به دربهای چوبی شبکه ای قدیم نسبت می دهند و بیشتر مربوط به شهرکرد یا چهارمحال می باشد گرچه در مناطق دیگر نیز بافته می شود.]
double coincidence of wants زیرا هرطرف مبادله باید کالائی را به بازار عرضه کند که طرف دیگر مبادله به ان نیاز دارد ونیز شرایط مبادله باید موردتوافق طرفین مبادله باشد
He has never taken a step for any one . He has never raised a finger to تا کنون برای کسی قدم یبر نداشته است ( مسا عدتی نکرده )
advisory lock قفلی که فرآیند روی یک قسمت از فایل می گذارد تا سایر فرآیندها به آن داده دستیابی نداشته باشند
a closed mouth catches no flies <proverb> تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
asynchronous 1-کامپیوتری که از یک عمل به عمل دیگر طبق سیگنالهای دریافت شده پس از خاتمه فرآیند تغییر میکند. 2-کامپیوتری که در آن یک فرآیند در آغاز ورود سیگنال یا داده آغاز میشود به جای اینکه مط ابق با باس ساعت باشد
moored mine مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
chips قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
chip قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
otherwise <adv.> به ترتیب دیگری [طور دیگر] [جور دیگر]
hotter شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hottest شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hot شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
escutcheon سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
hotbed بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbeds بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
board weave تخت بافت [در این بافت تارها نسبت به یکدیگر زاویه چندانی نداشته و حالت صاف و یکنواخت به خود می گیرند]
kilim [glim] گلیم [زیر اندازی ساده از پشم گوسفند یا بز که پرز نداشته و پود نما است و رنگ آمیزی و نقشه آن با استفاده از پودهای رنگی تعیین می شود.]
conversions وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
conversion وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
references نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
reference نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
some other time دفعه دیگر [وقت دیگر]
open back [نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
he was otherwise ordered جور دیگر مقدر شده بود سرنوشت چیز دیگر بود
stalling صندلی
footstool صندلی
footstools صندلی
placing صندلی
places صندلی
place صندلی
santalaceous صندلی
seats صندلی
jump seat صندلی تا شو
seat صندلی
chair صندلی
box seat صندلی لژ
chairs صندلی
seated صندلی
stall صندلی
chairing صندلی
chaired صندلی
non return to zero سیستم ارسال سیگنال که ولتاژ مثبت نشان دهنده یک عدد دودویی و ولتاژ منفی عدد دیگر باشد. نمایش عدد دودویی که سیگنال در آن وقتی وضعیت داده تغییر میکند تغییر کند و پس از هر بیت داده به ولتاژ صفر برنگردد
laptop کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
lapheld کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
adjustable seat صندلی متحرک
camp chair صندلی تاشونده
tier ردیف صندلی
tiers ردیف صندلی
choir-stall صندلی بلند
bucket seat صندلی یکنفری
bucket seats صندلی یکنفری
arm دسته صندلی
armrest دستهء صندلی
arm chair صندلی راحتی
elbow دسته صندلی
easy chair صندلی راحت
an odd chair صندلی تکی
he nestles in the chair در صندلی غنوده
boatswain's chair صندلی نقاله
rocker صندلی گهوارهای
rockers صندلی گهوارهای
sitting نشیمن صندلی
sittings نشیمن صندلی
easy chairs صندلی راحت
carrycot صندلی کودک
antimacassars رویهء صندلی
hot seat صندلی الکتریکی
hot seat صندلی برقی
folding seat صندلی تاشو
office chair صندلی اداری
armchair صندلی راحتی
armchairs صندلی راحتی
deckchairs صندلی تاشو
shooting sticks صندلی عصایی
shooting stick صندلی عصایی
morris chair صندلی راحتی
deckchair صندلی تاشو
carrycots صندلی کودک
elbowed دسته صندلی
parliamentary seat صندلی مجلسی
rocking chair صندلی گهوارهای
elbows دسته صندلی
pushchairs صندلی چرخدار
rocking chairs صندلی گهوارهای
swivel chair صندلی چرخان
pushchair صندلی چرخدار
antimacassar رویهء صندلی
drive's seat صندلی راننده
shifts تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shifted تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shift تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
wellŠsuppose it is so خوب فرض کنیم چنین باشد فرضا چنین باشد
dossal پشتی صندلی وغیره
tuffet صندلی یانشیمن کوتاه
a seat by the window یک صندلی کنار پنجره
fishing chair صندلی در قایق ماهیگیری
twisboat chair قایق- صندلی تابدار
deck chair صندلی حصیری تاشو
reseat صندلی جدید دادن
dossel پشتی صندلی وغیره
reseats صندلی جدید دادن
arm chair صندلی دسته دار
elbow chair صندلی دسته دار
ejection seat صندلی پران [هواپیمایی]
electric chair صندلی اعدام الکتریکی
reseated صندلی جدید دادن
ejector seat صندلی پران [هواپیمایی]
reseating صندلی جدید دادن
seat adjuster lever سطح تنظیم صندلی
back seat صندلی عقب اتومبیل
cat sleep چرت روی صندلی
seat-belt کمربند صندلی هواپیما
shooting stick صندلی جمعشو و متحرک
wheel chair صندلی چرخ دار
seat-belts کمربند صندلی هواپیما
woolsack کرسی یا صندلی دادگاه
armchair صندلی دسته دار
baby carriage صندلی چرخدار بچه
seat belt کمربند صندلی هواپیما
garden seat صندلی یانیمکت باغبانی
armchairs صندلی دسته دار
shooting sticks صندلی جمعشو و متحرک
window seat صندلی یا نشیمنگاه لب پنجره
cat nap چرت روی صندلی
wheelchair صندلی چرخ دار
baby carriages صندلی چرخدار بچه
wheelchairs صندلی چرخ دار
curule chair صندلی عاج نشان
caner بافنده صندلی حصیری
cathedra [صندلی اسقف در کلیسا]
office swivel chair صندلی گردان اداری
window seats صندلی یا نشیمنگاه لب پنجره
Zel-i Sultan vase طرح گلدان ظل السلطان [این طرح بصورت تکراری و قرینه شامل یک گلدان و دسته های گل می باشد و مربوط به زمان سلطنت قاجار می باشد.]
castors چرخ زیر صندلی یامیز
prince's feather تزئین برجسته پشت صندلی
splat میله تزئینی پشت صندلی
seat back adjustment knob دکمه تنظیم پشتی صندلی
choir-stall [صندلی های مبلی گروه کر]
club chair صندلی دسته دار بزرگ
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com