Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 210 (12 milliseconds)
English
Persian
nomenelature
صورت اسامی
nominal list
صورت اسامی
Search result with all words
plotter
اسامی که مختصات را دریافت میکند تا به صورت دیجیتالی رسم کند
plotters
اسامی که مختصات را دریافت میکند تا به صورت دیجیتالی رسم کند
panel
صورت اسامی اشخاص
panels
صورت اسامی اشخاص
rota
صورت فهرست نگهبانی فهرست اسامی یا ادرس
rotas
صورت فهرست نگهبانی فهرست اسامی یا ادرس
roll of honour
صورت اسامی کسانی که درجنگ فداکاری کرده اند
rolls of honour
صورت اسامی کسانی که درجنگ فداکاری کرده اند
Other Matches
inventory
از چیزی صورت برداشتن صورت ریز مواد اولیه موجودی انبار صورت تحریرترکه متوفی
descriptive name
شرح اسامی
jim
از اسامی اقایان
mustered
لیست اسامی فراخواندن
musters
لیست اسامی فراخواندن
mustering
لیست اسامی فراخواندن
nomenclator
فهرست لغات و اسامی
muster
لیست اسامی فراخواندن
attributes of god
صفات یا اسامی خدا
beadroll
فهرست اسامی تسبیح
sourcing of suppliers
یافتن اسامی و مشخصات فروشندگان
the underwritten names
اسامی ای که درزیرنوشته شده است
rotas
فهرست اسامی شاگردان یاسربازان
rota
فهرست اسامی شاگردان یاسربازان
stop list
اسامی شرکتهایی که خرید از انهامنع شده
Their names are as follows .
اسامی آنها بقرار زیر است
ragman
سنددارای اسامی و مهر وامضاهای زیاد
toponymy
ذکر اسامی نواحی مکان نامی
plotters
اسامی که مختصات داده شده را رسم میکند
plotter
اسامی که مختصات داده شده را رسم میکند
secret ballot
ورقه رای مخفی دارای اسامی چاپی کاندیداها
muster roll
دفتر اسامی افراد نظامی وافسران یک منطقه یا کشتی
attestation clause
عبارتی که در ذیل اسنادبلافاصله قبل از اسامی گواهی کنندگان امضا
sanitize
حفظ کردن اسناد و مدارک بااهمیت با تغییر اسامی یامحلها یا علایم مشخصه ان
locals
چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
local
چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
printer
وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
printers
وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
plastic bubble keyboard
صفحه کلید که کلیدهای آن به صورت حبابهای کوچک روی ورقه پلاستیکی هستند که در صورت انتخاب مدار را کامل می کنند
black list
فهرست اسامی موسساتی که در پرداخت دیون خود تعلل ویا در اجرای کار خدعه کرده اند
packet
روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
packets
روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
numeric
که در بسیاری صفحه کلیدهای کامپیوتر به صورت گروه جداگانه برای واد کردن حجم زیادی از داده به صورت اعداد به کار می رود
blacklists
فهرست اسامی مجرمین واشخاص مورد سوء فن فهرست سیاه
blacklist
فهرست اسامی مجرمین واشخاص مورد سوء فن فهرست سیاه
blacklisting
فهرست اسامی مجرمین واشخاص مورد سوء فن فهرست سیاه
blacklisted
فهرست اسامی مجرمین واشخاص مورد سوء فن فهرست سیاه
onomasticon
فرهنگ نامهای خاص فرهنگ اسامی مردم
barrage jamming
تولید پارازیت به صورت پرده ممانعتی پخش پارازیت به صورت توده وسیع
watts
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watt
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
discretionary
آنچه در صورت نیاز لازم و در صورت عدم نیاز زیادی باشد
onomastics
علم اللغات علم اشتقاق اسامی
rom
دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان قطعه ROM با فرفیت بالا استفاده میشود. داده به صورت دودویی ذخیره میشود به صورت سوراخهای حکاکی شده روی سطح آن که سپس توسط لیزر خوانده می شوند
chargeable accessions
استخدام به صورت پرسنل کادر استخدام به صورت پیمانی
line astern
صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
dat
سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
rug names
اسامی فرش
[بدلیل پراکندگی زیاد بافت ها و اختلاف سلیقه بافندگان، طراحان و کارشناسان یک سیستم نامگذاری تعریف شده برای فرش وجود ندارد.بدین جهت از مکان، قبیله، قوم، اندازه، طرح و انگیزه استفاده می شود.]
