Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
English
Persian
panel
صورت اسامی اشخاص
panels
صورت اسامی اشخاص
Other Matches
nominal list
صورت اسامی
nomenelature
صورت اسامی
roll of honour
صورت اسامی کسانی که درجنگ فداکاری کرده اند
rolls of honour
صورت اسامی کسانی که درجنگ فداکاری کرده اند
blacklists
صورت اشخاص بدحساب
blacklist
صورت اشخاص بدحساب
blacklisting
صورت اشخاص بدحساب
blacklisted
صورت اشخاص بدحساب
plotter
اسامی که مختصات را دریافت میکند تا به صورت دیجیتالی رسم کند
plotters
اسامی که مختصات را دریافت میکند تا به صورت دیجیتالی رسم کند
rota
صورت فهرست نگهبانی فهرست اسامی یا ادرس
rotas
صورت فهرست نگهبانی فهرست اسامی یا ادرس
inventory
از چیزی صورت برداشتن صورت ریز مواد اولیه موجودی انبار صورت تحریرترکه متوفی
descriptive name
شرح اسامی
jim
از اسامی اقایان
mustering
لیست اسامی فراخواندن
mustered
لیست اسامی فراخواندن
beadroll
فهرست اسامی تسبیح
attributes of god
صفات یا اسامی خدا
muster
لیست اسامی فراخواندن
nomenclator
فهرست لغات و اسامی
musters
لیست اسامی فراخواندن
the underwritten names
اسامی ای که درزیرنوشته شده است
rotas
فهرست اسامی شاگردان یاسربازان
sourcing of suppliers
یافتن اسامی و مشخصات فروشندگان
rota
فهرست اسامی شاگردان یاسربازان
stop list
اسامی شرکتهایی که خرید از انهامنع شده
Their names are as follows .
اسامی آنها بقرار زیر است
ragman
سنددارای اسامی و مهر وامضاهای زیاد
toponymy
ذکر اسامی نواحی مکان نامی
plotters
اسامی که مختصات داده شده را رسم میکند
plotter
اسامی که مختصات داده شده را رسم میکند
muster roll
دفتر اسامی افراد نظامی وافسران یک منطقه یا کشتی
secret ballot
ورقه رای مخفی دارای اسامی چاپی کاندیداها
attestation clause
عبارتی که در ذیل اسنادبلافاصله قبل از اسامی گواهی کنندگان امضا
so many menŠso many minds
هر چه اشخاص بیشتر
natural persons
اشخاص طبیعی
great persons
اشخاص بزرگ
personae
اشخاص یک کتاب
many persons
خیلی اشخاص
many people
خیلی اشخاص
omnium gatherum
مجموعه اشخاص
artificial persons
اشخاص حقوقی
many a man
بسا اشخاص
knowledge of persons
شناسایی اشخاص
persona
اشخاص یک کتاب
personas
اشخاص یک کتاب
person perception
ادراک اشخاص
few men
اشخاص کمی
displaced persons
اشخاص پناهنده
these people
این اشخاص
sanitize
حفظ کردن اسناد و مدارک بااهمیت با تغییر اسامی یامحلها یا علایم مشخصه ان
criss-crossing
امضای اشخاص بیسواد
play off
<idiom>
رفتار مختلف با اشخاص
adhominem
حمله یا اعتراض به اشخاص
withindoors
اشخاص داخل منزل
criss-crosses
امضای اشخاص بیسواد
inter alia
میان اشخاص دیگر
dog paddle
شنای اشخاص مبتدی
through the grapevine
<idiom>
از اشخاص دیگری پرسیدن
to suck eggs
اشخاص ازموده ترازخودراپنددادن
criss-crossed
امضای اشخاص بیسواد
criss-cross
امضای اشخاص بیسواد
offences against persons
جرائم بر علیه اشخاص
locals
چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
local
چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
printer
وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
printers
وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
sucker list
<idiom>
لیستی از اشخاص ساده لوح
subjects of international law
اشخاص حقوق بین الملل
he is not of that type
ازان قبیل اشخاص نیست
interested parties
اشخاص ذی نفع یا علاقه مند
common touch
استعدادایجاد حس همدردی وتعاون در اشخاص
lonely hearts
اشخاص مجرد و خواهان مصاحب
high-powered
مرکب از اشخاص بلندپایه و قدرتمند
intelligentsia
اشخاص با هوش و خردمند طبقه روشنفکر
One must not judge by appearances .
