Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English
Persian
community chest
صندوق اعانه برای امورخیریه
Other Matches
poor box
صندوق اعانه
money box
صندوق اعانه
money-box
صندوق اعانه
money-boxes
صندوق اعانه
to send round the hat
برای کسی اعانه جمع کردن کشکول گدایی برای کسی دست گرفتن
outdoor relief
اعانه بمردمی که بیرون ازبنگاه اعانه زندگی می کنند
sustentation fund
اعانه برای روحانیون بی نوا
benefit
نمایش برای جمع اوری اعانه .
benefiting
نمایش برای جمع اوری اعانه .
benefited
نمایش برای جمع اوری اعانه .
depositary for a fund
سپرده برای یک صندوق
welfarism
امورخیریه
welfare work
امورخیریه
offshore company
شرکت صندوق پستی در خارج از کشور
[ برای سود در مالیات]
subvention
اعانه تخصیص اعانه
relief
اعانه
contributions
اعانه
handout
اعانه
subsidy
اعانه
handout
اعانه
contribution
اعانه
pauper relief
اعانه
handouts
اعانه
contributed
اعانه دادن
relief fund
وجوه اعانه
benefiting
احسان اعانه
subescription
پول اعانه
contributes
اعانه دادن
contribute
اعانه دادن
contributing
اعانه دادن
grant in aid
اعانه ملی
benefit
احسان اعانه
subscribers
اعانه دهنده
benefited
احسان اعانه
bounty
اعانه شهامت
contributors
اعانه دهنده
fund-raising
گردآوری اعانه
subscriber
اعانه دهنده
contributor
اعانه دهنده
benefiting
اعانه سود بردن
grant
کمک دولتی اعانه
to go on the parish
اعانه محلی گرفتن
relieving officer
مامور اعانه فقرا
benefit
اعانه سود بردن
granted
کمک دولتی اعانه
grants
کمک دولتی اعانه
benefited
اعانه سود بردن
subsoription
پول یاوجه اعانه
pauper list
صورت گدایان یا اعانه بگیران
pauperism
اعانه بگیری گروه گدایان
subvention
اعانه نقدی دولت به بنگاه عام المنفعه
out relief
دستگیری مردمی که در بنگاه اعانه بودباش ندارند
casual poor
کسیکه گاه گاهی نیازمند اعانه میشود
contribution
جبران ضرر وارده به یکی ازشرکا به وسیله سایرین اعانه دادن
contributions
جبران ضرر وارده به یکی ازشرکا به وسیله سایرین اعانه دادن
cash office
صندوق
fund
صندوق
lacunar
صندوق
case
صندوق
water jacket
صندوق اب
funded
صندوق
boxes
صندوق
chest set
صندوق
chests
صندوق
chest
صندوق
hutches
صندوق
hutch
صندوق
coffers
صندوق
box
صندوق
coffer
صندوق
cashing
صندوق
cashes
صندوق
cashed
صندوق
cash
صندوق
cases
صندوق
cases
صندوق جعبه
caisson
صندوق مهمات
risk money
کسر صندوق
mailboxes
صندوق پست
kench
تغار صندوق
closeted
صندوق خانه
savings bank
صندوق پس انداز
closets
صندوق خانه
cash box
صندوق پول
mailbox
صندوق پست
closet
صندوق خانه
case
پوشانیدن صندوق
cashier's allowance
کسر صندوق
case
صندوق جعبه
cash deficit
کسر صندوق
cash office
دایره صندوق
letterbox
صندوق مراسلات
cases
پوشانیدن صندوق
closeting
صندوق خانه
post-boxes
صندوق پست
money box
صندوق دستگیری
bin
جازغالی صندوق
bins
جازغالی صندوق
postbox
صندوق پست
trustee savings bank
صندوق پس انداز
penny bank
صندوق پس انداز
provident bank
صندوق پس انداز
savings bank
صندوق پس انداز
ballot boxes
صندوق ارا
post-box
صندوق پست
pension fund
صندوق بازنشستگی
letterbox
صندوق پست
aid fund
صندوق تعاون
altar-tomb
صندوق مزار
letterboxes
صندوق پست
letterboxes
صندوق مراسلات
ballot box
صندوق ارا
box caisson
صندوق قالب پی
trunk
بشکه صندوق
box maker
صندوق ساز
box type van body
بدنه صندوق
loan fund
صندوق وام
trunks
بشکه صندوق
strongbox
گاو صندوق
letter drop
صندوق پست
letter box
صندوق پست
bank of deposit
صندوق پس انداز
crate
صندوق مشبک
to coffer
در صندوق اندوختن
crates
صندوق مشبک
unemployment fund
صندوق تامین بیکاری
repository
صندوق تابوت فرف
orderly bin
