Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 166 (9 milliseconds)
English
Persian
pension fund
صندوق بازنشستگی
Other Matches
retired ness
بازنشستگی
superannuation
بازنشستگی
pensionable age
سن بازنشستگی
retirement
بازنشستگی
golden handshakes
دستخوش بازنشستگی
superannuation
کهولت بازنشستگی
pensionable
شایسته بازنشستگی
golden handshake
دستخوش بازنشستگی
pensions
مستمری بازنشستگی
old age insurance
بیمه بازنشستگی
pension insurance
بیمه بازنشستگی
old age pension
مستمری بازنشستگی
old age pension
حقوق بازنشستگی
pension funds
وجوه بازنشستگی
pension
مستمری بازنشستگی
retired pay
حقوق بازنشستگی
retired
مربوط به بازنشستگی
retiring pension
حقوق بازنشستگی
pensionable
وقت بازنشستگی رسیده
pensions
حقوق بازنشستگی یا تقاعد
pension
حقوق بازنشستگی یا تقاعد
pension
حقوق بازنشستگی پانسیون
pensions
حقوق بازنشستگی پانسیون
to save for retirement
برای بازنشستگی پس انداز کردن
IRA
مخفف حساب پس انداز بازنشستگی فردی
golden handshake
پاداشی که برای تشویق کارمند به بازنشستگی به او پیشنهاد میشود
golden handshakes
پاداشی که برای تشویق کارمند به بازنشستگی به او پیشنهاد میشود
provident fund
وجوه متراکم شده برای تامین مالی دوره بازنشستگی
Any reform of the pension law must be left to the future.
هر اصلاح قانون بازنشستگی باید به آینده باقی گذاشته شود.
accrued benefit
پولی که شرکت به یکی از کارمندان بدهکار است بخصوص بابت بازنشستگی
short timer
پرسنلی که عمر خدمتی کوتاهی از انها مانده و به سن بازنشستگی نزدیک هستند
boxes
صندوق
chests
صندوق
chest set
صندوق
water jacket
صندوق اب
box
صندوق
coffer
صندوق
coffers
صندوق
hutch
صندوق
hutches
صندوق
cash
صندوق
fund
صندوق
cases
صندوق
lacunar
صندوق
case
صندوق
cashing
صندوق
cashes
صندوق
cashed
صندوق
funded
صندوق
cash office
صندوق
chest
صندوق
post-boxes
صندوق پست
poor box
صندوق اعانه
trustee savings bank
صندوق پس انداز
postbox
صندوق پست
penny bank
صندوق پس انداز
provident bank
صندوق پس انداز
money box
صندوق اعانه
money box
صندوق دستگیری
loan fund
صندوق وام
savings bank
صندوق پس انداز
savings bank
صندوق پس انداز
to coffer
در صندوق اندوختن
altar-tomb
صندوق مزار
letterbox
صندوق پست
post-box
صندوق پست
letterboxes
صندوق مراسلات
letterboxes
صندوق پست
letterbox
صندوق مراسلات
strongbox
گاو صندوق
letter drop
صندوق پست
trunk
بشکه صندوق
box type van body
بدنه صندوق
money-box
صندوق اعانه
crates
صندوق مشبک
crate
صندوق مشبک
caisson
صندوق مهمات
ballot boxes
صندوق ارا
cases
پوشانیدن صندوق
cash box
صندوق پول
box maker
صندوق ساز
box caisson
صندوق قالب پی
money-boxes
صندوق اعانه
closets
صندوق خانه
closeting
صندوق خانه
trunks
بشکه صندوق
ballot box
صندوق ارا
closeted
صندوق خانه
closet
صندوق خانه
aid fund
صندوق تعاون
bank of deposit
صندوق پس انداز
cases
صندوق جعبه
cash deficit
کسر صندوق
letter box
صندوق پست
mailboxes
