English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 169 (2 milliseconds)
English Persian
repositories صندوق تابوت فرف
repository صندوق تابوت فرف
Other Matches
chest تابوت
chests تابوت
pallbearers تابوت بر
pallbearer تابوت بر
coffins تابوت
coffin تابوت
caskets تابوت
casket تابوت
cassette تابوت کاست
cassettes تابوت کاست
sarcophagus تابوت گوشتخوار
catafalque تابوت یا عماری
sarcophaguses تابوت گوشتخوار
arc of the covenant تابوت عهد
sarcophagi تابوت گوشتخوار
chest تابوت خزانه داری
sarcophaguses تابوت سنگ اهکی
sarcophagi تابوت سنگ اهکی
sarcophagus تابوت سنگ اهکی
chests تابوت خزانه داری
palling تابوت محتوی مرده حائل
The coffin was wreathed with flowers . تابوت با گه پوشانده شده بود
bier جای گذاردن تابوت در قبر
palls تابوت محتوی مرده حائل
biers جای گذاردن تابوت در قبر
pall تابوت محتوی مرده حائل
palled تابوت محتوی مرده حائل
The child of ones old age is a bell hung from ones. <proverb> بجه سر پیرى زنگوله تابوت است .
pall پارچه ضخیم روی تابوت یاقبر
palling پارچه ضخیم روی تابوت یاقبر
palls پارچه ضخیم روی تابوت یاقبر
palled پارچه ضخیم روی تابوت یاقبر
conditivum [مقبره رمی ها همراه با تابوت های تزئینی]
conditorium [مقبره رمی ها همراه با تابوت های تزئینی]
hutch صندوق
funded صندوق
chests صندوق
chest set صندوق
coffers صندوق
coffer صندوق
boxes صندوق
box صندوق
chest صندوق
water jacket صندوق اب
fund صندوق
cash office صندوق
hutches صندوق
case صندوق
lacunar صندوق
cases صندوق
cashing صندوق
cashes صندوق
cashed صندوق
cash صندوق
penny bank صندوق پس انداز
trustee savings bank صندوق پس انداز
provident bank صندوق پس انداز
pension fund صندوق بازنشستگی
cash office دایره صندوق
kench تغار صندوق
letter box صندوق پست
letter drop صندوق پست
loan fund صندوق وام
money box صندوق دستگیری
money box صندوق اعانه
savings bank صندوق پس انداز
post-box صندوق پست
post-boxes صندوق پست
altar-tomb صندوق مزار
to coffer در صندوق اندوختن
letterboxes صندوق مراسلات
letterboxes صندوق پست
savings bank صندوق پس انداز
poor box صندوق اعانه
postbox صندوق پست
strongbox گاو صندوق
letterbox صندوق پست
letterbox صندوق مراسلات
risk money کسر صندوق
cashier's allowance کسر صندوق
box maker صندوق ساز
box caisson صندوق قالب پی
trunks بشکه صندوق
case صندوق جعبه
bank of deposit صندوق پس انداز
case پوشانیدن صندوق
money-boxes صندوق اعانه
cases صندوق جعبه
cases پوشانیدن صندوق
ballot box صندوق ارا
money-box صندوق اعانه
crate صندوق مشبک
closeting صندوق خانه
crates صندوق مشبک
box type van body بدنه صندوق
ballot boxes صندوق ارا
cash deficit کسر صندوق
cash box صندوق پول
caisson صندوق مهمات
mailbox صندوق پست
aid fund صندوق تعاون
closets صندوق خانه
closeted صندوق خانه
mailboxes صندوق پست
bins جازغالی صندوق
bin جازغالی صندوق
closet صندوق خانه
trunk بشکه صندوق
posted صندوق پست تعجیل
trunk [American E] صندوق چمدان [خودرو]
post صندوق پست تعجیل
post- صندوق پست تعجیل
posts صندوق پست تعجیل
boot [British E] صندوق چمدان [خودرو]
crate صندوق بزرگ چوبی
caisson [محفظه یا صندوق زیرآبی]
crates صندوق بزرگ چوبی
depositary for a fund سپرده برای یک صندوق
trunk چمدان بزرگ صندوق
social insurance fund صندوق بیمههای اجتماعی
boot locke قفل صندوق عقب
incase در صندوق قرار دادن
cash register صندوق پول شمار
safecracker دزد صندوق باز کن
boxlike بشکل صندوق یاجعبه
mess treasurer متصدی صندوق باشگاه
cash registers صندوق پول شمار
orderly bin صندوق زباله در خیابان
gold pool صندوق مشترک طلا
exchanged stabilization fund صندوق تثبیت ارز
unemployment fund صندوق تامین بیکاری
chested صندوق یا سینه دار
yegg دزد صندوق شکن
european monetary fund صندوق پولی اروپا
boxy بشکل صندوق مشت زن
trunks چمدان بزرگ صندوق
feretory تابوت یاصندوق اثارمقدس جایگاه اثارمقدس
caskets جعبه جواهر صندوق یاتابوت
cashing دریافت کردن صندوق پول
community chest صندوق اعانه برای امورخیریه
cashed دریافت کردن صندوق پول
cash دریافت کردن صندوق پول
casket جعبه جواهر صندوق یاتابوت
cash register صندوق [محل پرداخت پول]
pillar boxes صندوق پستی ستونی شکل
savings and loan association صندوق پس انداز تعاونی ورهنی
pillar box صندوق پستی ستونی شکل
cashes دریافت کردن صندوق پول
international monetary fund صندوق بین المللی پول
feretory [صندوق آثار مقدس کلیسا]
IMF مخفف صندوق بینالمللی پول
slop chest صندوق ملبوس وملزومات کارکنان کشتی
funded تنخواه ذخیره وجوه احتیاطی صندوق
yeggman جانی ولگرد دزد صندوق شکن
fund تنخواه ذخیره وجوه احتیاطی صندوق
sales register صندوق پول یا ماشین دخل مغازه
raee show نمایش چیزی که در صندوق یا جعبه باشد
humidor صندوق سیگار که هوای انرامرطوب نگاه دارند
mailbox انباره پیغام های پستی صندوق پست
safe deposit صندوق اهن مخصوص امانت اشیاء گرانبها
mailboxes انباره پیغام های پستی صندوق پست
letter-box company شرکتی [درپناهگاه مالیاتی] که تنها صندوق پستی دارد
offshore company شرکت صندوق پستی در خارج از کشور [ برای سود در مالیات]
rain box صندوق یا اسباب بازی دیگری که درتماشاخانه صدای باران ازان درمی اورند
petty cash صندوق ویژه وجوه کوچک حساب هزینه های کوچک
To cast ones vote. رأی خودرا دادن (به صندوق رأی ریختن )
special drawing rights این اصطلاحات شامل افزودن قدرت وام دهی صندوق وافزایش میعان پولی جهان در این زمینه بوده است
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com