Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
gold pool
صندوق مشترک طلا
Other Matches
common divisor
مقسوم علیه مشترک بخشیاب مشترک
joint venture
سرمایه گذاری مشترک تجارت مشترک
subscriber
مشترک روزنامه وغیره مشترک
subscribers
مشترک روزنامه وغیره مشترک
joint
نیروهای مشترک عملیات مشترک
cooperative scorer
بهره گیرنده از روش سرمایه گذاری مشترک استفاده کننده از سرمایه گذاری مشترک
case
صندوق
cashing
صندوق
chest
صندوق
cases
صندوق
coffers
صندوق
boxes
صندوق
water jacket
صندوق اب
cashes
صندوق
cashed
صندوق
coffer
صندوق
box
صندوق
hutch
صندوق
hutches
صندوق
cash
صندوق
chests
صندوق
chest set
صندوق
cash office
صندوق
funded
صندوق
fund
صندوق
lacunar
صندوق
trunks
بشکه صندوق
to coffer
در صندوق اندوختن
letterbox
صندوق پست
trunk
بشکه صندوق
closets
صندوق خانه
closeting
صندوق خانه
closet
صندوق خانه
closeted
صندوق خانه
letterboxes
صندوق پست
ballot box
صندوق ارا
crates
صندوق مشبک
money-box
صندوق اعانه
crate
صندوق مشبک
post-boxes
صندوق پست
post-box
صندوق پست
money-boxes
صندوق اعانه
cases
پوشانیدن صندوق
cases
صندوق جعبه
altar-tomb
صندوق مزار
case
پوشانیدن صندوق
case
صندوق جعبه
ballot boxes
صندوق ارا
letterboxes
صندوق مراسلات
letterbox
صندوق مراسلات
savings bank
صندوق پس انداز
savings bank
صندوق پس انداز
strongbox
گاو صندوق
mailbox
صندوق پست
risk money
کسر صندوق
cashier's allowance
کسر صندوق
postbox
صندوق پست
poor box
صندوق اعانه
pension fund
صندوق بازنشستگی
kench
تغار صندوق
letter box
صندوق پست
letter drop
صندوق پست
loan fund
صندوق وام
money box
صندوق دستگیری
money box
صندوق اعانه
mailboxes
صندوق پست
cash deficit
کسر صندوق
cash box
صندوق پول
caisson
صندوق مهمات
cash office
دایره صندوق
box maker
صندوق ساز
bins
جازغالی صندوق
box caisson
صندوق قالب پی
bin
جازغالی صندوق
bank of deposit
صندوق پس انداز
aid fund
صندوق تعاون
trustee savings bank
صندوق پس انداز
provident bank
صندوق پس انداز
box type van body
بدنه صندوق
penny bank
صندوق پس انداز
trunks
چمدان بزرگ صندوق
trunk
چمدان بزرگ صندوق
european monetary fund
صندوق پولی اروپا
exchanged stabilization fund
صندوق تثبیت ارز
incase
در صندوق قرار دادن
mess treasurer
متصدی صندوق باشگاه
boot locke
قفل صندوق عقب
yegg
دزد صندوق شکن
boxy
بشکل صندوق مشت زن
boxlike
بشکل صندوق یاجعبه
unemployment fund
صندوق تامین بیکاری
chested
صندوق یا سینه دار
social insurance fund
صندوق بیمههای اجتماعی
cash registers
صندوق پول شمار
cash register
صندوق پول شمار
safecracker
دزد صندوق باز کن
orderly bin
صندوق زباله در خیابان
boot
[British E]
صندوق چمدان
[خودرو]
posts
صندوق پست تعجیل
crates
صندوق بزرگ چوبی
crate
صندوق بزرگ چوبی
repository
صندوق تابوت فرف
repositories
صندوق تابوت فرف
posted
صندوق پست تعجیل
post-
صندوق پست تعجیل
post
صندوق پست تعجیل
trunk
[American E]
صندوق چمدان
[خودرو]
caisson
[محفظه یا صندوق زیرآبی]
depositary for a fund
سپرده برای یک صندوق