basics
بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
basic
بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
approach formation
صورت بندی تقرب به باند صورت بندی تقرب به دشمن
automatic programming
روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
invoiced
صورت
invoices
صورت
phase
صورت
filed
صورت
medals
صورت
medal
صورت
physiognomy
صورت
invoice
صورت
slips
صورت
phased
صورت
phases
صورت
face
صورت
faces
صورت
slipped
صورت
invoicing
صورت
circumstantially
در صورت
forms
صورت
coat card
صورت
physiognomies
صورت
version
صورت
versions
صورت
formed
صورت
conformational isomers
هم صورت
file
صورت
effigies
صورت
effigy
صورت
listings
صورت
listing
صورت
form
صورت
mazard
صورت
kalendar
صورت
slip
صورت
shapes
صورت
statement
صورت
roll
صورت
figure
صورت
statements
صورت
images
صورت
image
صورت
constellation
صورت
figures
صورت
figuring
صورت
freckle
لک صورت
conformer
هم صورت
providing
در صورت
facies
صورت
list
صورت
shape
صورت
visages
رو صورت
rolled
صورت
constellations
صورت
hues
صورت
rolls
صورت
hue
صورت
visage
رو صورت
roster
صورت
rosters
صورت
waveform
به صورت موج
portraiture
نقاشی از صورت
if necessary
در صورت لزوم
if possible
در صورت توانایی
isolates
به صورت الکتریکی
free list
صورت مجانی ها
white face
جانورسفید صورت
in memory of
<idiom>
به صورت رایگان
impanel
در صورت نوشتن
isolating
به صورت الکتریکی
ever
درهر صورت
if so
در صورت مثبت
imbody
صورت خارجی
ever-
درهر صورت
on the Q.T.
<idiom>
به صورت سری
outward show
صورت فاهر
minutes
صورت جلسه
constellation
صورت فلکی
BS
صورت فروش
face powder
پودر صورت
formalism
صورت گرایی
accomplishes
صورت گرفتن
face powders
پودر صورت
face cream
کرم صورت
accomplishing
صورت گرفتن
It didnt come off. It didnt take place.
صورت نگرفت
if need be
در صورت بایست
At any rate . In any case . Anyway .
درهر صورت
accomplish
صورت گرفتن
if possible
در صورت امکان
record
صورت مذاکرات
isolate
به صورت الکتریکی
bill of fare
صورت غذا
normal form
صورت هنجار
normal form
صورت عادی
outside appearance
صورت فاهر
roster
صورت نگهبانی
sales check
صورت فروش
roster
صورت کار
burble
جوش صورت
semblance
صورت فاهر
sentential form
صورت جملهای
burbled
جوش صورت
burbles
جوش صورت
burbling
جوش صورت
incarnation
صورت خارجی
on foot
به صورت پیاده
normalized form
صورت هنجار
numerator
صورت کسر
proces verbal
صورت مجلس
bills of fare
صورت غذا
processionize
صورت مجلس
archetypes
صورت ازلی
archetype
صورت ازلی
programme of work
صورت کارها
primordial image
صورت ازلی
schedule
صورت فهرست
scheduled
صورت فهرست
schedules
صورت فهرست
minute
صورت جلسه
formation
صورت بندی
sick list
صورت بیماران
similitude
شباهت صورت
to put in to shape
سر و صورت دادن
long robe
صورت کشیده
list of promotiona
صورت ترفیعات
to take an inventory of
صورت دارایی
constellations
صورت فلکی
transfiguration
تبدیل صورت
pictography
صورت نگاری
pictograph
صورت نگاره
unfigured
بی صورت ساده
pictogram
صورت نگاشت
serials
و به صورت سری
serial
و به صورت سری
reorganization
صورت جدید
powder
پودر صورت
powdering
پودر صورت
powders
پودر صورت
incarnations
صورت خارجی
forgeries
صورت سازی
forgery
صورت سازی
standard form
صورت متعارف
stop list
صورت متخلفین
rosters
صورت نگهبانی
transformation
تبدیل صورت
inventory
صورت کالا
inventory
صورت اموال
the brush
صورت گری
rosters
صورت کار
matricula
صورت اعضا
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com