صندوق پست
bin
جازغالی صندوق
bins
جازغالی صندوق
case
صندوق جعبه
cash office
دایره صندوق
mailbox
صندوق پست
risk money
کسر صندوق
kench
تغار صندوق
case
پوشانیدن صندوق
cashier's allowance
کسر صندوق
trunk
چمدان بزرگ صندوق
trunk
[American E]
صندوق چمدان
[خودرو]
depositary for a fund
سپرده برای یک صندوق
boot
[British E]
صندوق چمدان
[خودرو]
post
صندوق پست تعجیل
post-
صندوق پست تعجیل
posts
صندوق پست تعجیل
caisson
[محفظه یا صندوق زیرآبی]
repositories
صندوق تابوت فرف
crate
صندوق بزرگ چوبی
crates
صندوق بزرگ چوبی
posted
صندوق پست تعجیل
incase
در صندوق قرار دادن
boxlike
بشکل صندوق یاجعبه
exchanged stabilization fund
صندوق تثبیت ارز
european monetary fund
صندوق پولی اروپا
yegg
دزد صندوق شکن
boxy
بشکل صندوق مشت زن
unemployment fund
صندوق تامین بیکاری
social insurance fund
صندوق بیمههای اجتماعی
boot locke
قفل صندوق عقب
chested
صندوق یا سینه دار
orderly bin
صندوق زباله در خیابان
gold pool
صندوق مشترک طلا
safecracker
دزد صندوق باز کن
trunks
چمدان بزرگ صندوق
repository
صندوق تابوت فرف
cash register
صندوق پول شمار
cash registers
صندوق پول شمار
mess treasurer
متصدی صندوق باشگاه
community chest
صندوق اعانه برای امورخیریه
cashes
دریافت کردن صندوق پول
cashed
دریافت کردن صندوق پول
cash
دریافت کردن صندوق پول
international monetary fund
صندوق بین المللی پول
casket
جعبه جواهر صندوق یاتابوت
caskets
جعبه جواهر صندوق یاتابوت
cashing
دریافت کردن صندوق پول
cash register
صندوق
[محل پرداخت پول]
pillar boxes
صندوق پستی ستونی شکل
pillar box
صندوق پستی ستونی شکل
IMF
مخفف صندوق بینالمللی پول
feretory
[صندوق آثار مقدس کلیسا]
savings and loan association
صندوق پس انداز تعاونی ورهنی
fund
تنخواه ذخیره وجوه احتیاطی صندوق
raee show
نمایش چیزی که در صندوق یا جعبه باشد
sales register
صندوق پول یا ماشین دخل مغازه
funded
تنخواه ذخیره وجوه احتیاطی صندوق
yeggman
جانی ولگرد دزد صندوق شکن
slop chest
صندوق ملبوس وملزومات کارکنان کشتی
new deal
برنامه توسعه اقتصادی فرانکلین روزولت پس از سالهای بعداز بحران بزرگ درامریکا که دران کمک به کشاورزی بازنشستگی وبیمه بیکاری و غیره گنجانیده شده است
mailbox
انباره پیغام های پستی صندوق پست
mailboxes
انباره پیغام های پستی صندوق پست
safe deposit
صندوق اهن مخصوص امانت اشیاء گرانبها
humidor
صندوق سیگار که هوای انرامرطوب نگاه دارند
letter-box company
شرکتی
[درپناهگاه مالیاتی]
که تنها صندوق پستی دارد
offshore company
شرکت صندوق پستی در خارج از کشور
[ برای سود در مالیات]
rain box
صندوق یا اسباب بازی دیگری که درتماشاخانه صدای باران ازان درمی اورند
petty cash
صندوق ویژه وجوه کوچک حساب هزینه های کوچک
To cast ones vote.
رأی خودرا دادن (به صندوق رأی ریختن )
special drawing rights
این اصطلاحات شامل افزودن قدرت وام دهی صندوق وافزایش میعان پولی جهان در این زمینه بوده است
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com