بظاهر اشخاص نباید قضاوت کرد
round up
جمع اوری اشیا یا اشخاص پراکنده
apportionment
تقسیم پولی بین اشخاص ذی نفع
dais
سکوب مخصوص جلوس اشخاص برجسته
plastic bubble keyboard
صفحه کلید که کلیدهای آن به صورت حبابهای کوچک روی ورقه پلاستیکی هستند که در صورت انتخاب مدار را کامل می کنند
black list
فهرست اسامی موسساتی که در پرداخت دیون خود تعلل ویا در اجرای کار خدعه کرده اند
mixed laws
قوانین مربوط به اشخاص واموال economy mixed
anachronisms
اشتباه در ترتیب حقیقی وقایع و فهور اشخاص
covenantor
اجتماع اشخاص هم پیمان برای انجام کاری
get one's own way
<idiom>
اجبار اشخاص برای انجام هر کاری که تو میخواهی
damage
صدمهای که به اشیا ونه اشخاص وارد شود
acidosis
فساد خون در اشخاص مبتلا به بیماری قند
anachronism
اشتباه در ترتیب حقیقی وقایع و فهور اشخاص
packet
روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
packets
روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
numeric
که در بسیاری صفحه کلیدهای کامپیوتر به صورت گروه جداگانه برای واد کردن حجم زیادی از داده به صورت اعداد به کار می رود
bouncer
ماموری که درنمایش هاوغیره اشخاص اخلالگر راخارج میکند
credit union
موسسهای که به اشخاص کم درامد وام های کوچکی میدهد
personals
بندهایی از روزنامه که درباره اشخاص خصوصی نوشته میشود
bouncers
ماموری که درنمایش هاوغیره اشخاص اخلالگر راخارج میکند
infants
در CL به طور کلی به اشخاص کمتر از 12 سال گفته میشود
infant
در CL به طور کلی به اشخاص کمتر از 12 سال گفته میشود
camp followers
اشخاص غیر نظامی که همراه قشون حرکت میکنند
camp follower
اشخاص غیر نظامی که همراه قشون حرکت میکنند
character actors
هنرپیشهای که نقش اشخاص نابهنجار یاعجیب و غریب را بازی میکند
governesses
زنی که موافبت بچه یا اشخاص جوان را بعهده میگیرد زن حاکم
governess
زنی که موافبت بچه یا اشخاص جوان را بعهده میگیرد زن حاکم
character actor
هنرپیشه ای که نقش اشخاص نابهنجار یاعجیب و غریب را بازی میکند
blacklist
فهرست اسامی مجرمین واشخاص مورد سوء فن فهرست سیاه
blacklisted
فهرست اسامی مجرمین واشخاص مورد سوء فن فهرست سیاه
blacklisting
فهرست اسامی مجرمین واشخاص مورد سوء فن فهرست سیاه
blacklists
فهرست اسامی مجرمین واشخاص مورد سوء فن فهرست سیاه
onomasticon
فرهنگ نامهای خاص فرهنگ اسامی مردم
talent scouts
کسیکه اشخاص لایق وذیفن رابرای کار مخصوصی کشف واستخدام کند
restrict
محدود کردن چیزی . اجازه ادان به اشخاص مشخص برای دستیابی به داده
restricting
محدود کردن چیزی . اجازه ادان به اشخاص مشخص برای دستیابی به داده
talent scout
کسیکه اشخاص لایق وذیفن رابرای کار مخصوصی کشف واستخدام کند
restricts
محدود کردن چیزی . اجازه ادان به اشخاص مشخص برای دستیابی به داده
vampire
روح تبه کاران وجادوگران که شب هنگام ازقبربیرون امده و خون اشخاص رامیمکد
vampires
روح تبه کاران وجادوگران که شب هنگام ازقبربیرون امده و خون اشخاص رامیمکد
barrage jamming
تولید پارازیت به صورت پرده ممانعتی پخش پارازیت به صورت توده وسیع
watt
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watts
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
feather bedding
مقصود حقوقی است که به اشخاص بی علاقه به کار یا کسانی که از کارمی دزدند پرداخت میشود
feather-bedding
مقصود حقوقی است که به اشخاص بی علاقه به کار یا کسانی که از کارمی دزدند پرداخت میشود
discretionary
آنچه در صورت نیاز لازم و در صورت عدم نیاز زیادی باشد
onomastics
علم اللغات علم اشتقاق اسامی
ether
مایع سبکی که ازتقطیر الکل و جوهرگوگردبدست میایدو برای بیهوش کردن اشخاص بکارمی رود
utilitarianism
بر اساس این مکتب معیار سنجش همه چیزحداکثر خوبی و فایده برای حداکثر تعداد اشخاص است
rom
دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان قطعه ROM با فرفیت بالا استفاده میشود. داده به صورت دودویی ذخیره میشود به صورت سوراخهای حکاکی شده روی سطح آن که سپس توسط لیزر خوانده می شوند
chargeable accessions
استخدام به صورت پرسنل کادر استخدام به صورت پیمانی
line astern
صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
parting salute
سلام نظامی با توپ و غیره برای عزیمت اشخاص سلام بدرقه
pork barrel
برنامه دولتی دارای منافع مادی برای اشخاص تصویب کننده ان یا برای دولت
dat
سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
rug names
اسامی فرش
[بدلیل پراکندگی زیاد بافت ها و اختلاف سلیقه بافندگان، طراحان و کارشناسان یک سیستم نامگذاری تعریف شده برای فرش وجود ندارد.بدین جهت از مکان، قبیله، قوم، اندازه، طرح و انگیزه استفاده می شود.]
basics
بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
basic
بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
approach formation
صورت بندی تقرب به باند صورت بندی تقرب به دشمن
automatic programming
روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
image
صورت
formed
صورت
statement
صورت
constellation
صورت
statements
صورت
hue
صورت
listing
صورت
images
صورت
rosters
صورت
roster
صورت
listings
صورت
constellations
صورت
providing
در صورت
hues
صورت
invoice
صورت
shape
صورت
shapes
صورت
freckle
لک صورت
figuring
صورت
figures
صورت
figure
صورت
physiognomy
صورت
physiognomies
صورت
medals
صورت
list
صورت
version
صورت
slip
صورت
slipped
صورت
slips
صورت
medal
صورت
invoiced
صورت
invoices
صورت
invoicing
صورت
facies
صورت
conformational isomers
هم صورت
coat card
صورت
circumstantially
در صورت
file
صورت
conformer
هم صورت
filed
صورت
visage
رو صورت
visages
رو صورت
forms
صورت
form
صورت
kalendar
صورت
rolled
صورت
phases
صورت
mazard
صورت
phased
صورت
phase
صورت
rolls
صورت
roll
صورت
effigies
صورت
versions
صورت
effigy
صورت
faces
صورت
face
صورت
sales check
صورت فروش
semblance
صورت فاهر
constellations
صورت فلکی
sick list
صورت بیماران
roster
صورت کار
the brush
صورت گری
roster
صورت نگهبانی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com