pillar boxes
صندوق پستی ستونی شکل
cashing
دریافت کردن صندوق پول
cashes
دریافت کردن صندوق پول
cash
دریافت کردن صندوق پول
international monetary fund
صندوق بین المللی پول
community chest
صندوق اعانه برای امورخیریه
caskets
جعبه جواهر صندوق یاتابوت
IMF
مخفف صندوق بینالمللی پول
cashed
دریافت کردن صندوق پول
casket
جعبه جواهر صندوق یاتابوت
feretory
[صندوق آثار مقدس کلیسا]
savings and loan association
صندوق پس انداز تعاونی ورهنی
pillar box
صندوق پستی ستونی شکل
cash register
صندوق
[محل پرداخت پول]
fund
تنخواه ذخیره وجوه احتیاطی صندوق
raee show
نمایش چیزی که در صندوق یا جعبه باشد
slop chest
صندوق ملبوس وملزومات کارکنان کشتی
funded
تنخواه ذخیره وجوه احتیاطی صندوق
sales register
صندوق پول یا ماشین دخل مغازه
yeggman
جانی ولگرد دزد صندوق شکن
safe deposit
صندوق اهن مخصوص امانت اشیاء گرانبها
mailbox
انباره پیغام های پستی صندوق پست
humidor
صندوق سیگار که هوای انرامرطوب نگاه دارند
mailboxes
انباره پیغام های پستی صندوق پست
letter-box company
شرکتی
[درپناهگاه مالیاتی]
که تنها صندوق پستی دارد
offshore company
شرکت صندوق پستی در خارج از کشور
[ برای سود در مالیات]
subscriber's line
خط مشترک
sense
حس مشترک
commoners
مشترک
common user
مشترک
sensed
حس مشترک
held in common
مشترک
common
مشترک
intercommon
حق مشترک
conjoint
مشترک
senses
حس مشترک
party line
خط مشترک
participants
مشترک
subscriber
مشترک
commonality
مشترک
participant
مشترک
party lines
خط مشترک
joint
مشترک
commonest
مشترک
subscribers
مشترک
commonalities
مشترک
joint staff
ستاد مشترک
joint ownership
مالکیت مشترک
joint exercise
تمرین مشترک
joint exercise
مانور مشترک
joint services
خدمات مشترک
joint stock
سرمایه مشترک
joint force
نیروی مشترک
joint shares
سهام مشترک
joint resolution
تصمیم مشترک
joint products
محصولات مشترک
joint demand
تقاضای مشترک
joint declaration
بیانیه مشترک
subscriber line
خط مشترک
[مخابرات]
joint account
حساب مشترک
joint adventure
تجارت مشترک
joint command
فرماندهی مشترک
joint committee
کمیسیون مشترک
interrelation
مناسبات مشترک
joint costs
هزینههای مشترک
joint costs
هزینه مشترک
joint command
یکان مشترک
joint zone
منطقه مشترک
joint supply
عرضه مشترک
cooperative work
همکاری مشترک
synergy
عمل مشترک
rachis
دیرک مشترک
co-authors
نویسندهی مشترک
co-author
نویسندهی مشترک
co-operation
کار مشترک
subscriber's cable
کابل مشترک
subscriber's line
خط متعلق به مشترک
subscriber's number
شماره مشترک
subscriber's station
مرکز مشترک
telephone subscriber
مشترک تلفنی
tenancy in common
استیجار مشترک
party parpet
جانپناه مشترک
EEC
بازار مشترک
my and his father
پدر مشترک من و او
jointly owned property
مال مشترک
cooperation
همکاری مشترک
collaboration
همکاری مشترک
co-operation
همکاری مشترک
line termination circuit
اتصال مشترک
local subscriber
مشترک داخلی
cooperative work
کار مشترک
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com