صندوق زباله در خیابان
mess treasurer
متصدی صندوق باشگاه
boot
[British E]
صندوق چمدان
[خودرو]
boxy
بشکل صندوق مشت زن
boxlike
بشکل صندوق یاجعبه
crate
صندوق بزرگ چوبی
boot locke
قفل صندوق عقب
chested
صندوق یا سینه دار
crates
صندوق بزرگ چوبی
repositories
صندوق تابوت فرف
trunk
[American E]
صندوق چمدان
[خودرو]
safecracker
دزد صندوق باز کن
social insurance fund
صندوق بیمههای اجتماعی
posts
صندوق پست تعجیل
post-
صندوق پست تعجیل
trunks
چمدان بزرگ صندوق
trunk
چمدان بزرگ صندوق
posted
صندوق پست تعجیل
cash register
صندوق پول شمار
cash registers
صندوق پول شمار
exchanged stabilization fund
صندوق تثبیت ارز
post
صندوق پست تعجیل
european monetary fund
صندوق پولی اروپا
caisson
[محفظه یا صندوق زیرآبی]
incase
در صندوق قرار دادن
gold pool
صندوق مشترک طلا
yegg
دزد صندوق شکن
pillar boxes
صندوق پستی ستونی شکل
pillar box
صندوق پستی ستونی شکل
caskets
جعبه جواهر صندوق یاتابوت
savings and loan association
صندوق پس انداز تعاونی ورهنی
cash register
صندوق
[محل پرداخت پول]
feretory
[صندوق آثار مقدس کلیسا]
casket
جعبه جواهر صندوق یاتابوت
IMF
مخفف صندوق بینالمللی پول
cashing
دریافت کردن صندوق پول
cashed
دریافت کردن صندوق پول
cash
دریافت کردن صندوق پول
cashes
دریافت کردن صندوق پول
international monetary fund
صندوق بین المللی پول
yeggman
جانی ولگرد دزد صندوق شکن
fund
تنخواه ذخیره وجوه احتیاطی صندوق
raee show
نمایش چیزی که در صندوق یا جعبه باشد
funded
تنخواه ذخیره وجوه احتیاطی صندوق
sales register
صندوق پول یا ماشین دخل مغازه
slop chest
صندوق ملبوس وملزومات کارکنان کشتی
mailboxes
انباره پیغام های پستی صندوق پست
safe deposit
صندوق اهن مخصوص امانت اشیاء گرانبها
humidor
صندوق سیگار که هوای انرامرطوب نگاه دارند
mailbox
انباره پیغام های پستی صندوق پست
letter-box company
شرکتی
[درپناهگاه مالیاتی]
که تنها صندوق پستی دارد
kiosks
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosk
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
rain box
صندوق یا اسباب بازی دیگری که درتماشاخانه صدای باران ازان درمی اورند
badminton
بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code
زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
plug compatible
دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
petty cash
صندوق ویژه وجوه کوچک حساب هزینه های کوچک
microsoft
بزرگترین طراحی و ناشر نرم افزار برای PC و Macintosh. ماکروسافت سیستم عامل را برای IBM PC سافت و پس برای ماکروسافت با مجموعهای از نرم افزارهای کاربردی
To cast ones vote.
رأی خودرا دادن (به صندوق رأی ریختن )
special drawing rights
این اصطلاحات شامل افزودن قدرت وام دهی صندوق وافزایش میعان پولی جهان در این زمینه بوده است
drive
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drives
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
strategy
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategies
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
infra red link
روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
IrDA
روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
recalled
برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
narrative
یادداشتها یا دستورات اضافی برای کمک به کاربر برای اجرای سیستم
recall
برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
narratives
یادداشتها یا دستورات اضافی برای کمک به کاربر برای اجرای سیستم
Ackerman's function
تابع بازگشتی برای بررسی توانایی کامپیوتر برای اجرای بازگشت
recalls
برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com